درباره آتش‌سوزی‌های پی در پی صنعت پتروشیمی

نه تنها از زمانی که آتش توسط انسان به‌کار گرفته شد، بلکه از زمانی که اولین آتش‌سوزی روی این کره‌خاکی توسط عوامل طبیعی و بدون دخالت انسان افروخته شد، شعله‌های آتش، همزاد مواد اشتعال‌زا بوده و تا زمین و زمان ادامه دارد. این همزادی نیز ادامه خواهد داشت. شعله‌هایی که برای برافروخته‌شدن و شراره کشیدن تنها مترصد جرقه‌ای هر چند کوچک هستند. در نظر آتش جنگل، خانه، انبار، خودرو، پالایشگاه، پتروشیمی، گاز، نفت، و... تنها برای سوختن و نابودشدن هستند، آتش، پلاسکوها را نمی‌شناسد، مجتمع پــتروشیمی بوعلی‌ها
را نمی‌شناســد، آتش‌نشان‌هـــای فــــــداکارمان را نمی‌شناسد، آتش فقط سوختن و نابودکردن را می‌شناسد، آتش همواره بدون دعوت بر سر جنگل، خانه، انبار، خودرو، پالایشگاه، پتروشیمی و... هوار می‌شود و در یک چشم برهم‌زدن، به هیولایی خشمگین تبدیل می‌شود که آرام‌کردن آن به سختی امکانپذیر است و چه جان‌های ارزشمندی که در میان شعله‌های سرکش آتش، جان خود را از دست دادند و چه سرمایه‌های ارزشمندی که سال‌ها با خون جگر بسیار ایجاد و تنها در یک لحظه، در میان شعله‌های آتش به خاکستر تبدیل شدند و خوب می‌دانیم که هر اندازه مواد آتش‌زاتر، احتمال آتش‌سوزی بیشتر و باز هر اندازه که مواد آتش‌گرفته آتش‌زاتر، شعله‌های آتش نیز سرکش‌تر و مهار ناشدنی‌تر و هر اندازه که وسعت مواد آتش‌زا بیشتر، شعله‌های آتش نیز گسترده‌تر، جان‌ها گرفته‌تر و سرمایه‌ها نابودتر می‌شوند. اگر از آتش‌سوزی‌های عمدی بگذریم، درخواهیم یافت که غالب آتش‌سوزی‌های سهوی، تنها و تنها به‌دلیل سهل‌انگاری‌های کوچک و بزرگ ما و دیگران اتفاق می‌افتد و چه بسا که همین سهل‌انگاری‌های کوچک منجر به نابودی خودمان، عزیزانمان، همسایگانمان و در کنار همه اینها، سرمایه‌هایمان، طبیعتمان و در بسیاری از موارد، از بین رفتن بیت‌المال می‌شود. در مجتمع‌های گازی، پالایشگاهی و پتروشیمی، با توجه به ماهیت کار و به‌دلیل شرایط فرآیندی و عملیاتی خاص، همواره پتانسیل قابل ملاحظه‌ای برای بروز حوادث به‌خصوص آتش‌سوزی وجود داشته و دارد که حادثه آتش‌سوزی پتروشیمی بوعلی‌سینا در منطقه ویژه اقتصادی پتروشیمی ماهشهر، نمونه بارزی از این نوع حوادث است که کمی بیش از یکسال پیش، بخش‌های زیادی از این مجتمع پتروشیمی در میان شعله‌های آتش، به تلی از خاکستر تبدیل شد و خسارت‌های زیادی را به این مجموعه عظیم وارد کرد و این تنها آتش‌سوزی در مجتمع‌های گازی، پالایشگاهی و پتروشیمی نبوده و در همین یک‌سال گذشته، خبرهای زیادی از وقوع آتش‌سوزی‌های متعدد در این مجتمع‌ها منتشر شده است، به نحوی که آسیب‌دیدگی یکی از ایستگاه‌های فشارشکن و آتش‌سوزی در پتروشیمی مبین، آتش‌سوزی پتروشیمی امیرکبیر و حادثه در پتروشیمی بندر امام، تنها مواردی از آنهاست و این آتش‌سوزی‌های ‌متعدد تا جایی پیش رفته است که زمزمه سریالی‌بودن و نگرانی در بین مسئولان شنیده می‌شد و مجموعه وزارت اطلاعات نیز این موضوع را به‌صورت دقیق بررسی و وزیر اطلاعات در نشست عصر دوشنبه، ۲۳ مردادماه با کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی، با اشاره به توالی آتش‌سوزی‌ها در پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌ها، عنوان می‌کند هیچ‌گونه شواهد و آثاری حاکی از امنیتی و تروریستی بودن حوادث آتش‌سوزی به‌دست نیامده است، اما نکته مهمی که در این یادداشت قصد دارم به آن اشاره کنم این است که گرچه علاوه بر خسارات بسیار زیاد آتش‌سوزی مجتمع پتروشیمی بوعلی سینای ماهشهر به این مجموعه بزرگ، وقت، انرژی و هزینه زیادی جهت بررسی علل این حادثه و ارائه گزارش آن به مجلس از بیت‌المال گرفته شد، ولی شواهد و قرائن نشان می‌دهد، این گزارش‌ها تنها برای ارائه به رسانه‌ها و در نهایت، بایگانی در اعماق تاریخ بوده و در عین شناسایی دلایل وقوع آن، اقدام متناسبی جهت رفع