امیرعلی نبویان:در رویاهایم مجری«مسابقه هفته» بودم

 نویسنده محبوب مجموعه داستان‌های «قصه‌های امیرعلی» با برنامه تلویزیونی «رادیو هفت» پا به عرصه اجرا و نویسندگی حرفه‌ای گذاشت. والدینش معلم هستند، به همین سبب اهل ماجراجویی‌های هنری و سروصداهای رسانه‌ای نبوده‌اند اما امیرعلی قصه ما، خواهرزاده مسعود فروتن است و به همین بهانه، نسبتی نزدیک با عالم هنر دارد. با جوانه زدن استعدادش در حاشیه کلاس‌های بازیگری، دست به قلم می‌ شود و به مدد آن به عالم اجرا راه پیدا می‌کند. اجرای آرام و در عین حال لحن و تیپ متفاوتش از او چهره‌ای جالب برای مخاطبان جعبه جادو ساخته است. این روزها خبرهای متنوعی درباره چاپ و رونمایی کتاب‌های پرفروش او و اجرای نمایش‌هایش می‌شنویم. در یکی از این روزها، به سراغ امیرعلی نبویان می‌رویم تا با او که به تازگی مهمان مشهدی‌ها بود، درباره کتاب صوتی «شهر غصه» و  زندگی هنری اش به گفت وگو بنشینیم. ماجراهای یک مجری دهه شصتی دوران کودکی امیرعلی نبویان در دهه 60 گذشته، دورانی که با وجود وقوع جنگ و تمام محرومیت‌ها  به او خوش گذشته است زیرا مثل هر بچه دیگر اهل آن دهه، در کنارش به بازی، کنجکاوی، پرسیدن سوالات عجیب و غریب و گشتن به دنبال پاسخی برای آن‌ها  مشغول بوده است. او آن روزها را این چنین تصویر می‌کند: ایامی که با دیدن یک نوشابه زرد لابه‌لای نوشابه‌های سیاه، گویی دنیا را به ما داده اند. زندگی ما یک توپ پلاستیکی بود و تلویزیون‌هایی که به جای آنتن آن، چنگال می‌گذاشتیم تا برفک کمتری نشان دهد و....  همیشه شاگرد سر به راه و درس خوان کلاس و مدرسه بود و از این رهگذر، شیطنت‌های گاه و بی گاهش کمتر به چشم می‌خورد چون والدینش به تدریس اشتغال داشتند، همواره درس خواندن اولویت اولش بود. در انشای امتحان نهایی سال پنجم دبستان، با موضوع معروف آن دوران که «می‌خواهید در آینده چه کاره شوید؟» اولین نشانه‌های توانایی در نوشتن را بروز می‌دهد. از آن خاطره طنز به یاد ماندنی تعریف می‌کند: «نتیجه انشایم این بود که می‌خواهم قاچاقچی شوم؛ شغلی کم زحمت و پردرآمد! آن انشا دست به دست گشت و سرو صدای زیادی به پا کرد، تا جایی که هنوزم گاه گاهی از زبان برخی از مربیان آموزشی، نقل‌هایی از آن به گوشم می‌رسد. از میان متون ادبیات کهن، بیشتر با شعر مأنوس است زیرا از بچگی با حافظ و دیوان اشعارش خو گرفته است. در ادبیات معاصر هم ایرج پزشک‌زاد و صادق هدایت از جمله شخصیت‌های ادبی هستند که هماره تلاش کرده است خط آثارشان را دنبال کند. از میان نویسندگان آثار ادبیات نمایشی هم به نوشته‌های علی حاتمی و بهرام بیضایی علاقه‌مند است و به خاطر فضای خانوادگی شان که به احمد شاملو گرایش داشت، به قلم و احساس او تمایل دارد. اتفاقی راوی قصه‌ها یم شدم او جدی شدن موضوع نوشتن در زندگی‌اش را مرهون کشف دیگران می‌داند. از سال 88، بعد از اتمام تحصیل در رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی مازندران، دوره‌های آزاد بازیگری و داستان نویسی را در موسسه‌های آموزشی طی می‌کند. هنگام گذراندن این دوره‌های آموزشی، هنرجویان باید تمرین‌هایی را ارائه می‌کردند که نبویان آن‌ها  را به سبک و سیاقی متفاوت از دیگران می‌‌نگاشت. پس از چندی، برخی از استادانش و همچنین چهره‌هایی نظیر مسعود فروتن به او توصیه می‌کنند که قلمش پخته‌ تر و قوی تر از بازیگری و دیگر استعدادهای اوست.  هدایت‌هاشمی،  از جمله استادان دوره بازیگری‌اش، روزی به او می‌گوید: «شاید زمانی بازیگر خوبی بشوی، اما همین الان نویسنده خوبی هستی».