اسنپ ایده‌ای نه چندان نو اما درست هنگام

 زینت نوفر
 pegah.nofar@gmail.com
این روزها، همه جا سخن از استارتاپ ها است. مدت زمان کمی است که با این واژه آشنا شدم، آن هم به لطف یکی از دوستانم که رویای پولدار شدن از طریق استارتاپ را در ذهن می پرورانَد. واژه ای نسبتا جدید در فرهنگ دانشگاهی که گویی تعداد به‌کار بردنش در طول روز، نشان از انطباق بیشتر با مدرنیته می دهد. استارتاپ یا شرکت نوپا، کسب و کاری است که قسمتی از آن مبتنی بر فناوری است. همه استارتاپ‌ ها به طرزی از وب، موبایل، اینترنت و تکنولوژی های جدید استفاده می ‌کنند تا رشد بالایی داشته باشند و به تعداد کاربران بالایی برسند. اما چه چیز باعث شد، تا استارتاپ ها نقل محافل شوند؟    بر اساس آخرین گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، حدود ۳۴ درصد از کل فارغ التحصیلان دانشگاهی در سال 1394 بیکار هستند.
اما شاید عدم داشتن شغل، خود دغدغه اصلی جوانان تحصیل کرده ایرانی نباشد. بلکه حضور در مشاغلی با درآمد و جایگاه اجتماعی پائین است که در حال تبدیل شدن به یک معضل اجتماعی بزرگ و از طرفی فشار روانی بر این قشر می باشد. در یکی از کلاس های جامعه‌شناسی، استادمان می گفت: که تحصیل به معنای یک سرمایه‌گذاری بلند مدت و دیربازده تلقی می شود و صبوری و تلاش در راه آن رمز موفقیت است؛ در یک جمله کوتاه موفقیت در تحصیل در زمان های قدیم مصداق بارز ضرب المثل "دیرو زود داره اما سوخت وسوز نداره" بود. اما تجربه سال های اخیر نشان داده است که شاهنامه همیشه هم آخرش خوش نیست. تحصیل کردگان در دانشگاه های برتر، شاید درد این موضوع را عمیق تر حس کنند. چرا که نه تنها بسیاری از سال های جوانی خود را صرف تلاش جهت بیشتر و بهتر آموختن کرده اند، بلکه به اندازه کافی صبوری نیز به خرج داده اند. بسیاری ازآنان اکنون در آستانه سی سالگی و بعد از فارغ التحصیلی از مقاطع ارشد و دکتری، وارد بازار کاری می شوند، که حقوقشان در آن طبق قانون وزارت کار به زور به یک میلیون تومان می رسد.


  لبریز شدن صبرایوب مانندِ دانشگاهیان و تلاش برای یافتن مسیری زود بازده شاید یکی از دلایلی باشد که این روزها استارتاپ ها را بر سر زبان ها انداخته است. استارتاپ هایی که با جمع شدن چند جوان و شاید مطالعاتی سطحی شکل می گیرند و بعد از مدت زمان اندکی دچار رکود می شوند. محمد نصیری - کارشناس امنیت اطلاعات و ارتباطات و یکی از بنیانگذاران استارت آپ ITPRO  - در یکی از مقالاتش عنوان کرده است که  بیش از 90 درصد ایده ها و طرح های استارت آپی که مطرح می شوند و حتی روی آنها کار می شوند در همان هفته های اول به شکست منجر می شوند و 9 درصد باقیمانده نیز به ترتیب دو تا هشت ماه دیگر حداکثر دوام می آورند و در نهایت این تنها یک درصد از ایده‌ها هستند که توانایی ماندگاری پیدا می کنند و تبدیل به یک استارت آپ موفق می شوند.
  این نشان می دهد، که لزوم راه اندازی هر کسب و کاری انجام پژوهشی مقدماتی می باشد، تا افراد را به سمت موفق شدن پروژه شان هدایت کند. در تحقیقات حوزه جامعه شناسی، روشی با نام ارزیابی تاثیر اجتماعی پروژه وجود دارد؛ که می تواند در سه دوره قبل از اجرای پروژه، حین اجرا و بعد از اتمام آن صورت گیرد. ارزیابی اجتماعی پیش از اجرا یک پروژه به زبان ساده، بررسی نیازها و انتظارات مردم و جامعه ای است که پروژه بر روی آن ها صورت می گیرد؛ تاثیرات و پیامدهایی است که می تواند بر روی سبک زندگی آن ها داشته باشد و در یک جمله روشی جهت سودآوری پروژه در جهتی که هم به نفع جامعه هدف و هم به نفع مدیران یک پروژه است. کاری که شاید جوانان خوشفکر ایرانی، در زمان تاسیس استارتاپ های خود از آن غافل می مانند.
   در پژوهشی که بیل گروس - یکی از چهره‌های موفق و سرشناس در حوزه تاسیس استارتاپ - بر روی بیش از 200 شرکت با موضوع «بررسی مهم‌ترین عامل موفقیت یک شرکت استارتاپی» انجام داد، به این نتیجه رسید که در 20 سال گذشته پنج عامل: تیم خوب؛ ایده خوب؛ طرح اقتصادی قوی؛ بودجه بالا؛ و زمان مناسب ورود به بازار از مهم ترین دلایل پیروزی یا شکست استارتاپ‌ها هستند. نتایج تحقیق گروس نشان داد که زمان مناسب ورود به بازار با 42 درصد به عنوان مهم ترین عامل موفقیت و یا شکست استارتاپ ها می باشد. داشتن یک تیم خوب و اجرای بی نقص طرح با 32 درصد در اولویت بعدی، و داشتن ایده جدید و متفاوت در اولویت سوم با 28 درصد شناخته شدند. این درصدها  گواه آن است که یک استارتاپ موفق، نیازمند یک کار پژوهشی و تحقیق ارزیابی جهت مشخص کردن نیاز بازار دارد. مفهوم زمان مناسب ورود به بازار، مرا یاد موفقیت شرکتی نوپا به نام اسنپ می اندازد که این روزها، در حال تبدیل شدن به یک الگو برای موسسین شرکت های نوپا است. اسنپ یه عنوان یک رابط بین خدمات دهنده و خدمات گیرنده درست زمانی وارد بازار شد که هر دو گروه، به شدت تشنه دریافت چنین خدمتی بودند.