دلایل ریشه‌ای آن و عدم وقوع مجدد در سایر مجتمع‌های مشابه صورت نگرفته و به‌نظر می‌رسد، مجلس شورای اسلامی، کمیسیون انرژی مجلس، مجموعه عظیم وزارت نفت و مجموعه تحت پوشش آن، این مسئله را فراموش کرده و به‌سادگی از کنار آن گذشته‌اند. به‌نحوی که به نظر نمی‌توان پایانی برای این حوادث در مجتمع‌های پتروشیمی متصور بود و همانطور که هم‌اکنون شاهد وقوع آتش‌سوزی‌های متعدد و پی در پی در این مجتمع‌ها هستیم، به نظر در آینده نیز، وقوع آتش‌سوزی‌های کوچک و بزرگ در این مجتمع‌ها دور از انتظار نیست. در صورتی که مطابق با نظر بسیاری از کارشناسان و متخصصان ایمنی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی، بخش زیادی از این حوادث نه‌ تنها قابل پیش‌بینی بوده، بلکه شدت آنها نیز قابل پیش‌بینی است، مشروط به اینکه تجزیه و تحلیل حوادث به‌موقع صورت گرفته و بر مبنای آن اقدامات اصلاحی لازم انجام و تدابیر ایمنی مربوطه اتخاذ شود. اگر به گزارش کمیسیون انرژی مجلس در خصوص آتش‌سوزی پتروشیمی بوعلی سینای ماهشهر نگاهی دوباره بیندازیم، علاوه بر دلایل فنی که در این گزارش ذکر شده، یکی از موارد مهمی که شاید بتوان مشکلات فنی را نیز برخاسته از آن دانست، این است که بعد از خصوصی‌سازی شرکت‌های پتروشیمی طبق ماده (31) قانون «اجرای سیاست‌های کلی اصل (44) قانون‌اساسی»، رابطه استخدامی منابع انسانی این شرکت‌ها با صنعت نفت قطع و امکان نقل و انتقال آنها منتفی شده است که این موضوع باعث دلسردی و بی‌انگیزگی بسیاری از آنها شده است و در بخش پیشنهادها نیز به صراحت عنوان شده است که «مجاز شمردن امکان نقل و انتقال
منابع انسانی نفتی بین بخش‌های دولتی و
بخش خصوصی با توجه به ضرورت موافقت مسئولان
واحدهای مبدا و مقصد، این موضوع به نفع هر دو بخش مذکور بوده و سطح افزایش رضایتمندی و انگیزش منابع انسانی را بالا برده و با دلگرمی آنان، سطح مخاطرات رفتارهای ناایمن کاهش خواهد یافت. اما به نظر می‌رسد نتایج بررسی‌های همه‌جانبه و دقیق کارشناسان و متخصصان، کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی و به تبع آن هزینه‌های صرف شده برای بررسی علل این حادثه، که هم‌اکنون نیز آتش‌سوزی‌های متعدد و پی در پی نیز به همان علت اتفاق می‌افتد، تنها قفسه‌های بایگانی مجلس شورای اسلامی، وزارت نفت و شرکت صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس را پر کرده و گردوغبار تاریخ بر آن نشسته است تا خدای ناکرده اتفاق مشابهی همانند آتش‌سوزی مجتمع بوعلی سینا، جنب و جوش مقطعی دیگری در بین مسئولان ایجاد کند. مسئولان باید توجه کنند این صنعت، پتانسیل بالایی برای اینگونه خطرات دارد و علت بیشتر این حوادث نیز سهل‌انگاری سهوی و اشتباه انسانی است و کارکنان این شرکت‌ها در خط مقدم این اتفاق‌ها هستند و این سهل‌انگاری‌ها، نه از سر عمد که شاید به‌دلیل بی‌انگیزگی، دلسردی و افسردگی آنهاست، چراکه روزها و سال‌های زیادی از همسر و فرزندان خود دور بوده و امیدی نیز جهت انتقالی به سایر شهرها و نزدیک شدن به همسر و فرزندان خود ندارند. کارکنان شرکت‌های پتروشیمی‌ واگذار شده، سال‌ها به امید اینکه پس از یک دهه فعالیت در شرایط کاری اقماری و دور از خانواده، بتوانند با انتقالی به سایر شرکت‌های نفتی، مدتی را نیز در کنار خانواده و فرزندان خود زندگی کنند، سال‌های جوانی خود را در این مناطق سپری کردند، به نحوی که سال‌ها در شرایط سه هفته کار و یک هفته استراحت یا دو هفته کار و یک هفته استراحت، فعالیت کردند و تنها یک‌سوم روزهای جوانی خود را در کنار همسر و فرزندان خود بوده‌اند، اما آخرین وزیر دولت احمدی‌نژاد، با صدور یک نامه، تمام امید آنها را ناامید کرد و راه انتقالی آنها به سایر شرکت‌های نفتی را بست و وزیر نفت دولت تدبیر و امید نیز، تاکنون اقدام مثبتی برای رفع این محدودیت انجام نداده است، اما شرافتمندانه به کار و خدمت مشغول هستند.