کارزار اقتصادی آرایش جنگی می‌خواهد(یادداشت روز)

رهبر حکیم انقلاب از سال‌ها پیش و به دفعات، عرصه مدیریت اقتصادی کشور را با توجه به خباثت و سنگ‌اندازی‌های مستمر دشمن، به میدان کارزار و جنگ اقتصادی تشبیه کرده‌اند. 
ایشان 10 سال قبل فرمودند: «امروز عرصه‌ اقتصاد، به‌خاطر سیاست‌های خصمانه آمریکا، یک عرصه‌ کارزار است، یک عرصه‌ جنگ است، جنگی از نوع خاص. در این عرصه‌ کارزار، هر کسی بتواند به نفع کشور تلاش کند، جهاد کرده است. امروز هر کسی بتواند به اقتصاد کشور کمک بکند، یک حرکت جهادی انجام داده است. این جهاد است؛ البتّه جهادی است که ابزار خودش را دارد، شیوه‌های مخصوص خود را دارد، باید این جهاد را همه با تدبیر مخصوص خود و سلاح مخصوص خود انجام بدهند.» (بیانات در حرم مطهر رضوی - اولین روز سال ۱۳۹۴).
رهبر انقلاب که سال‌هاست چه در نامگذاری سال‌ها و چه در تذکرات و ارشادات خود به مسئولان دوره‌های مختلف به‌طور ویژه بر روی مسئله اقتصاد و تلاش برای رفع موانع و مشکلات رونق اقتصادی تاکید می‌کنند، وقتی عرصه اقتصاد را عرصه تقابل با دشمن توصیف می‌کنند نه به این معنی است که همه مشکلات اقتصادی ما ناشی از دشمن بیرونی است بلکه بر روی این مسئله تاکید دارند که وقتی دشمن بر روی مسائل و مشکلات اقتصادی ما متمرکز شده است باید با تلاش و با مدیریت صحیح، توجه به توانمندی‌ها، نگاه به درون با حفظ تعاملات خارجی و به طرق مختلف از زیر این فشار دشمن خارج شد.
ایشان 26 آبان سال 1395 در دیدار مردم اصفهان فرمودند: « امروز یکی از چیزهایی که از لحاظ عملی مهم است، مسئله اقتصاد است؛ دشمن روی اقتصاد کشور ما متمرکز شده. از نظر دشمن، اقتصاد کشور یک نقطه‌ ضعفی است که [او] می‌تواند با تکیه‌ بر آن نقطه‌ ضعف، مقاصد سوء خودش را در مورد کشور عزیز ما و در مورد جمهوری اسلامی اِعمال بکند؛ باید روی اقتصاد [کار کرد]. من گفتم اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصادی که از درون می‌جوشد و احتیاج ما را به دیگران کم می‌کند و استحکام کشور را در مقابل تکانه‌های خارجی افزایش می‌دهد؛ این معنای اقتصاد مقاومتی است.»


همچنین سوم شهریور سال 1396 در دیدار با اعضای هیئت دولت وقت گفتند: «امروز مسئله‌ اوّل کشور، مسئله‌ اقتصاد و مسائل اقتصادی و مشکلات و گره‌های اقتصادی است که اینها بایستی حل بشود.»
اینکه رهبر انقلاب در کنار «صحنه جنگ و کارزار با دشمن» خواندن عرصه اقتصاد به کار و تلاش و پیگیری‌ها دعوت می‌کنند، دقیقاً به این معنی است که نباید در صحنه جنگ اقتصادی منفعل و سردرگم بود، بلکه باید در صحنه این‌چنینی با همه وجود و با اتکا به همه امکانات و توانمندی‌ها در میدان حاضر شد و نقشه‌های دشمن را خنثی کرد. 