  اسنپ اگرچه ایده ای نو در سطح جهانی نبود، اما در ایران و در شهری با وسعت تهران آغاز به کار کرد. تهرانی که  علاوه بر پایتخت بودن، به عنوان مرکز دانشگاهی، پزشکی، اداری، خدماتی و در یک کلام شیره جان ایران است. جمع شدن این حجم از امکانات و خدمات در یک کلانشهر، به معنی غیربومی بودن شمار زیادی از جمعیت آن می باشد. بر اساس سرشماری سال 95 جمعیت تهران 13 میلیون نفر می‌باشد و حدود سه میلیون در ده سال گذشته به تهران مهاجرت کرده اند. بسیاری از دانشجویان، افرادی که در جستجوی کار به تهران می آیند، بیماران و... که جز همین مهاجرین هستند، در دسته اقشار متوسط رو به پائین هستند که از قضای روزگار وسیله نقلیه شخصی نیز ندارند و همواره به دنبال راهی برای سریع تر و ارزان تر رسیدن به مقصد می گردند.
 از سوی دیگر، به دلیل شرایط تب دارِ این روزهای بازار کار، خیل عظیمی از افراد از حقوق کم، ساعات کاری بالا، عدم امنیت شغلی، برخورد نامناسب کارفرما و ... ناراضی هستند. چه چیز بهتر از کسب و کاری که در آن با یک وسیله نقلیه ارزان قیمت، می توان درآمدمان را وابسته به میزان تلاش خودمان کنیم، دیگر نگران بیدار شدن صبح، مرخصی تعطیلات و برخورد نامناسب کارفرما هم نیستیم. نکاتی که بسیاری از رانندگان اسنپ در کنار درآمد بالا به آن اشاره می کنند. همین سبب شد تا تعداد رانندگان اسنپ روز به روز بیشتر شود؛  بر سرعت ارائه خدمات از سوی این گروه نوپا افزوده گردد و در نتیجه اعتماد مشتریان به اسنپ بیشتر از گذشته شده است.
  نظم، برنامه ریزی و هدفمند بودن مدیران اسنپ جالب توجه است. بر حسب عادتی که تجربه زیسته در ایران برای هر کدام از ما به وجود آورده است، گمان می کنیم که نباید زیاد به برنامه ها و زمان تعیین شده برای اجرایی شدن آن ها از سوی مدیران شرکت ها توجه کنیم. خبرها و مصاحبه های زیادی از شهرام شاهکار، مدیرعامل اسنپ خوانده ام. بر اساس مواردی که در هر مصاحبه مطرح گردیده است، فعالیت اسنپ سازماندهی شده است. شهرام شاهکار در مصاحبه‌ای اشاره کرده بود که دلیل تغییر نام این شرکت نوپا از تاکسی یاب به اسنپ به سیاست گسترش حوزه های فعالیت برمی گردد. اسنپ با راه اندازی اسنپ فود، عملیاتی کردن وعده های خود را بیشتر به رخ کشیده است. برنامه اسنپ فود  این امکان را فراهم می کند تا افراد به لیستی از رستوران های شهر خود دسترسی داشته باشند و بتوانند بر اساس ویژگی های مورد نظر خود، از هر کدام از رستوران‌های شهر در یک زمان مناسب خدمات دریافت کنند. هر چند که انتقاداتی بر اسنپ وارد است اما نمی توان منکر نقش تاثیر‌گذار این روزهای این شرکت نوپا شد. اسنپ نشان داده است که تنها داشتن ایده نو و سرمایه زیاد رمز موفقیت راه اندازی یک استارتاپ موفق نیست. داشتن برنامه و شناخت نیاز بازار همان نکته ای است که سبب به ثمر رسیدن یک ایده از پیش موجود می گردد. ذکر این نکته ضروری است که هر پدیده جدیدی، در جامعه  در حال صنعتی شدن؛ با چالش‌هایی همراه است و نارضایتی هایی در بین گروه های اجتماعی مختلف ایجاد می کند، چرا که نظم از پیش موجود را بر هم می زند. پدیده اسنپ هم از این موضوع مستثنا نیست. راه اندازی این استارتاپ؛ سبب ایجاد اختلال در فعالیت و کاهش درآمد تاکسی‌ها و شرکت های خدمات تاکسیرانی شده است. حرکت پرشتاب تکنولوژی به سمت جلو، مجالی برای اعتراض به کسب و کارهای کوچک و محلی را نمی دهد. چاره کار در ارتقا سطح تکنولوژی و قابل رقابت کردن فعالیت های محلی از پیش موجود است. با انحلال فعالیت شرکت های استارتاپی، هیچگاه زمان به گذشته و قبل از به وجود آمدن آن ها باز نمی گردد و شاید تنها بتوان سرعت رشد تکنولوژی را آرام تر کرد و راه را برای آمدن  قدرتمند تر شرکت نوپایی دیگر راهموار تر کرد.