روزنامه همدلی
1396/07/16
500 هنرمند به رئیسجمهور درخصوص ادبیات رئیس فرهنگستان هنر نامه اعتراضی نوشتند؛آقای معلم، معلم، معلم، معلم!
معلم چه چیزهایی راتعلیم میدهد؟هادی عیار: عنصرالمعالی در گوشهای از نصایحش پند میدهد که:«دانشمندی گفته است: ای کاش میدانستم، کسی که ادب ندارد، چه دارد؟! و آنکه ادب دارد، چه ندارد؟!» این گفته در اقوال و افواه بسیاری گفته و شنیده شده است. در میان اهالی ادبیات اما گاهی شاعرانی هستند که در ادبیات همه آنچه ادبیت خوانده میشود، از فرم و تکنیک و تخیل را رعایت میکنند، الا اصل آن را که ادبش خوانند. تاکنون شما نیز جدلهای ادبی بسیاری را بین هنرمندان و شاعران و نویسندگان دیده و شنیدهاید. بسیاری از این جدلهای منظوم و منثور فارغ از موضوع از حیث زیباییشناسی نیز بهرههایی برای بردن دارد، برای اهل فن. در ذهن هرکدام از ما برای این جدلها مثالهایی همچون حکایت احمد شاملو و سهراب سپهری و یا جوابیههای رضا براهنی و هوشنگ گلشیری وجود دارد اما در میان همه این مثالها کمتر نمونهای میتوان یافت که در آن یک سوی ماجرا هنرمندانی آنسوتر از مسند و یک سو هنرمندی نشسته بر مسند باشد. یک هنرمند صاحب مسند در مقام زندگی شخصی میتواند اختلافهای نظری متفاوتی با دیگران داشته باشد، اما هنگامی که هنرمندی خامه گفتههایش را بر برگی ممهور شده به نهادی رسمی میگذارد، بایستی به این مجادله و مباحثه مظنون بود؛ چراکه رسم فتوت نیست که بر زین نشسته باشی و پیادگان (منباب برخورداری از قدرت رسمی) را نهیب بزنی. آن هم نه در باب مبحثی نظری و یا هنری بلکه بر سر اختلافی قانونی و رسمی. و اما مشروح این حکایت:
حاشیههای مهمتر از متن
چندی است اختلاف بر سر500 تابلو خریداری شده از سوی بانک پاسارگاد که از سوی فرهنگستان هنر، بیتالمال نامیده میشود، واکنشهایی را میان هنرمندان برانگیخته است. اگرچه این اختلاف در بعد حقوقی و قضایی در حال پیگیری است اما گفتههای یک سوی این ماجرا بهعنوان رئیس فرهنگستان هنر همراه با ادبیاتی خاص و تذکر هنرمندان سوی دیگر ماجرا با درخواست رعایت ادب، حاشیهای شده که بر متن این موضوع فائق آمده است. محمدعلی معلم دامغانی، رئیس فرهنگستان هنر، مرداد امسال در پیامی سرگشاده به اهالی فرهنگ و هنر و مقامات مسئول چنین عنوان کرد:«بدین وسیله اعلام میکند که بیش از 500 تابلو از آثار نقاشان ایرانی که با تطمیع تاثیرگذاری در مدیران و بعضی از کارمندان به بهانه نمایشگاه و غیره، بدون شناسنامه و سند به خزانه فرهنگستان تحمیل شده است، در اختیار این نهاد فرهنگی است. شرکت پارس آریان به سرپرستی آقای امین تفرشی مدعی مالکیت آن است که ادعاست و بایستی اثبات شود. عجالتاً مال، مال الله است و متعلق به مردم و میهن اسلامی است (من آنچه شرط بلاغ است).»
