از تعديل مسئوليت اروپا در برجام تا تحديد منافع ملي

محمد‌ اسماعیلی
 قبل، حين و بعد از حضور فدريكا موگريني در تهران، مقامات ارشد دولت به اتفاق نقش‌پذيري اتحاديه اروپا در تنظيم و اجراي توافق هسته‌اي را قابل قبول دانستند و با تفكيك رويكرد اين اتحاديه با ايالات متحده امريكا خواهان استمرار رويكرد اروپايي‌ها در آينده شدند. رئيس‌جمهور محترم بيان مي‌كند: «اتحاديه اروپا در اجراي توافق برجام نقش مؤثري ايفا كرد و تاكنون نيز براي حفظ برجام به‌رغم كارشكني‌هايي كه امريكايي‌ها دارند، مواضع قابل قبولي داشته است»و اتحاديه اروپا نيز پس از سفر موگريني به ايران در بيانيه‌اي اعلام مي‌كند: «او در سفر به تهران بر لزوم اجراي كامل و مؤثر برجام توسط تمامي طرفين 1+5 و ايران تأكيد كرد.»  موضع‌گيري مقامات ارشد دولت كشورمان و اتحاديه و شخص موگريني طي دوسال گذشته نشان مي‌دهد، دو طرف از عملكرد طرف مقابل رضايت داشته و چنانچه نارضايتي از سوي ايراني‌ها وجود دارد معطوف به نقش امريكايي‌هاست.  1 ـ اگر چه ترميم روابط ايران با اروپايي‌ها و اغماض در قبال كوتاهي‌هاي اين اتحاديه، در دوران پسا برجام با اهدافي مانند ايجاد شكاف ميان اروپاـ امريكا قابل‌توجيه است اما نبايد اين اغماض آنقدر گسترده شود كه مسئوليت و تعهد اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو اين اتحاديه مندرج در متن برجام مورد غفلت واقع و منافع جمهوري اسلامي ايران در اين بخش نيز دچار تخطئه شود.  2ـ حال پرسش اساسي اينجاست كه مسئوليت مسئول سياست خارجه اتحاديه اروپا، اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو اين اتحاديه در متن برجام چيست و امروز پس از گذشت23ماه از روز امضاي برجام اين بخش از تابعان توافق هسته‌اي توانسته‌اند به تعهدات خود عمل كنند يا خير. 3ـ مسئوليت و تعهدات اروپايي‌ها در متن برجام بسيار گسترده و قابل احصا است، چه در بعد «برداشته شدن تحريم‌ها»، «رفع موانع بانكي ـ اقتصادي جهت سرمايه‌گذاري اشخاص حقيقي و حقوقي اروپايي در ايران» و چه در مرحله «رفع حل و فصل اختلافات در نظام حقوقي برجام»و«حسن اجراي تعهدات دو طرف بر اساس اصل حسن نيت.»  در مقدمه و مفاد عمومي برجام و در بخش‌هايي از پيوست‌هاي پنجگانه برجام به مسئوليت‌هاي «ويژه و محوري» اتحاديه اروپا اشاره شده است كه كم توجهي اين اتحاديه به آن توانسته هزينه‌هاي ناشي از عدم اجراي تعهدات 1+5 را براي جمهوري اسلامي ايران به صورت تصاعدي افزايش دهد. به عنوان نمونه در ماده 29 صراحتاً وبه صورت مستقل به نقش اتحاديه اروپا و دولت‌هاي عضو مي‌خواهد از«اعمال سياست‌هايي جهت عادي‌سازي روابط اقتصادي ـ تجاري ايران با كشورها اصولا خودداري كنند.»  يا در بخشي از ماده28بخش مقدمه و مفادعمومي برجام مي‌آيد: «گروه 1+5 و ايران متعهد هستند كه اين برجام را با حسن نيت و در فضايي سازنده، برمبناي احترام متقابل اجرا و از هرگونه اقدام مغاير با نص، روح و نيت اين برجام كه اجراي موفقيت آميز آن را مختل سازد، خودداري كنند.» در پيوست شماره 2توافق هسته‌اي كه اختصاص به«تعهدات مرتبط با تحريم ها» دارد اروپايي‌ها نقش تعيين كننده‌‌اي در10بخش مهم از جمله «تدابير مربوط به امور مالي، بانكي و بيمه»، «بخش‌هاي نفت، گاز و پتروشيمي»، «طلا، ساير فلزات گرانبها، اسكناس و سكه»، «بخش‌هاي كشتيراني، كشتي‌سازي و حمل و نقل» و «تدابير مرتبط با اشاعه هسته‌اي» دارند كه اهتمام آنها در هركدام از اين10 بخش (در دوران پسابرجام) مي‌توانست شرايط متفاوتي را براي ايران رقم بزند.  يا در پيوست 4 متن توافق هسته‌اي (بخش4ـ 1) مسئول سياست خارجه اتحاديه اروپا نقش تعيين‌كننده‌اي دارد و در برگزاري جلسات كميسيون مشترك و همچنين صدور بيانيه‌هاي اين كميسيون نقش پررنگي دارد كه به همين ترتيب اگر مسئول اين اتحاديه نقش خود را به درستي ايفا مي‌كرد امروز برگزاري هشت جلسه كميسيون مشترك فرماليته نبود.
