روزنامه همدلی
1396/07/23
به بهانه موضعگیری اخیر رئیسجمهور آمریکا در قبال برجام فهم مشترک، حلقه گمشده در تعاملات بینالملل است
امیر مقدورمشهود- از لحظهای که دونالد ترامپ سخنرانی ضدایرانی خود را ایراد کرد، دو سوال به شکلی آشکار مقابل دیدگان قرار میگیرد:نخست؛ در این گیر و دار چه چیزی نصیب مردم ایران میشود و یا بهصورت شفافتر نتیجه این درگیریها برای مردم ایران چیست؟
دوم؛ بهراستی چه مولفهای میتواند ضامن امنیت در نظام بینالمللی تلقی شود؟ اگرچه این دو سوال حول دو مفهوم متفاوت شکل گرفته است، یعنی اولی به دنبال منفعت مردم ایران است و دومی امنیت را میجوید، با این حال این دو کاملا در هم ادغام شده و قابل تفکیک از یکدیگر نیستند.
اگرچه جستجو و یافتن مخرج مشترک میان انسانها و ابتنای آن بهعنوان پایه و اساس اجتماع سیاسی در تاریخ بشریت وجود داشته است اما این مهم در قرن بیستم با گسترش روزافزون تکنولوژی و امکان تاثیرگذاری سیاستهای یک قدرت متمرکز بر دیگر نواحی جهان، همانند آن چیزی که در دو جنگ جهانی مشاهده شد، بسیار بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در قرن اخیر مکاتب متفاوتی برای تبیین مولفههای موثر بر ایجاد امنیت و تامین منافع جوامع بشری شکل گرفته است. این مکاتب، هر یک منظومه نظری خود را حول یک مولفه یا سازه معین تبیین کردهاند. بهطور عمده، مولفه یا سازههای ذیل برای تامین امنیت و منافع جوامع بشری در نزد مکاتب مختلف قابل شناسایی است:
اقتصاد قدرت ایدئولوژی حقوق.
با مروری بر وضعیت امروز نظام بینالمللی خواهیم دید که تحولات جاری، در کنار سخنرانی ترامپ، خط بطلانی بر همهی این مولفهها و سازهها کشیده است. یعنی تکیه بر هیچکدام از آنها امکان تامین امنیت و منافع را برای جوامع بشری به همراه نخواهد داشت.
اقتصاد
منظور از اقتصاد اشاره به آن دسته از رویکردهایی است که منافع مشترک را بهترین ضامن برای حفظ امنیت جوامع تلقی میکنند. بدیهی است در این رویکردها، امنیت و منافع اقتصادی جوامع توامان دیده شده است. پیشفرض این رویکردها بدین قرار است که جوامع انسانی درصورتی کنار یکدیگر بهصورت مسالمتآمیز زندگی کرده و امنیت همدیگر را تهدید نمیکنند که منافع اقتصادی هر یک منوط به حفظ امنیت دیگری باشد. بهطور مشخص رویکردهای لیبرالی پیرو این طرز تلقی هستند. در همین جا لازم به ذکر است که مذاکرات هستهای ایران با 1+5 و برآیند آن یعنی برجام، برآمده از همین رویکرد است. دولت روحانی با تاکید بر بازی برد-برد، به دنبال پیوند میان منافع و امنیت ایران با این کشورها بود. بدیهی است حضور تفکر لیبرال نزد اکثر اعضای شورای امنیت و فدرال آلمان، امکان پیشرفت در این مذاکرات را میسر میکرد و نهایتا به توافق برجام منتهی شد. اگر از منظر این رویکرد به برجام بنگریم باید دریابیم که امنیت ایران و منافع اقتصادی مردم در پرتو این معاهده بینالمللی قابل دستیابی است. از سخنرانیهای دولتمردان ایران مشخص است که این بازیگران سیاسی سعی داشتهاند با برجام، امکان سرمایهگذاری خارجی در ایران را فراهم کرده و بستر اشتغال و رشد اقتصادی کشور و درنهایت مردم ایران را مهیا کنند. اما امروز با بدعهدی ترامپ باید پرسید آیا دستیابی به این اهداف میسر شده است؟ یا بهطور مشخصتر آیا اقتصاد، مولفهای قابل اعتماد برای تضمین امنیت و منافع ملت ایران بوده است؟ پیش از این، طرفهای مذاکره اذعان داشتند که با برجام، امنیت طرفین در کنار منافع اقتصادی آنها تامین شده است. اما ترامپ بهتنهایی تمام این ادعاها را به چالش کشیده است. هرگونه برخورد نظامی و یا تعرض و تعدی آمریکا بهمنزله نقض این رویکرد است؛ چراکه در صورت تخاصم نظامی نمیتوان از کسب امنیت سخنی به میان آورد. از سوی دیگر با فرض اینکه درگیری نظامی صورت نگیرد و مساله امنیت با چالش مواجه نشود آیا منافع اقتصادی مردم ایران تامین شده است؟ با هم نگاهی به تاثیر اقتصادی برجام خواهیم انداخت.