پس از این نامه بود که عدهای از صاحبنامان هنر که این تابلوها را به بانک مزبور فروخته بودند، بدون اینکه اساعه ادبی به فرهنگستان هنر و رئیس آن کنند، خبر دادند ما کار فروختیم و پولش را گرفتهایم تا اینگونه کنش پیشرو بانک پاسارگاد را ستایش کنند و به سرمایهگذاران هنر این پیام را دهند که آنها را در چنین پیشامدهایی تنها نمیگذارند. پس از این واکنش بود که رئیس فرهنگستان هنر در جوابیه دیگری و با ادبیات خاص خود در نگارش،
آیدین آغداشلو را با لفظ «آغداش»، پرویز تناولی را فضول، آگاهانه امین را عمین و یا تفرشی را طفرشی و یا ایران آرت را ایران آرد نامیده است و با نام و شخصیت حقیقی و حقوقی افراد شوخیهای خارج از عرف کرد! برخی هنرمندان و رسانهها در جواب این اقدام، اظهار داشتند که این شان یک مقام دولتی است؟
این پاسخ نیز از سوی رئیس فرهنگستان هنر بیجواب نمانده و به نوشته وبسایت فرهنگستان هنر، محمدعلی معلم دامغانی، رئیس فرهنگستان هنر، در پی مطلب شماره 10473 منتشر شده در تاریخ 26/6/96 در سایت خبری ایران آرت یادداشتی بدین شرح منتشر کرد:« آقای ایران آرت. این ترکیب یعنی این اسم مرکب خلاف ادب است . ایران هنر دارد ، آرت و کارت ندارد . تناولی استاد هنرمند است، چنین باشد. من هم شهرتش را انکار نمیکنم، اما بیادبی رئیس فرهنگستان به فرهنگ و هنر و ادبیات و بیادبیات مربوط میشود که با حضور ارجمندانی در حد همائی و فروزانفر امتحان میدهم و فضولی هم فعل کسی است که بسیار اظهار فضل میکند و اگر از نوع اولش نباشی آشفته نمیشوی . اقوال افاضل: آقای تناولی، آقای آغداشلو، نصرالله افجهای و سایرین را یکبار دیگر بخوان و بگو که مسئله 500 تابلوی مسروقه و ضبط آن در فرهنگستان به هنرفروشان چه ربطی دارد، الا اینکه از فرط فضولی خود را در معرض رسوایی قرار میدهند وگرنه هنرمند حقیقی از فعل و عمل فرهنگستان شادمان است تا کور شود! محمدعلی معلم دامغانی. رئیس فرهنگستان هنر.»
2 روز پس از این پاسخ و در تاریخ 28 شهریور، پایگاه خبری ایران آرت نوشت: «برای اجرای حکم شعبه نهم دادگاه حقوقی تهران، دادورز اجرای احکام دادگاه و افسر کلانتری 107 تهران تحت عنوان نماینده دادستان برای گشودن درب موزه بانک پاسارگاد و مراقبت از آثار، قصد ورود به فرهنگستان هنر را داشتند که شخص آقای علی معلم دامغانی به آنها اجازه ورود نداده است! این امتناع از ورود قوه قضاییه با ادعاهای گذشته جناب رئیس در تضاد آشکار است؛ او حتی در متنی به قاضی و سرهنگ نیروی انتظامی اتهامهایی عجیب زده تا معلوم شود جناب رئیس با هر کس خلاف میل او نظر دهد میتواند چقدر چپ بیفتد.»
در هیچ مورد ادعای هیچچیزی را ندارم الا ادب
چندی پیشتر از این نامهها و در نهم شهریور، حسین پاکدل با انتشار پیام حاوی الفاظ ناپسند رئیس فرهنگستان هنر که توسط روابط عمومی این نهاد منتشر شد، در صفحه شخصی خود نوشت:«یک: بنده به هیچ عنوان دعوی شاعری نداشته و ندارم ابداً. ادعای نویسندگی و کارگردانی هم ندارم. ادعای بازیگری هم ندارم. اصلاً در هیچ مورد ادعای هیچچیزی را ندارم الا ادب و تکریم هنر و هنرمند، همین. دو: علی معلم دامغانی بزرگ است. اَشعَرِ شعراست. استاد است. ادیب است. پژوهشگر است. زبانشناس است. سخنور و فقیه و مرشد است. رئیس فرهنگستان هنر است. ولی حیف که از این همه استفاده نمیکند.» لازم به یادآوری است، حسین پاکدل پس از توهینهای علی معلم دامغانی به آیدین آغداشلو با انتشار شعری در صفحه شخصی خود نوشته بود:«آب، تشنه است!