چرا یک چاه آب، کفاف کارخانه ای نمی‌دهد؟

رضا نحوی: شاید در سال 1360 که شرکت فولاد مبارکه اصفهان در زمینی به مساحت 35 کیلومتر مربع در نزدیکی شهر مبارکه آغاز شد، کم‌تر کسی فکرش را می‌کرد که یکی از بزرگ‌ترین واحدهای صنعتی کشور، در دهه‌های 80 و 90 شمسی به لیست سیاه شرکت‌های آلاینده راه یابد. یا این‌که وقتی کارخانه نساجی همدان ساخته می‌شد، چه کسی می‌توانست حدس بزند که این کارخانه در نزدیک زمانی با کمبود یکی از مواد اولیه‌اش، یعنی آب دچار خواهد شد؟ به‌نحوی که به گفته مدیرعامل این کارخانه در سال‌هایی حتی مجبور شوند به شکلی قاچاقی و شبانه از طریق تانکرها، آب مورد نیاز خود را تامین کنند، چراکه یک چاه آب، دیگر کفاف مایحتاج کارخانه را نمی‌دهد. این دو نمونه، دو شاهد مثال از وضعیتی کلی است. در این گزارش تلاش شده تا به این پرسش، پاسخ داده شود که چرا در کشوری که منابع آب زیرزمینی‌اش تحلیل رفته و وضعیت زیست‌محیطی به‌عنوان یکی از مولفه‌های مهم در اقتصاد، با بحرانی بزرگ مواجه شده، رویکرد اقتصاد اقلیمی در دستور کار مسئولان قرار نمی‌گیرد یا به‌عبارتی چرا هنوز که هنوز است همان الگو‌های کهنه توسعه پیگیری می‌شوند؟، الگوهایی که آسیب‌هایی جدی به حیات انسان وارد کرده‌‌اند. اگر به مناطق جنوب غربی کشور (در محدوده استان کهگیلویه و بویراحمد، بخش‌هایی از خوزستان و فارس) سری زده و درباره چگونگی کار کارگاه‌های صنعتی پرس‌وجویی کرده باشید، خواهید دید که در بیشتر موارد، شهرک‌های صنعتی آن مناطق عمر کوتاهی داشته و از کار افتاده‌اند. به جای آن کشاورزی کاری است که در آن مناطق به شکلی پیوسته جواب داده و هرکجا از شیوه‌های نوین مثل آب‌رسانی قطره‌ای استفاده شده، شاهد رونق بیشتری هستیم. اما در همین زمینه هم متاسفانه به‌علت کم‌توجهی دولت از یک سو و بحران چندساله‌ی خشکسالی از سوی دیگر، تعدد چاه‌های آب در زمین‌های کشاورزی در فواصل کم، آسیبی جبران‌ناپذیر به منابع آب زیرزمینی وارد کرده است. درحالی‌که در قوانین به‌جامانده از دوره پهلوی تا شعاعی مشخص تنها یک چاه می‌توانست دایر شود، در سال‌های بعد از انقلاب و مخصوصاً از سال 85 به این سو، هیچ‌گونه نظارتی بر این مسئله مهم وجود نداشته است. این تنها گوشه‌ای از نادیده‌گیری رویکرد اقتصاد اقلیمی و تبعات زیان‌بار آن برای محیط زیست و اقتصاد کشور است. درواقع آنچه باید در اقتصاد اقلیمی از سال‌ها پیش مورد توجه قرار می‌گرفت، تغییرات اقلیمی و کنترل و مدیریت این تغییرات
است.
«زهرا نژاد بهرام»، عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران، و «حسین ایمانی جاجرمی» استاد دانشگاه در این باره با «همدلی» سخن گفتند.
توجه اقتصاد اقلیمی به بافت فرهنگی و اجتماعی


زهرا نژاد بهرام ‪-‬ اینکه چرا اقتصاد اقلیمی هیچگاه در چهل سال گذشته مورد توجه مسئولان قرار نگرفته است، پرسشی است که زوایای بسیار دارد با این حال سعی می‌کنم به شکلی مختصر و از منظر عضوی از شورای شهر تهران، موضوع را باز کنم.
اقتصاد اقلیمی به بحث آمایش سرزمین بازمی‌گردد. امروز وقتی در‌باره اقتصاد اقلیمی صحبت می‌کنیم تنها صحبت از اقتصاد منطقه‌ای نیست، به‌عبارتی تنها از اقتصاد سخن نمی‌گوییم بلکه صحبت از فرهنگ، اقتصاد و زیست مشترک است. در حال حاضر ما در همین شهر تهران با معضلاتی از قبیل آلایندگی‌ها مواجه‌ایم. آنچه بیش از همه اهمیت دارد این است که ما باید رویکردهای مدیریت شهری را مورد بازنگری قرار دهیم، آن هم از منظر اقتصاد اقلیمی بر پایه پایداری مدیریت شهری.
