روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟

روحانی: اگر کسی «تَکرار» کند که مردم پای صندوق بیایند باید تنبیه شود؟
آساره کیانی ـ بحث از یک گپ‌وگفت (جای‌گرفته میان همه خرده بحث‌های روزانه، صورت‌گرفته در محیط خانه) شروع می‌شود و البته هیچ بعید هم نیست و اتفاقا تکراری و گاه الزامی هم هست که این‌طور بحث‌هایِ کوچک‌ترین واحد اجتماعی، رنگ‌ و ‌بوی سیاسی هم به خود بگیرند.
اصلا خانواده‌های ایرانی بحث‌های سیاسی، خوراک روزانه‌شان است؛ جای‌گرفته در سبدهای غذای فکری، روحی و گفتمانی‌شان؛ بحث‌هایی که گاه آن‌چنان بالا می‌گیرد که جدل‌وار، پسر را از پدر جدا کرده، خواهر را از برادر یا باجناق و رفیق را دشمن خونی هم می‌کند.
ریشه‌شان را اگر بگیرید، ممکن است برای نمونه به انتخابات ریاست‌جمهوری 88 یا 92 یا همین 96 خودمان برسید. یکی به یک کاندیدا رای داده، دیگری به آن‌یکی و دعواشان شده و حالا، چهار، هشت یا دوازده سال است که با هم حرف نمی‌زنند. می‌گویند همه‌چیز از خانواده شروع می‌شود؛ این‌که این شکل دعواها از خانواده شروع شده و رسیده به سطح رئیس‌جمهورها یا از آن سطح ریاست مذکور، خودش را کشانده توی خانواده‌ها. هنوز در هیچ پژوهش علمی مورد بررسی قرار نگرفته اما انگار که همین خانواده‌نشین‌های کوچک هم فهمیده‌اند که دوران یک رئیس‌جمهور (یکی از همان‌هایی که همیشه سرش دعوا کرده‌اند) که تمام می‌‌شود، دیگر از آن رئیس، آن سوژه دعوا و مرافعه خبری نیست که نیست؛ انگار که آب می‌شوند می‌روند زیرِ زمین. البته که مردم از نیست‌شدن بعضی‌هاشان خوشحال هم می‌شوند و خدا را روزی هزارمرتبه شکر می‌کنند که نیست و می‌گویند دیگر در مخیله‌شان هم نمی‌گنجد که دولت دورانشان تکرار شود؛ اما دلشان برای بعضی‌ها تنگ می‌شود؛ آدم‌اند دیگر و حتی اشک توی چشم‌هایشان جمع می‌شود وقتی در تجمع‌های میلیونی کاندیداهای نزدیک به آن عزیز نادیده، جمعیت، اسمش را یک‌صدا فریاد می‌زند.


دست خودشان نیست؛ می‌گویند که محبوبیت، سنجش و آمار و عدد و رقم حالی‌اش نمی‌شود؛ خب بله ایران کشوری مذهبی است با اعتقادات ریشه‌دار و «سید بودن». فرد هم می‌تواند تاثیرگذار باشد اما خُب بوده‌اند سیدهایی که مردم اصلا نخواسته‌اند بیایند تا بلکه هم روزی دل‌هایشان تنگ شود برایشان.