/ دیگر،/ بادی نمیدود./ رودی نمیرود./ درجا، ماه و ماهی و منظره، تبخیر میکند./ دیری است آب، آلوده میکند. تقدیم به پیشگاه آیدین آغداشلو با احساس شرمندگى از توهین رئیس فرهنگستان هنر به ایشان، به هنر و هنرمندى.»پس از انتشار این متن، علی معلم دامغانی در واکنش به متن حسین پاکدل، جوابیه رسمی از سوی روابط عمومی فرهنگستان هنر منتشر کرد که در این پیام آمده است:«حسین پاکدل سواد خواندن نوشتن دارد، اما نویسنده نیست، سرگردان است و کارش گردان است. یک روز گوینده است، یک روز جوینده است؛ لیکن کارگردان نیست. بازیگر هست، اما نه به معنی رایج، خارج میزند اما نه به اندازه خوارج. هذیان نسنجیده میبافد و شاعری میلافد و شهدالله که شاعر نیست غالباً این قدرم عقل وکفایت باشد اما حسین پاکدل بداند که آب تشنه نیست. بلکه دشنه تشنه هم سیراب است. دیگر هم نداریم، باد هم میرود، رود هم چون روان است رود است، ناجا شنیدهایم که حروف نخست کلمهای است در جا چیست؟ به باطن نمیروم و تفسیر ناصواب نمیکنم ماه و ماهی و منظره را بگذارد تبخیر نمیکنند، ماهی دود میدهند تا بویناک نشود وکرم نگذارد آب هم طاهر مطهر است و ما ادرائک الپاک. آقای آغداشلو میگویند از سفر آمده است، چشم شما روشن به نیت حالیدن مشرف شوید خدمتشان با من چکار دارید؟ از کار من شما چرا شرمندهاید. بار خود را بکشید که خر بندهاید یارب خرش را مرگ ده- تا او شود بنده خدا.»
نامه اعتراضی 500 هنرمند به رئیسجمهور
پس از این حواشیِ مهمتر از متن بود که روز گذشته بیش از 500 هنرمند در نامهای خطاب به رئیسجمهور به بیاخلاقی آشکار و توهینها و ناسزاهای دامنهدار رئیس فرهنگستان هنر اعتراض و خواهان رسیدگی به آن شدند. به گزارش هنرآنلاین، حضور پررنگ اساتید هنر و نیز امضاهای هنرمندان از طیف های مختلف فکری و اعضای شناختهشده انجمنهای هنری موید عمق دلآزردگی آنان از این ادبیات سخیف و غیرفرهنگیست. متن نامه بدین شرح است «جناب آقای دکتر حسن روحانی. ریاست محترم جمهوری و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی. این روزها جامعه هنری در بهت و حیرت توهینها و تهمتهای ناروای ریاست محترم فرهنگستان هنر به چهرههای شاخص جامعه هنری است. صبحی نیست که ایشان در گفتوگو با رسانههای مختلف، هنرمندان، گالریداران و مجموعهداران هنری را با الفاظ سخیف و رکیک مورد حمله قرار ندهد و انواع اتهامات و افتراهای بدون سند و مدرک را در ادبیاتی دون شان یک مقام فرهنگی به کار نبندند. غریب است که ایشان این فحاشیها و تهمتها را روی سربرگ فرهنگستان هنر مرقوم نموده و آن را روی وبسایت رسمی این نهاد منتشر میکند که هماکنون هم قابلمشاهده است.
ایشان در پاسخ به اظهارنظر مودبانه هنرمندان، آنان را بارها فاسد خوانده، بزرگی از هنر ایران را مال خر میخواند و به استاد بزرگوار دیگری مینویسد
«فضولی نکن». همچنین بیتوجه به جایگاه والای فرهنگستان هنر به رسانهها میگوید :«اینجا همه فاسدند... هنرمند فاسد است... گالریدار برای فساد گالری ایجاد کرده است... هنرمندان شریک دزدند... و عباراتی از این دست که موجب آزردگی خاطر هنرمندان و هنردوستان شده است. ما امضاکنندگان این نامه سرگشاده، بدین وسیله اعتراض شدید خود را به این بیاخلاقی آشکار ریاست یک نهاد مهم فرهنگی اعلام و تقاضای رسیدگی بدان را داریم. فرهنگستان هنر باید مظهر اخلاق، اعتماد و آرامشبخشی به جامعه هنری باشد و این حجم از گستاخی و پردهدری به هر بهانهای که باشد، از نظر اخلاقی پذیرفته نیست. لذا از آن مقام که پیوسته حامی اهل فرهنگ و هنر بودهاید، تقاضا داریم نسبت به رسیدگی و اصلاح این امر دستورات لازم را صادر فرمایید.»