دربخش4ـ 1 پيوست4 مي‌آيد: «نماينده عالي اتحاديه اروپايي در امور خارجه و سياست امنيتي (از اين پس: نماينده عالي) يا نماينده او به عنوان هماهنگ‌كننده كميسيون مشترك انجام وظيفه خواهد كرد.» 4ـ اتحاديه اروپا حداقل به ماده 26، 28و29مقدمه برجام و همچنين پيوست2ـ  تعهدات مرتبط با تحريم هاـ و وظايف دهگانه خود كم اعتنا بوده است چرا كه زماني كه در ماده 29از لزوم خودداري اين اتحاديه و دولت‌هاي عضو آن جهت«اعمال سياست‌هايي عادي‌سازي روابط اقتصادي تجاري ايران با كشورها»سخن به ميان مي‌آورد نبايد طي دو سال بعد از توافق هسته‌اي شاهد وضع تحريم‌هاي جديد ضدايراني از سوي اين اتحاديه با بهانه‌هاي جديد(حقوق بشري و تروريست) باشيم، درصورتي كه اين اتحاديه تاكنون چندبار تحريم‌هاي ضدايراني را وضع و اجراكرده است.  به عنوان نمونه برخلاف تعهدات دهگانه اتحاديه اروپا در پيوست2برجام، درمهر سال95 «شركت ملي نفتكش از طرف دادگاهي در اتحاديه اروپا تحريم مي‌شود»كه بر اساس اين حكم هيچ دادگاهي در اتحاديه اروپا حق فسخ اين حكم را تا 30 سال آينده ندارد و بيمه‌هاي اروپايي نيز حق بيمه كردن نفتكش‌هاي ايراني را ندارند.  يا در 6تيرماه96اتحاديه اروپا فهرست اسامي 23 شخص حقيقي و 14 شخص حقوقي را در رابطه با «تحريم‌هاي موشكي بالستيك / منع اشاعه سلاح‌هاي هسته‌اي» ايران مطابق با اصلاحيه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد، اعمال و به روز مي‌كند كه برخلاف ماده29مقدمه ومفاد مندرج در پيوست2برجام مي‌باشد.  5ـ در بعد ديگري از افزايش محدوديت‌هاي بين‌المللي عليه ايران به بهانه‌هاي حقوق بشري كميسيون حقوق بشر اين اتحاديه با«انجام ديدارهاي متراكم مقامات و هيئت‌هاي اروپايي‌ها با فعالان حقوق بشر در داخل كشور» هماهنگ با«كميته سوم حقوق بشر سازمان ملل» توانسته با«تصويب قطعنامه در مجمع عمومي سازمان ملل» وضع «قطعنامه حقوق بشري در شوراي امنيت سازمان ملل » را يك گام تا طرح و تصويب برساند كه نه تنها برخلاف روح و متن برجام بوده بلكه تلاشي گسترده تر براي اعمال محدوديت‌هاي بيشتر عليه جمهوري اسلامي ايران نيز مي‌باشد.  6ـ اتحاديه اروپا وكشورهاي شاخص اين اتحاديه در ادامه اقداماتي كه مغايرت آشكار با روح و متن برجام دارد مشتركاً همراه با ايالات متحده امريكا هفته گذشته نيز بيانيه‌اي مشترك تحت عنوان«نقض قطعنامه 2231 توسط ايران به‌دليل آزمايش موشك سيمرغ»صادر كردند كه برخلاف متن اين قطعنامه، آزمايش موشكي اخير جمهوري اسلامي ايران نقض قطعنامه شوراي امنيت معرفي شده است! 7ـ اگر اكثر قريب به اتفاق دولتمردان معتقدند و بارها بيان كرده‌اند كه منافع ايران در حوزه‌هاي مختلف«سرمايه گذاري»، «بانكداري»، «تجاري»، «كشتيراني»، «حمل و نقل»و«بيمه»رنگ تحقق به خود نگرفته است، نبايد از عدم ايفاي نقش اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو آن غافل شد كمااينكه چنانچه اتحاديه اروپا اراده‌اي براي انجام تعهدات مندرج در برجام داشت، مشكلات و موانع عادي‌سازي تجاري و اقتصادي ايران با كشورهاي غربي به اين وسعت و فخامت نبود و سطح نازل‌تري را تجربه مي‌كرد، هرچند كه اين به معناي ناديده گرفتن نقش محوري واساسي ايالات متحده امريكا در حوزه تجارت بين‌المللي و عادي‌سازي روابط اقتصادي و تجاري يك كشور با ساير كشورها نيست.  تاكنون هشت جلسه از كميسيون مشترك برجام با حضور ايران و 1+5 با محوريت فدريكا موگريني برگزار شده اما در هيچ كدام از بيانيه يا حداقل موضع‌گيري مسئول سياست خارجه اتحاديه اروپا، سخني از نقض برجام از سوي امريكايي‌ها به ميان نيامده است، فراتر از آن موگريني در بد ورود به تهراناز اجراي تعهدات طرف امريكايي نيز اعلام رضايت مي‌كند!
حال اگر چه بايد ميان اتحاديه اروپا وامريكا شكاف ايجاد كرد تا منافع كشور تأمين شود اما چنين هدفي نبايد منجر به بي توجهي پيشينه روابط عميق تجاري ـ اقتصادي و سياسي اتحاديه اروپا با امريكايي‌ها شده و مانع از يادآوري تعهدات و مسئوليت‌هاي اتحاديه اروپا و كشورهاي عضو آن به مقامات رسمي آنها در ديدارهاي خصوصي و در تريبون‌هاي عمومي شود؛كمااينكه درماه‌هاي نخست بعد از روز اجراي برجام كه امريكايي‌ها تن به اجراي تعهدات منجز خود در متن برجام نمي‌دادند، تلاش شد تا با اغماض از كنار آن عبور شود اما استمرار اين اغماض منجر به تعدي بيشتر امريكايي‌ها به حقوق جامعه ايراني شد و چنين وضعي در قبال اروپايي‌ها نيز قابل تكرار است.