وی توضیح می‌دهد: اولین نوشته جدی من به آذرماه سال 1389 بر می‌گردد. متنی کوتاه درباره بزرگداشت زنده یاد علی حاتمی بود که به شکلی ظریف به نام برخی از آثار و گفت وگوهای معروف او اشاره داشت و در آغاز برنامه «رادیو هفت» برای مسعود ضابطیان نوشتم. از او درباره آغاز جریان مجری شدنش هم می‌پرسیم که در پاسخ تعریف می‌کند چگونه نوشته‌ها یش دستش را گرفتند و تا پشت میکروفن هدایتش کردند: «اصلاً قرار نبود که من چهره اجرا شوم. بنا شد مجموعه داستان‌ها یم را با عنوان «قصه‌های امیرعلی» برای برنامه تلویزیونی «رادیو هفت» بنویسم و یک نفر آن را اجرا کند. از چند نفر تست اجرا گرفتند اما نظر برنامه‌سازان تامین نشد. در فرصتی من هم تست دادم و اتفاقاً اجرایم موردپسند قرار گرفت و بدین ترتیب خودم راوی قصه‌هایم شدم.» مجریان مولف را دوست دارم  درباره تمایلش به مجریان پیش کسوت هم می‌گوید: ما در دوره‌ای توسط برخی از ستاره‌ها ساخته شدیم. یعنی در دوره رشد کودکی ما، ستاره‌های بزرگی زیست می‌کردند که دوست داشتیم به آن‌ها  نگاه کنیم و به حرف‌ها یشان گوش بدهیم. از این رو خواسته یا ناخواسته از آن‌ها  تاثیر پذیرفته ایم. از لحن، جنس شوخی‌ها ، نوع نگاه و نشستن شان آموخته ایم. همیشه زنده یاد منوچهر نوذری برایم مظهر یک هنرمند کامل بود. در رویاهای شیرین کودکی‌ام، دوست داشتم مجری «مسابقه هفته» بودم، دوست داشتم برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» مال من باشد. این مجری و نویسنده تلویزیونی، یکی از مهم ترین ویژگی‌های یک مجری خوب را دایره لغات گسترده و درک بالا از معنای هر کلمه می‌داند و ادامه می‌دهد: کسی که گرفتار ابتذال فضای مجازی نشود، از پس کار برمی آید. مجری یک برنامه باید احساس کند صاحب برنامه خودش است. مجریان مولف را دوست دارم که از جزء‌جزء اتفاقات برنامه مطلع هستند و می‌توانند به نخ تسبیحی برای پیوند دادن بخش‌های مختلف برنامه تبدیل شوند. مجری باید به زبان بدنش اعم از نوع نشستن، استفاده صحیح از دست و سر و گردن، لحن و ریتم درست هم مسلط باشد. وی همچنین ابتلای مجریان را به پرحرفی و لوس بازی، از بلاهای اجرا برشمرد. خالق جهان خودم هستم درباره دنبال کردن علاقه اش به بازیگری هم می‌گوید: در دوره‌ای تمایل داشتم بازیگر شوم اما امروز با وجود پیشنهادهای فراوان برای بازی، دیگر علاقه‌ای به این حرفه ندارم. در نوشتن احساس می‌کنم خالق جهان خودم هستم در حالی که به عنوان بازیگر تنها می‌توانم در جهان خلق شده دیگری، جزئی از یک کل باشم. این است که خلق یک جهان تازه برایم جذابیت بیشتری دارد. به این دلیل و برخی دلایل دیگر از جمله درگیری‌های ناخوشایند و کار شبانه روزی بازیگری، به تمام پیشنهادهای دو سال اخیر برای بازی جواب منفی داده‌ ام. او در ادامه به موضوع انتشار تازه ترین اثرش پرداخت و گفت: کتاب صوتی «شهر غصه»، دنیایی سوررئال از مجموعه‌ای از اساطیر، افسانه‌ها و قهرمانان تاریخ این کشور را با ارجاعی هجوآمیز به این چهره‌ها  تصویر می‎کند. در این کتاب، میرزا تقی خان امیرکبیر دلاکی است که در پی یافتن کاری به تهران سفر می‌کند. برای این منظور، به سراغ رفقای قدیمی خود می‌رود که الزاما این دوستان و شخصیت‌ها ، هم عصر او نیستند. به عنوان نمونه به ابن سینا برمی خورد که کمربند لاغری می‌فروشد و میرزا تقی خان به راهنمایی‌های آن‌ها  تن در نمی‌دهد. «شهر غصه»، نمایشی موزیکال با فضای فانتزی است که زبانی مسجع در روایت دارد و به تعبیری، یک کمدی تلخ است. وی در ادامه با اشاره به آینده فعالیت‌های هنری اش، گفت: ترجیحم این است که برنامه‌ای را به تلویزیون بیاورم که از آنِ خودم باشد و صفر تا صد آن از ذهن و جنس خودم سرچشمه بگیرد و صرفاً مجری برنامه نباشم. اما هنوز در مرحله ایده و نوشتن قرار دارم. در زمینه نوشتن هم نمایش نامه‌ای با عنوان «تناسخ، سه تا 30 تومن» را آماده کرده ام که در سه پرده، با مضمون شوخی با ماجرای تناسخ، آذرماه امسال روی صحنه می‌رود که برای این کار، تلاش دارم متن آن را به صورت مکتوب در اختیار عموم قرار دهم. سال گذشته هم نمایشی را با عنوان «ریش فیدل و غبغب مرکل» روی صحنه بردیم که تا چند وقت دیگر فیلم آن منتشر می‌شود. ضمناً در نظر دارم، کتاب این نمایش را همان طور که نمایش نامه «شهر غصه» را به صورت کتاب منتشر کردم، به چاپ برسانم. نبویان  علاقه نداشتن مردم به مطالعه را دلیل انتشار آثارش به صورت کتاب صوتی بیان و خاطر نشان کرد: تند شدن ریتم زندگی و کمتر شدن وقت برای کتاب خواندن از جمله دلایل کم شدن سرانه مطالعه در کشورمان است پس فکر کردم شاید اگر کتابی را برای شنیدن با لحن، فضاسازی و کارگردانی رادیویی ارائه کنم، اقبال به آن در میان مردم بیشتر می‌شود.