در اقتصاد اقلیمی مهم است که مدیریت منابع صورت گیرد. آنچه مهم است این‌که در اقتصاد اقلیمی باید رویکرد رشد ‌هوشمند به‌عنوان مولفه‌ای مهم در نظر گرفته شود؛ به این معنا که محصولات استراتراتژیک در نسبت مدیریت شهری با ساختارهای زیست محیطی، ساختارهای دانشی و... درنظر گرفته و منطبق باشد. اگر رویکرد اقتصاد اقلیمی در دستور کار قرار گیرد دیگر فولاد مبارکه در مکانی دایر نمی‌شود که بیشترین آلایندگی را برای ساکنان آن منطقه ایجاد کند.
از ویژگی‌های اقتصاد اقلیمی علاوه بر توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی و حفاظت و صیانت از محیط زیست و منابع آن منطقه سطحی از رقابت اقتصادی شهری هم ایجاد می‌شود که به پویش اقتصاد منطقه‌ها کمک می‌کند. برای مثال فرودگاه امام(ره) تهران می‌تواند به‌عنوان یک فرودگاه هوایی در سطح منطقه مورد توجه قرار گیرد؛ به این دلیل که سطح ارتفاع آن از سطح دریا نسبت به فرودگاه‌های دبی بالاتر است. خوب این یک مزیت است؛ چراکه هواپیما‌ها سوخت کمتری مصرف می‌کنند، از این رو خطوط هوایی آسمان تهران می‌تواند یک کلید مهم منطقه‌ای شود. رویکرد اقتصاد اقلیمی است که می‌تواند چنین ظرفیت های بالقوه‌ای را بالفعل کند. با این حال باید حواسمان باشد که اقتصاد اقلیمی تنها یک فاکتور دریافت منابع مالی ناشی از رشد نیست. در اقتصاد اقلیمی تغییرات محیط زیستی در بازه‌ای بلندمدت مورد تاکید است. اگر قرار است کارخانه‌ای در اطراف شهر تهران ساخته شود، باید پیش‌بینی کرد در بلندمدت تا چه اندازه ظرفیت‌های زیست پایدار برای شهروندان و همه موجودات محیط زیست تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد. میزان و تبعات آلایندگی این کارخانه باید تخمین زده شود. شهر تهران دارای مراکز فرهنگی غنی و دانشگاه‌هایی با عمر 100 ساله است، این ‌شهر به لحاظ فرهنگی می‌تواند قطب فرهنگی منطقه باشد. در این میان باید رویکرد اقتصاد اقلیمی که در ذات خود بافتارهای اجتماعی و فرهنگی را مورد توجه قرار می‌دهد؛ در دستور کار قرار گیرد تا با استفاده از رشد هوشمند زمینه تبدیل شدن تهران به قطب فرهنگی منطقه انجام پذیرد.
مدلی که ما برای توسعه انتخاب کردیم مدل آمریکایی است
حسین ایمانی جاجرمی‪-‬ موضوع اقتصاد اقلیمی در چارچوب بحث‌های توسعه مطرح می‌شود. بعد از جنگ جهانی دوم در همه نظریه‌های اقتصادی تاکید بر توسعه اقتصادی و صنعتی‌شدن بوده است. واقعیت این است که در جهان، موضوع محیط زیست جایی در نظریات توسعه نداشته و این موضوع نه‌تنها برای ایران که برای جهان، موضوعی جدید است. مثلا در آمریکا، اولین بار که بحث‌های محیط زیست در روند توسعه مطرح می‌شود به دهه 1960 و آن قانون معروفی که نیکسون ابلاغ کرد، بازمی‌گردد. این‌که قبل از آن‌که هر کاری شروع شود باید مطالعات و ارزیابی اقلیمی انجام شود. به‌نظر می‌رسد ما از خوابی طولانی بیدار شده‌ باشیم. از این رو ناچاریم اجرای سیاست‌های نادرست گذشته خود در رابطه با طبیعت و منابع درحال کم‌شدن را بازنگری کنیم. ببینید مساله اکنون دیگر به وضعیت اقلیمی در مواجهه با صنعتی‌شدن خلاصه نمی‌شود؛ وقتی هزاران انسان به‌خاطر پروژه‌های توسعه‌ای جابه‌جا می‌شوند، می‌دانید با چه تاثیراتی بر فرهنگ، سرمایه اجتماعی و هویت مواجه‌ایم؟سیاست‌مداران کم‌کم متوجه شده‌اند که همه چیز در بحث توسعه مبتنی برتسلط بر اشیاء خلاصه نمی‌شود. اینکه ما برج‌های 100 طبقه یا اتوبان دو طبقه، پل و تونل بسازیم، دیگر یک مدل کهنه‌شده و مسوخ است. فکر می‌کنم تجربه آقای قالیباف در تهران نمونه خیلی خوبی است. هیچ‌کس اندازه ایشان در تهران ساخت‌وساز نکرد و اقلیم تهران را تغییر نداد ولی این کارها محبوبیتی برای او کسب نکرد.