خانم خانه می‌گوید:«گفته‌اند که سه ماه توی این مراسم‌های عمومی سیاسی، فرهنگی و تبلیغاتی حق ندارد بیاید» و آقای خانه می‌پرسد که «چه کسی گفته؟»؛ خانم به نامه‌ای اشاره می‌کند که همان سید کاندیدای ریاست‌جمهوری اخیر، پایش را امضاء کرده و می‌خواهد نام «دادگاه ویژه روحانیت» را بیاورد که فراموش‌اش کرده. این یک بحث آزاد است در کوچک‌ترین واحد جامعه؛ واحدی که اعضایش در همین اوایل سال به یک آقای روحانی‌ای رای دادند که نام آن رئیس محبوبشان را نه یک‌بار و دوبار که به دفعات تکرار کرده بود. حالا در یک روز پاییزی که بوی کلاس و درس و مدرسه‌اش هنوز نرفته، دو نفری روبه‌روی تلویزون نشسته‌اند تا صحبت‌های همان روحانی را از دانشگاه تهران گوش کنند؛ تمام می‌شود؛ می‌گویند نه‌خیر؛ فایده‌ای ندارد؛ همه‌اش را نگفت و متوسل می‌شوند به همان فضاهای مجازی که در دستان فرزندانشان است؛ «حسن روحانی در صحبت‌های خود از آقای خاتمی ستایش و به محدودیت‌های علیه او اعتراض کرد.» می‌پرسند منبعش موثق است؟ صوت ندارد. و به ادامه‌اش گوش می کنند:«اگر کسی خیلی تاثیرگذار باشد و مردم را تکرار کند که بیایند پای صندوق، او نباید تشویق بشود و باید تنبیه بشود.»
دانشجوها با هیجان کف می‌زنند و خانم خانه اشک چشمش را پاک می‌کند؛ آقای خانه برای این‌که بحث را عوض کند، می‌پرسد «گفتی نامه را کی امضا کرده؟» و خانم می‌گوید:«هیچی همین رقیب انتخاباتی که تتلو (خواننده) را آورده بود دیگر» و بعد لحنی جدی به خود می‌گیرد که «اگر نگفته بود تَکرار که نمی‌رفتیم رای بدهیم.»
این‌جا یک بحث خانوادگی شکل گرفته و خانم خانه نذر کرده برای این‌که هم بتواند چهره محبوبش را ببیند هم این‌که صدایش را بشنود. اصلا دوست دارد برود حضوری ببیندش؛ عید غدیر قرار بود بروند که رفته بود شهرشان اردکان؛ دارد با دست‌هایش تعداد روزهای مانده تا عید غدیر بعد را می‌شمرد؛ می‌گوید که دیشب خواب دیده آمده خانه‌هاشان؛ آمده؛ کفش‌هایش را درآورده؛ نشسته روی زمین و تکیه داده به همین مُخده. و او بارها همان واژه «سید خندان» را برایشان تداعی می‌کند؛ حالا او اولین رئیس‌جمهوری است که در کوچک‌ترین واحد اجتماع، نشسته درحالی‌که به مخده تکیه زده.
سایر اخبار این روزنامه
راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان می‌دهد که ما؛ دارندگی می‌خواهیم نه بازدارندگی راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان می‌دهد که ما؛ دارندگی می‌خواهیم نه بازدارندگی راننده جوان اسنپ به مسافر زن تجاوز کرد و این نشان می‌دهد که ما؛ دارندگی می‌خواهیم نه بازدارندگی نظر هر کسی محترم است؟ اصلاً و ابداً چرا یک چاه آب، کفاف کارخانه ای نمی‌دهد؟ حبیب الله پیمان در گفت‌وگو با «همدلی» از ضرورت گسترش دموکراسی مشارکتی برای پر کردن شکاف‌های قومی در خاورمیانه می‌گوید بحران اقتصادی؛ اولین زایش جدایی کاتالونیا در باب کتاب انسان و محیط زیست پاییز‌، فصل ِمهر و مهربانی مدرسـه ولی‌الله شجاع‌پوریان نادیده انگاشتن پیام انتخابات بهنوش بختیاری، تبلیغ عطر، کمی مضحکه و اقبال فراوان 500 هنرمند به رئیس‌جمهور درخصوص ادبیات رئیس فرهنگستان هنر نامه اعتراضی نوشتند؛آقای معلم، معلم، معلم، معلم! سخنی با خوانندگان روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟ روحانی تنهاست روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟ روایت اجتماعی «همدلی» از دلایل محبوبیت یک سیاستمدار اگر نگفته بود «تَکرار»؟