صداقت گم‌شده

 مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، گفته است «حضور در ورزشگاه‌ها اولویت بانوان و جامعه نیست» بعد افزوده است که «ساختار ورزشگاه‌های ما مناسب پذیرش بانوان نیست». او چیزی را که در حوزه مسئولیت و تخصص خودش نیست، بهانه کرده تا از چیزی که در حوزه مسئولیتش قرار دارد، فرار کند. اینکه اولویت زنان و جامعه ایران چیست، ارتباطی به رئیس فدراسیون فوتبال ندارد. چه از نظر تخصصی و چه از نظر مسئولیت سازمانی، تعیین اولویت‌های جامعه و زنان، کار دیگرانی مانند جامعه‌شناسان و حقوق‌دانان و فعالان حوزه زنان و امثال اینها و سازمان‌هایی مانند معاونت امور زنان ریاست‌جمهوری و برنامه‌ریزان سازمان مدیریت است، نه فدراسیون فوتبال و رئیس آن و کسانی مانند ایشان؛ اما سروسامان‌دادن به ورزشگاه‌های فوتبال و مهیاکردن آنها برای بهره‌برداری ورزشکاران و تماشاچیان، اعم از زن و مرد، حتما در حوزه تخصصی و مسئولیت فدراسیون فوتبال و رئیس و کارکنان دیگر آنجاست. تاج می‌گوید ساختار ورزشگاه‌های ما مناسب پذیرش بانوان نیست. مگر همه ورزشگاه‌های فوتبال کشور مناسب پذیرش مردان است؟ چند ورزشگاه فوتبال کشور دستشویی مناسب یا آب‌خوری برای مردان دارد؟ چه تعداد از آنها از نظر ایمنی تماشاچیان درست است؟ چه تعداد آنها از حیث جایگاه تماشاچیان سالم است؟ 
در چند ورزشگاه بلیت‌فروشی با رعایت کمترین شرایط کرامت انسانی انجام می‌شود؟ اگر معیار این باشد، در خیلی از ورزشگاه‌های فوتبال مردان را هم نباید راه بدهند؛ اما اگر رفتن به ورزشگاه برای تماشای مسابقه فوتبال مردان، حق زنان است، فدراسیون فوتبال موظف است آنچه را که مهدی تاج «ساختار ورزشگاه‌های ما» نامیده است، برای زنان هم آماده کند. دولت هم اگر چنین حقی را قبول دارد، به وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال کمک کند تا این حق به اجرا درآید و اگر دولت و فدراسیون نمی‌توانند چنین کاری کنند، صریحا بگویند. مشکل آنجاست که نمی‌خواهند پاسخ سرراست و صادقانه بدهند؛ مانند این سخنان رئیس فدراسیون عذرهایی می‌آورند، بدتر از گناه. بحث این است که اولویت زنان در جامعه امروز ایران، رفتن به ورزشگاه فوتبال هست یا نیست، به ‌جای خود، مهم‌ترش این است که رسم صداقت در پاسخ‌دادن به خواسته‌ها و پرسش‌های جامعه به کیمیا بدل شده است. اگر مقامات ارشد کشوری صریحا و صادقانه بگویند که فلان کار را نمی‌توانند انجام دهند، هم اخلاق را رعایت و ترویج کرده‌اند و هم اعتماد مردم را بیشتر جلب می‌کنند. جامعه امروز، چنان نیست که با چشم و گوش بسته هرکه هرچه گفت، بپذیرد. ناتوانی صادقانه، بهتر از «قدرت»نمایی ناصادقانه است.