نامهای بسیار معتبری این نامه سرگشاده را امضا کرده اند: لیلی گلستان، نصرالله افجهای، حسین محجوبی ، علیرضا سمیعآذر، فرشید مثقالی، کوروش شیشهگران، علی اکبر صادقی، پرویز تناولی، آیدین آغداشلو، کاظم چلیپا، ناصر پلنگی، منوچهر معتبر، معصومه مظفری، بابک اطمینانی، ابراهیم حقیقی، حسین پاکدل، محمدحسین عماد، نصرتالله مسلمیان، جمشید مرادیان، علی شیرازی، حمید سوری، عنایتالله نظری نوری، مهران مهاجر، مهدی فلاح، امیر احمد فلسفی، اسرافیل شیرچی، جمشید بایرامی، افشین شاهرودی، مریم زندی، مرتضی اسدی، آرمان استپانیان، کوروش ادیم، محمود بخشی، وحید ملک، شهلا حبیبی، محمود بهمنپور، حسین ماهر، مژده طباطبایی، آریا اقبال، امید تهرانی، رزیتا شرفجهان، جاوید رمضانی، مژگان والیپور، الهه جواهری، شیرین پرتوی، سلمان متینفر، منیژه صحی، بهداد لاهوتی، مرتضی درهباغی، کامبیز صبری، رضا فیروزهای، امیر شاهرخ فریوسفی، رضوان صادقزاده، حمید شانس، رعنا جوادی، پرییوش گنجی، علی فرامرزی، کوروش گلناری، فرح ابوالقاسم، عینالدین صادقزاده، رعنا فرنود، ایمان افسریان، بهنام کامرانی، نگار نادریپور، بهزاد اژدری، فرزاد هاشمی، محمد هادی فدوی، نگار خارکن، حمیدرضا قلیچخانی، شهریار احمدی، علی گلستانه، وحید چمانی، باوند بهپور، رضا رینهای، بهرنگ صمدزادگان، شاهپری بهزادی، امیرحسین دلبری، مینا غازیانی، مونا پاد، احمد آریامنش، سالار جرجانی، کتایون مقدم، محمد طباطبایی، بنفشه همتی، فریش البرزکوه، نسترن صفایی، علی ترقیجاه، غزاله هدایت، احمد محمدپور، سینا جعفریه، و ... .
حکایت حقوقی و رسمی این داستان یک چیز است و ادبیات به کار رفته در خلال نامههای طرفین چیزی دیگر. در نامه اعتراضی هنرمندان نیز آنچه مورد توجه قرار گرفته ادبیات رئیس فرهنگستان هنر بوده تا ادعای مالکیت 500 تابلو. نتیجه هرچه باشد اما آنچه برای آیندگان میماند ادبی است که در خلال ادبیات ما بر صفحه تاریخ نوشته
میشود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان میدهد که ما؛ دارندگی میخواهیم نه بازدارندگی
راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان میدهد که ما؛ دارندگی میخواهیم نه بازدارندگی
راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان میدهد که ما؛ دارندگی میخواهیم نه بازدارندگی
نظر هر کسی محترم است؟ اصلاً و ابداً
چرا یک چاه آب، کفاف کارخانه ای نمیدهد؟
حبیب الله پیمان در گفتوگو با «همدلی» از ضرورت گسترش دموکراسی مشارکتی برای پر کردن شکافهای قومی در خاورمیانه میگوید
بحران اقتصادی؛ اولین زایش جدایی کاتالونیا
در باب کتاب انسان و محیط زیست پاییز، فصل ِمهر و مهربانی مدرسـه
ولیالله شجاعپوریان نادیده انگاشتن پیام انتخابات
بهنوش بختیاری، تبلیغ عطر، کمی مضحکه و اقبال فراوان
500 هنرمند به رئیسجمهور درخصوص ادبیات رئیس فرهنگستان هنر نامه اعتراضی نوشتند؛آقای معلم، معلم، معلم، معلم!
سخنی با خوانندگان
روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟
روحانی تنهاست
روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟
روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟

