مي‌خواستم از هوشنگ زهر چشم بگيرم

اعتماد
 خواننده معروف رپ كه شنبه گذشته به اتهام قتل همسر مادرش در خانه دستگير شده بود انگيزه‌اش از اين كار را بدرفتاري مرد با مادرش اعلام كرد. متهم روز گذشته در بازجويي‌ها درباره ماجراي آن روز گفت: « حدود ساعت يك بعدازظهر آن روز مادرم با من تماس گرفت و گفت كه مربي آوازم با او هماهنگ كرده كه براي تمرين من به خانه‌مان برود.
بعد از خبر مادرم من به خانه‌مان رفتم و وقتي رسيدم هوشنگ را ديدم كه روي مبل نشسته و مادرم را ديدم در حالي كه از ضرب و شتم هوشنگ شكايت مي‌كرد. از هوشنگ پرسيدم چرا با مادرم اين كار را كردي گفت: كتكش زدم. به تو چه؟
عصباني شدم و گلدان شيشه‌اي را به سمتش پرتاب كردم و بعد ميز جلوي كاناپه را برگرداندم تا بترسانمش و زهرچشم بگيرم. هوشنگ به سمتم هجوم آورد و مادرم بين ما قرار گرفت. دوباره يك ضربه به صورت هوشنگ زدم و درحالي كه در دسترسم نبود و پشت مادرم داشت مقاومت مي‌كرد چشم و بيني‌اش را در دست‌هايم گرفتم.
 ناگهان همسايه‌ها از راه رسيدند و مادرم رفت تا در را باز كند. هوشنگ هم به آشپزخانه رفت تا چاقو را بردارد من از پشت دست‌هايش را گرفتم تا چاقو را برندارد. اما او ليوان آب روي ميز را با دست چپ برداشت و من او را روي زمين پرت كردم. همسايه‌ها از راه رسيدند و ما را از هم جدا كردند. من مادرم را از آنجا بيرون بردم و يك ساعت بعد از آن شنيدم كه هوشنگ را به بيمارستان برده‌اند. » حميد صفت (نام او از سوي مقامات قضايي منتشر شده است) درحالي اين اظهارات را مطرح كرد كه در پرونده پزشكي هوشنگ علت مرگ او ضربه شديد به سر در ناحيه آهيانه گيجگاهي اعلام شده است.
متهم اتهام را نپذيرفت و گفت سر مقتول به ديوار خورده‌است
اما حميد صفت اين اتهام را نپذيرفت و به بازپرس پرونده؛ سجاد منافي‌آذر گفت: «من به هيچ‌وجه ضربه به سر هوشنگ نزدم و اصلا قصد كشتن او را نداشتم فقط مي‌خواستم بترسانمش كه مادرم را مورد ضرب و شتم قرار ندهد، احتمال مي‌دهم سر هوشنگ هنگام كشمكش با من به ديوار يا كمد كنار مبل خورده باشد، چون در آن لحظات هوشنگ تقلا مي‌كرد كه مادرم را كنار بزند و با من درگير شود.»
بعد از اين گفته‌هاي متهم سجاد منافي‌آذر؛ بازپرس امور جنايي تهران دستور بازداشت حميدرضا را به اتهام قتل هوشنگ صادر كرد و او را براي ادامه تحقيقات در اختيار ماموران اداره آگاهي قرار داد.
هوشنگ مرد تندخويي بود
حميد صفت در صحبت‌هايش درباره زندگي و رابطه مادر و همسر مادرش گفت: «بچه بودم كه مادر و پدرم از هم جدا شدند. مادرم 12 سال پيش با هوشنگ ازدواج كرد، او در آلمان يك مغازه داشت و بعداز ازدواج همانجا با هم زندگي مي‌كردند و هرچندوقت يك‌بار به ايران مي‌آمدند و در خانه‌اي در خيابان شيخ بهايي مي‌ماندند. البته وسايل من هم آنجا بود اما من زياد به خانه نمي‌رفتم و بيشتر در محل كارم بودم.
 هوشنگ مرد تُندخويي بود و مدام مادرم را كتك مي‌زد حتي يك بار روي مادرم چاقو كشيد. او با همه دعوا مي‌كرد و با خانواده خودش نيز مدام درگير بود، ما هميشه سعي مي‌كرديم آرامش كنيم.
مادرم هميشه از هوشنگ در مقابل رفتارهاي غيرانساني‌اش حمايت مي‌كرد به خاطر همين گاهي سه نفري با هم بيرون مي‌رفتيم. البته چون هوشنگ هيچ شغلي در ايران نداشت نمي‌توانست از پس مخارج بربيايد. به خاطر همين من به مادرم در خرج خانه كمك مي‌كردم و در شرايط سخت مالي پول شارژ ساختمان، آب و برق خانه را هم مي‌دادم. »


برادر حميد خبر ضرب و شتم مادر را داد
حميد درباره اينكه آن روز چطور در جريان ضرب و شتم مادرش قرار گرفته و خودش را به خانه رسانده نيز گفت: روز حادثه برادرم كه ساكن امريكا است با من تماس گرفت و گفت هوشنگ مادرم را مورد ضرب و شتم قرار داده و از من خواست كه سريع به خانه بروم و ماجرا را بدانم.
خانمي كه همسايه مادرم در آلمان است نيز شب قبل از حادثه به منزل مادرم رفته بود و صبح روز 24 مرداد براي آلمان بليت پرواز داشت. مادرم صبح با من تماس گرفته و گفته بود كه آن خانم را به فرودگاه ببرم. اما من ماشين نداشتم و گفتم نمي‌توانم. صبح دوباره مادرم با من تماس گرفت و تاكيد كرد هر وقت به خانه رسيدم او را به فرودگاه برسانم تا اينكه برادرم تماس گرفت و از درگيري بين مادرم و هوشنگ خبر داد و من خود را به خانه رساندم.