متاسفانه درست در همان ایام و سال‌هایی که این تذکرات و رهنمودهای مورد اشاره رهبر انقلاب در خصوص شرایط اقتصادی و راه غلبه بر دشمن در این کارزار مورد تاکید بود (و البته همچنان تا امروز مورد تاکید است) دولت وقت و مدیران اجرائی کشور به جای درک درست از این تذکرات و عمل به نسخه اقتصاد مقاومتی و افزودن بر تلاش برای بهره‌برداری کامل از توانمندی‌های داخلی و توجه به همه ظرفیت‌های خارجی؛ بیشتر دغدغه خود را در مذاکره و اعتماد به دشمن جست‌وجو می‌کردند غافل از اینکه وقتی باور داشته باشیم دشمن با انواع تحریم‌ها و خباثت‌ها برای از بین بردن اقتصاد ما در یک جنگ اقتصادی در تلاش است، باید ما نیز خود را در حد یک تقابل سخت اقتصادی آماده کنیم؛ در چنین شرایطی قطعاً امید بستن به دشمن سرابی بیش نیست.
علی‌رغم سال‌ها تذکرات رهبر انقلاب مبنی بر قرار داشتن در یک جنگ اقتصادی، نتیجه امید بستن به همان دشمن که با همه توان در میدان کارزار اقتصادی حاضر است همان چیزی شد که سال‌ها عمر و امید و سرمایه مردم و کشور با افزایش مشکلات و پیچیده‌تر شدن کلاف اقتصاد معطل مانده و شرطی شده، فدای یک لبخند جعلی دشمن شد و تقریباً هیچ حاصلی به‌دست نیامد.
تجربه کوتاه مدیریت شهید رئیسی در جایگاه ریاست دولت اما یک تفاوت مهم با تفکر قبلی داشت. نکته اصلی و خط محوری این تفکر باور داشتن به حضور در جنگ اقتصادی با دشمن، قطع امید از وعده‌های توخالی همان دشمنی که همزمان در میدان تقابل اقتصادی با همه توان حاضر است و همچنین نگاه جهادی و تلاش برای به‌کارگیری همه توان و ظرفیت‌های داخلی و بهره‌مندی متنوع از فرصت‌های خارجیِ در دسترس بود.
در این شرایط بود که شهید جمهور مثل یک فرمانده حاضر در میدان و پیشاپیش همه نیروها با همه توان مشغول راهبری و مقابله با نقشه‌های دشمن شد. افزایش صادرات نفت پس از رکودی چند ساله، پیوستن به سازمان‌های اقتصادی شانگهای و بریکس و تعامل با همسایگان و نگاه متوازن به سیاست خارجی در کنار باور به توان داخلی و اعتقاد به «ما می‌توانیم»، عبور از تحریم واکسن کرونا، آغاز رشد اقتصادی، رفع خاموشی‌ها و مدیریت ناترازی‌ها، رونق تولید و احیای واحدهای تولیدی راکد و... بخشی از ثمرات این تفکر جهادی بود تا نشان دهد در این عرصه تقابل اقتصادی، نگاه به توانمندی‌ها و متوقف نشدن پشت بهانه‌ها راه چاره است نه امید بستن به دشمن.
در دوره اخیر مدیریت اجرائی کشور اما متاسفانه به‌نظر می‌آید یک‌بار دیگر اینکه ما در یک جنگ اقتصادی با دشمن هستیم و باید خود را برای مدیریت در این شرایط آماده کنیم آن‌طور که باید جدی گرفته نشده است. 
نباید فراموش کرد که دشمن پس از جنگ 12 روزه و پاسخ دندان‌شکنی که در جنگ نظامی دریافت کرد و وقتی فهمید در تقابل نظامی کاری از پیش نمی‌برد، بیش از پیش تمرکز خود را بر روی جنگ اقتصادی گذاشته است.
 در این شرایط اگر قرار باشد آرایش جنگی در اقتصاد نداشته باشیم و باز هم دلخوش به گوشه چشم دشمنی که با همراهی رژیم صهیونیستی در وسط دام مذاکره به کشور ما حمله نظامی کرد باشیم، مشکلات حل نخواهد شد.
