غلامرضا فدایی

وقتی سخن از اتلاف سرمایه می‌شود بی‌درنگ ذهن‌ها متوجه سرمایه مادی می‌شود در حالیکه همین اتلاف مادی هم نتیجه و ثمره عدم توجه به سرمایه معنوی و فکری است. آن کس که فکر ندارد سرمایه مادی خود را هم نابود می‌کند.
ما در کشور خود سرمایه‌های فراوانی داریم که چون فکر و برنامه‌ریزی نمی‌کنیم آنها را از دست می‌دهیم و برای ما فقط حسرت می‌ماند که چه زنده یا مرده آنها را از دست داده‌ایم. نمونه آن همین خانم میرزاخانی است که وقتی می‌میرد همه فریاد واحسرتا برمی‌آورند، اما وقتی هست کسی به فکر او نیست. عده‌ای آن را به حجاب ربط دادند در حالی‌که به نظر من مسئله حجاب امری فرعی است. او در کشور خود امکان رشد نداشت اگر کشور ما در حوزه‌های علمی امکان رشد و توسعه داشته باشد به‌ویژه اینکه کشور اقتدار خود را نه حتما در همه جهات، دست‌کم در چند حوزه به دنیا ثابت کند آن‌وقت می‌تواند از این سرمایه‌ها حفاظت و به آن افتخار کند.
شما در دنیا همه جور کشوری می‌بینید یکی مثل آمریکا است که همه نوع امکاناتی دارد و یکی مثل کشور سوئیس است که همه جور امکاناتی ندارد، ولی در بعضی حوزه‌ها حرف اول را می‌زند. ما در کشور خود می‌خواهیم در همه زمینه‌ها سرآمد باشیم، ولی در عمل در هیچ زمینه‌ای موفق نیستیم و این بی‌برنامگی و عدم اولویت‌گذاری نتیجه‌اش این می‌شود که در برخی زمینه‌ها حرفی برای گفتن نداریم و این نداشتن حرفی برای گفتن از نظر روحی و روانی تاثیر منفی می‌گذارد و بد را بدتر می‌کند.
همین اخیرا نخبگان ریاضی کشور که در دنیا رتبه پنجم را کسب کرده‌اند به کشور بازگشتند یا دیگر عزیزان در رشته‌ای دیگر. ما چه برنامه‌هایی برای اینها داریم و قطعا با اعلام نام آنها بسیاری از کشورها به‌دنبال جذب آنان هستند. آیا ما تعیین کرده‌ایم که اولویت ما در جهان علم و فناوری چیست و ضمن ارزشگذاری برای همه نخبگان می‌خواهیم در دنیا در چند زمینه حرف اول را بزنیم و بر آن اساس سیاستگذاری ما شکل و شمایل پیدا کند. یک زمانی در علوم پایه در دنیا اول بودیم و هنوز هم فکر می‌کنم اول هستیم، ولی سیاست روشن ما در این مورد چیست؟
یکی از بزرگان و دست‌اندرکاران در قبال فرارمغزها می‌گفت این امر مسئله‌ای نیست همین‌ها وقتی بروند در خارج هم مُبلغ ما هستند، ولی آیا واقعا این چنین است یا چون ما نمی‌توانیم کاری بکنیم از سر اضطرار این حرف را می‌زنیم. تازه اگر ما فراهم آورنده نیروی فکر برای دنیا هستیم، بنگریم در کجا ثبت می‌شود چه کسانی قدردانی می‌کنند. آیا ما به‌گونه‌ای رفتار می‌کنیم که دست‌کم اگر این افراد هرجا رفتند وطن اصلی‌شان را فراموش نکنند. مریم عزیزخانی اگر از کشور می‌رود من بعید می‌دانم که به‌خاطر حجاب رفته باشد او زمینه رشد را در این کشور نیافته است. به او احترام لازم گذاشته نشده و در مراکز تحقیقاتی قوی، اگر که در کشور وجود داشته باشد پذیرش نشده است یا نبودند کسانی که از محصولات فکری او به طرز مناسبی استفاده کنند. کدام دانشگاه یا مسئولان وزارتی تا قبل از فوتش از او خبر داشتند یا زندگی وی را رصد می‌کردند. آیا برای بقیه برنامه‌ای دارند؟ ما درخیلی از موارد مسائل را سیاسی می‌کنیم و هر رطب و یابسی را به هم می‌بافیم تا رقیب را از صحنه به‌در کنیم. اختلافات در سطح کشور از نظر ماهیت همانند دعواهای درون قبیله‌ای یا روستایی و مناطق کوچک است، اما در سطحی گسترده‌تر و به شکل به ظاهر عامه‌پسندتر و اینکه اتفاقات این چنین را هر کس به نفع خود تفسیر می‌کند تا آن حقیقت واقعی را که همه باید بر سر آن توافق داشته باشند را به زبان نیاورند تا پنهان بماند وکار همچنان بر مدار سابق بچرخد تا روزی دیگر یا حادثه‌ای دیگر و باز اتهام‌زنی به‌هم وجنگ ودعوا بر سر هیچ و در این میان آن‌کس که دارد ثروت مادی و معنوی را به یغما می‌برد خوشحال است که ما به جان هم افتاده‌ایم. همین دو، سه روز قبل من در شهر اراک به دیدن یکی از اقوام رفتم. پسر وی که تاکنون ندیده بودمش و تازه امسال قرار است به پیش‌دانشگاهی برود با من به گفتگو نشست. او از من پرسید از طب اسلامی چه می‌دانم و من نکاتی را گفتم، ولی او همانند پزشکی بالینی مدعی شد که راه‌حل بسیاری از بیماری‌ها را می‌داند. من از حافظه و علاقه او در شگفت شدم. چند مورد از مشکلات خود را گفتم دیدم همانند یک پزشک حاذق نسخه می‌پیچد. من بحثم در محتوای امر نیست، بلکه در وجود استعدادهای فراوانی که در گوشه و کنار کشور وجود دارد و کسی به فکر آنها نیست و همه دیدگاه‌ها به سوی خارج است. خوب نتیجه آن هم معلوم است و آن هدر رفتن نیرو هاست؛ چه مانند مریم میرزاخانی یا صدها نمونه دیگر که می‌شد و می‌شود پرورش داد و از آنها به طرز معقول صیانت و حفاظت کرد./ منبع: خبرآنلاین