بي‌تصميمي نهادي؛ جامعه در حالت انتظار

تصميمي كه هرگز گرفته نمي‌شود- در تجربه روزمره بسياري از شهروندان، مشكل اصلي نه صدور تصميم ناعادلانه است و نه اجراي ناقص قانون؛ مساله‌اي عميق‌تر و فرساينده‌تر وجود دارد: تصميمي در كار نيست. نه پاسخ مثبت، نه پاسخ منفي. فقط تعويق، ارجاع، بررسي مجدد و وعده‌هايي كه زمان تحقق آنها نامعلوم است.
بي‌تصميمي نهادي چيست؟- مي‌توان اين وضعيت را «بي‌تصميمي نهادي» ناميد؛ حالتي كه در آن نهادهاي اداري و حقوقي، به‌جاي پذيرش مسووليت تصميم، ترجيح مي‌دهند امور را در وضعيت تعليق نگه دارند. تعليق، كم‌هزينه به نظر مي‌رسد، اما در واقع يكي از پرهزينه‌ترين شيوه‌هاي اداره جامعه است.
وقتي «نه» گفتن شجاعت مي‌خواهد- در نظام حقوقي، تصميم‌گيري جوهر مسووليت است. «نه» گفتنِ مستدل، خود شكلي از پاسخ‌گويي است. اما در شرايطي كه هيچ نهادي حاضر نيست پيامدهاي يك تصميم روشن را بپذيرد، ساده‌ترين راه، معلق نگه‌داشتن شهروند است؛ وضعيتي كه در آن فرد نه به نتيجه مي‌رسد و نه امكان اعتراض موثر دارد.
تعليق به‌جاي تصميم؛ تجربه‌اي آشنا- پرونده‌هايي كه سال‌ها «در حال بررسي» باقي مي‌مانند، مجوزهايي كه نه صادر مي‌شوند و نه رد، شكاياتي كه ميان مراجع مختلف سرگردانند و درخواست‌هايي كه در چرخه بي‌پايان استعلام فرسوده مي‌شوند، همگي نشانه‌هاي يك پديده مشتركند: جايگزيني تعليق به‌جاي تصميم.


هزينه پنهان بي‌تصميمي- بي‌تصميمي نهادي، پيش از آنكه هزينه اقتصادي داشته باشد، هزينه رواني و اجتماعي دارد. شهروندي كه بارها با سكوت نهادي مواجه مي‌شود، به‌تدريج از مطالبه حق فاصله مي‌گيرد. نه به اين دليل كه به قانون باور ندارد، بلكه چون سيستم به او آموخته است كه پيگيري، فرساينده و اغلب بي‌ثمر است.
حق اعتراض بدون تصميم، بي‌معناست- از منظر حقوقي، تعليق مداوم حق دادخواهي را تهي مي‌كند. اعتراض زماني معنا دارد كه تصميمي وجود داشته باشد. وقتي تصميمي صادر نمي‌شود، شهروند نمي‌داند به چه چيزي اعتراض كند، عليه چه نهادي دادخواست بدهد و از كجا پاسخ بخواهد.
بي‌تصميمي و فرسايش اعتماد عمومي- ادامه اين وضعيت، به تضعيف اعتماد عمومي مي‌انجامد. قانون به‌جاي ابزار حل مساله، به مانعي اداري تبديل مي‌شود و شهروندان به‌تدريج به مسيرهاي غيررسمي روي مي‌آورند؛ نه از سر تمايل، بلكه به عنوان واكنشي به انسداد مسير رسمي.
چرا بي‌تصميمي خطرناك‌تر از تصميم ناعادلانه است؟- تصميم ناعادلانه را مي‌توان نقد كرد، اصلاح كرد يا نقض نمود. اما تعليق، بي‌چهره و بي‌مسوول است. نه قابل پيگيري است و نه پاسخ‌گو مي‌طلبد. به همين دليل، بي‌تصميمي‌نهادي از بسياري تصميم‌هاي نادرست، مخرب‌تر است.
راه‌حل؛ پيش از قانون، فرهنگ تصميم- حل اين مساله الزاما نيازمند قانون جديد نيست. پيش از هر چيز، نيازمند شكل‌گيري فرهنگ تصميم‌گيري مسوولانه است؛ فرهنگي كه در آن نهادها بپذيرند تصميم، حتي اگر منفي باشد، بهتر از بلاتكليفي دايمي است.
جامعه‌اي در حالت انتظار- تصميم، آغاز گفت‌وگو و امكان اصلاح است، اما بي‌تصميمي، پايان رابطه ميان شهروند و نهاد است. جامعه‌اي كه در حالت انتظار زندگي مي‌كند، نه محكوم است و نه تبرئه؛ فقط آرام‌آرام فرسوده مي‌شود.
سایر اخبار این روزنامه
روزگار سخت تامين دارو پرونده چاي دبش به ايستگاه پاياني رسيد نقاشي؛ جايي براي گم شدن چرا حقوق و فلسفه آن «سرگشته» است؟ دو زن سارق، زني را در بهشت‌زهرا بيهوش و اموالش را سرقت‌كردند پناه بر فانتزي به وقت انكار تفاوت‌ها جايي ميان واقعيت و خيال نسل Z و آلفا آزمون بزرگ نظام آموزشي ايران استحاله ايدئولوژيك غرب و جهان آينده اقتصاد ورزش فرصتي كه نبايد از دست برود زبان بدن فراجا رِتوريك چند لايه موزه و حافظه تاريخي در ايران باستان وعده‌هاي صلح نافرجام قانون كامل است فاصله اجرا جامعه را تهديد مي‌كند سوءتفاهمي رايج در مسير حرفه‌اي هنرمند تغيير سبك زندگي انتخاب فردي يا فشار اجتماعي به سوي غايتي از چهره انسان/ زنانه بي‌تصميمي نهادي؛ جامعه در حالت انتظار اندر حكايت فلسفيدن و مضرات دخانيات فضاي تو درتوي مجازي وهويت‌هاي متزلزل نوجوانان محله به راه‌حل مي‌انديشد! جايي ميان واقعيت و خيال نسل Z و آلفا؛ آزمون بزرگ نظام آموزشي ايران استحاله ايدئولوژيك غرب و جهان آينده اقتصاد ورزش فرصتي كه نبايد از دست برود زبان بدن فراجا رِتوريك چند لايه تلاش برای قلب واقعيت