خروج امریکا از توافقنامه پاریس هم‌چنان مبتنی بر آن مدل کهنه توسعه به هر قیمت است. واقعیت امروز بشر و ابزارهای توسعه‌ای، که طبیعت را به مثابه یک منبع کالایی می‌بیند، تنها جنبه اخلاقی ندارد. واقعیت این است که تضاد اقلیمی زندگی میلیون‌ها بشر را تحت‌تاثیر قرار داده است. همین طوفان‌های اخیر نتیجه چنین رویکردی است. و خروج امریکا از توافق پاریس ارتباطی غیرمستقیم با تغییرات زیست محیطی پیش‌آمده دارد. وقتی هوا نباشد یا آب آلوده باشد، امکان زیست از میان می‌رود ولی شاهدیم هنوز آن‌هایی که قدرت و منافع دارند، از ادامه وضع موجود دفاع می‌کنند.
طبق گزارشات کره زمین تحمل این میزان بهره‌کشی را ندارد. اگر قرار باشد همه مردم دنیا مثل مردم آمریکا مصرف کنند به 70 تا کره زمین نیاز داریم. درحالی‌که ما یک کره زمین بیشتر نداریم. در واقع الگوهای آمریکایی توسعه خطرناک است. مدلی هم که ما برای توسعه انتخاب کردیم مدل آمریکایی توسعه است. یعنی مدل توسعه صنایع سنگین و تخریب محیط زیست. قبل از انقلاب، این مشاوران آمریکایی بودند که چنین رویکردی را ایجاد کردند. در مملکت ما هم لازم است که نقد جدی بر روی شیوه‌های توسعه داشته باشیم. مثلا در باب انتقال آب، سدسازی‌های بی‌شمار و... .
اصطلاحا باید گفت یک کسب‌وکار توسعه ایجاد کرده‌اند و عده‌ای مدام پروژه تعریف می‌کنند. این رویه‌ای است که متاسفانه کشور ما در پیش گرفته است. در وهله اول باید پایان این هزینه‌های بی‌خودی و پروژه‌های بیهوده اعلام شود. الگوی کهنه توسعه به محیط زیست ایران صدمه زده و اگر ادامه دهیم تا چند سال دیگر این بخش از کره زمین غیر‌قابل‌سکونت خواهد شد و این یعنی نابودی ما. ما باید به این درک برسیم که نمی‌توان اقتصاد را از بافتار اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی جدا کرد و باید به همه این مولفه‌ها دقت کرد تا بتوان الگوی مناسب توسعه‌ای طراحی کرد.
سایر اخبار این روزنامه
راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان می‌دهد که ما؛ دارندگی می‌خواهیم نه بازدارندگی راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان می‌دهد که ما؛ دارندگی می‌خواهیم نه بازدارندگی راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان می‌دهد که ما؛ دارندگی می‌خواهیم نه بازدارندگی نظر هر کسی محترم است؟ اصلاً و ابداً چرا یک چاه آب، کفاف کارخانه ای نمی‌دهد؟ حبیب الله پیمان در گفت‌وگو با «همدلی» از ضرورت گسترش دموکراسی مشارکتی برای پر کردن شکاف‌های قومی در خاورمیانه می‌گوید بحران اقتصادی؛ اولین زایش جدایی کاتالونیا در باب کتاب انسان و محیط زیست پاییز‌، فصل ِمهر و مهربانی مدرسـه ولی‌الله شجاع‌پوریان نادیده انگاشتن پیام انتخابات بهنوش بختیاری، تبلیغ عطر، کمی مضحکه و اقبال فراوان 500 هنرمند به رئیس‌جمهور درخصوص ادبیات رئیس فرهنگستان هنر نامه اعتراضی نوشتند؛آقای معلم، معلم، معلم، معلم! سخنی با خوانندگان روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟ روحانی تنهاست روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟ روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