قطعاً در این شرایط بیش از هر زمان دیگری باید با قطع امید از دشمن، با به‌کار‌گیری بهترین و توانمندترین فرماندهان جنگ اقتصادی و عمل به نسخه اقتصاد مقاومتی و نگاه به توانمندی‌های مغفول‌مانده داخلی وارد میدان شویم.
اما اگر درک درستی از این شرایط کارزار اقتصادی نداشته باشیم، خباثت و فریب دشمن را فراموش کرده و از نقشه‌های او غافل باشیم، آنگاه در سپردن مسئولیت‌ها ممکن است همشهری بودن یا جبران زحمت کشیدن در ستاد انتخاباتی، سفارش شدن از سوی فلان دوستان حزبی، داشتن نسبت خانوادگی و فامیلی، رفیق قدیمی بودن و... ملاک انتخاب مدیران شود و شایستگی و تخصص جای خود را به قبیله‌گرایی بدهد، در این شرایط نباید انتظار داشت مشکلات حل شود یا توقع داشت مشکلات جدیدی ایجاد نشود.
رهبر انقلاب سال‌ها قبل بر لزوم هماهنگی وزارت خارجه و وزارتخانه‌های اقتصادی تاکید داشته و فرمودند: «شنیده‌ایم و دیده‌ایم مواردی را که یک وزارتخانه‌ای، در یک کشوری دارد مذاکره‌ اقتصادی می‌کند، [امّا] وزارت خارجه اصلاً خبر ندارد! این ضرر و زیان محض است. البتّه این وظیفه‌ای است دوطرفه. دستگاه‌های اقتصادی با وزارت خارجه، در زمینه مسائل اقتصادی بایستی تعامل دائمی داشته باشند.»(سوم شهریور 1395- دیدار هیئت دولت)، با این وجود وقتی برخی تقسیم مسئولیت سفارتخانه‌های کلیدی و مهم بر اساس رفاقت و جایزه و پاداش بازنشستگی مدیران گاه بی‌کارنامه باشد، انتظار برای شکوفایی اقتصاد خارجی شاید توقعی بیش از اندازه و غیرواقعی باشد.
وقتی باور کردیم که عرصه اقتصاد امروز ما عرصه جنگ با دشمن است، همان‌طور که یک فرمانده میدان جنگ مسئولان خط و محور و پدافند و تک‌تیرانداز و... را بر اساس توانمندی و شایستگی و انگیزه دفاع از میهن و نه آشنایی و سفارش و رفاقت انتخاب می‌کند، فرمانده اجرائی کشور نیز باید در عرصه اقتصاد خود را در جایگاه همان فرمانده عرصه جنگ بداند و در انتخاب نیروها و نقشه راه بهترین عملکرد را داشته باشد. 
البته همان‌طور که اشاره شد باید تأکید کرد؛ سخن از جنگ اقتصادی با دشمن به این معنی نیست که علت همه مشکلات اقتصاد ما در بیرون است، بلکه اتفاقاً تاکید بر این مسئله است که با تلاش در داخل و مدیریت صحیح و به‌کارگیری همه توان و ظرفیت‌های کم‌نظیر و بی‌نظیر کشور و جوانان مستعد می‌توان مین‌های کاشته شده از سوی دشمن در مسیر رشد اقتصادی را خنثی کرد.
متاسفانه آنچه امروز در عرصه این جنگ اقتصادی و میدان تقابل با دشمن شاهد هستیم این است که آن‌طور که باید و شاید مسئولان امر آرایش جنگی نگرفته‌اند و عجیب آنکه همچنان برخی از کسانی که باید میدان‌دار این جنگ اقتصادی باشند، چشم به مذاکره و لطف دشمن دوخته‌اند. نتیجه چنین تفکری تحمیل فشار مضاعف معیشتی و اقتصادی به مردم است، همان چیزی که دشمن پس از شکست در جنگ نظامی به آن امید بسته است.  عباس شمسعلی