پس از سخنرانی روزگذشته ترامپ، اکثر قریب به اتفاق کارشناسان اقتصادی معتقد بودند که رئیسجمهور ایالات متحده به دنبال نقض برجام و یا احیانا رویارویی نظامی با ایران نیست. او همواره سعی دارد از این طریق امکان سرمایهگذاری خارجی و امنیت معطوف به رشد اقتصادی را از ایران سلب کند. با این اوصاف اگرچه دولتهای اروپایی بر پایبندی خود به برجام تاکید داشته و سرمایهگذران را به همکاری با ایران دعوت میکنند، اما آیا میز مذاکرات اقتصادی واقعا متاثر از تهدیدات و خط و نشانهای ترامپ نیست؟ همگان میدانند که هر کنش اقتصادی توام با چانهزنیهای مداوم میان مشتری و فروشنده صورت میگیرد. هر یک از طرفهای تعاملات اقتصادی بسته به فضای حاکم و قدرت سیاسی خود میتوانند امتیاز و امکان بیشتری کسب کنند. یعنی با وجود تهدیدات آمریکا، ایران به هیچ عنوان دست بالا در تعاملات اقتصادی را نخواهد داشت. در شرایطی که مدام تهدیدهای ترامپ بر مذاکرات کلان اقتصادی کشور حاکم است، امکان دارد که طرف خارجی از فرصت استفاده کرده و امتیازهای خارج از عرفی را طلب کند. در این شرایط کارگزاران ایرانی چه راهی پیش رو دارند؟ آیا با چنین فضایی امکان تامین منافع ملت ایران وجود دارد؟ بدیهی است که نمیتوان در این شرایط انتظار تامین حداکثر منافع برای مردم را از مذاکرهکنندگان داشت. از همین روی باید گفت که اقتصاد مولفه قابل اطمینانی برای تضمین امنیت و منافع ملت ایران نیست.
قدرت
اگرچه منافع مشترک همواره نقش مهمی در روابط بینالملل ایفا کرده است، اما باید رویکردهای قدرتمحور را نیز جزو مکاتب اصلی تلقی کرد. کسانی را که قدرت را عامل اصلی حفظ امنیت و تامین منافع یک کشور میدانند، اصولا «واقعگرا» مینامند. محافظهکارهای آمریکایی مهمترین طرفداران این رویکرد هستند. آنها معتقدند تنها قدرت میتواند امنیت را در جهان حکمفرما کند و نظام بینالملل تنها در صورت حضور یک قدرت هژمون، امکان استقرار امنیت را تجربه خواهد کرد. بهترین نمونه یک محافظهکار با رویکرد قدرتمحور خود دونالد ترامپ است. او به دنبال آن است که با چند قطبی شدن نظام بینالملل مبارزه کند و جهان را به همان شکل تکقطبی پس از جنگ سرد بازگرداند. به همین دلیل سعی دارد هرگونه توافق و تعامل میان کشورهای دنیا را متاثر از قدرت هژمون خود نشان دهد. او در طول ریاستجمهوری خود همواره به معاهدات مختلف خواهد تاخت تا اثبات کند برترین قدرت جهان است. وی معتقد است تنها در صورتی میتواند امنیت و منافع آمریکا را تامین کند که همگان وی را بهعنوان قدرت اول جهان شناسایی کنند. بدیهی است قدرت نمیتواند حافظ منافع و امنیت کشورهایی همچون ایران باشد. حجم عمده سازوکار تامین امنیت بهواسطه قدرت، برعهده تسلیحات نظامی و توانایی جنگافروزی دولتهای مختلف است. ایران هیچگاه قادر به رقابت با قدرتهایی همچون آمریکا و روسیه در تولید جنگافزارها نخواهد بود. بنابراین با اتکا بر این مولفه نمیتوان به سراغ تامین امنیت و منافع ملت ایران رفت. ناگزیر باید به دنبال راههای بدیل بود که همانطور که اشاره شد یکی از این راهها همان برجام است که مبتنی بر اقتصاد شکل گرفته است.
ایدئولوژی
بسیاری معتقدند که هدف و آرمان مشخص میتواند عاملی برای تامین امنیت باشد. شناخت متافیزیکی که منبع حقیقی سنجش کلیه تعاملات زندگی بوده و امکان توافق کلیه جوامع بشری حول خود را فراهم کند، راهکار این رویکرد در مکاتب فکری است. این در حالی است که بسیاری از درگیریهای نظامی امروز بر مبنای همین ایدئولوژی محوری است. بسیاری از اندیشمندان اسلامی اتکا بر دین اسلام را در کشورهای اسلامی عامل صلح و تامین منافع متقابل تلقی میکردند. اما وضعیت امروز خلاف این مدعا را نشان میدهد. ظهور گروهکهایی مانند داعش و القاعده بهخوبی نشان داد که ایدئولوژی، امکان دستیابی به صلح و تقسیم منابع عادلانه را به همراه نمیآورد. هر گوشهای از جهان میتواند بستر ظهور ایدئولوژیهای گوناگون باشد. این گوناگونی، بیش از هر چیز به دلیل ماهیت غیرمنعطف ایدئولوژیها بهمعنای تعارض و درگیری آنها با یکدیگر است.
حقوق
منادیان حقوقی تامین امنیت و منافع جوامع، بیشتر بر روی قوانین و قواعد بینالمللی تاکید دارند. بدیهی است که این قوانین باید از نهاد مشخص و قابل شناسایی صادر شده و ضمانت اجرایی آن نیز برعهده همان نهاد مشخص باشد. شکلگیری «جامعه بینالملل» پس از جنگ اول جهانی و «سازمان ملل متحد» پس از جنگ دوم برآمده است، از همین رویکرد حقوقمحوری بوده است. اما رئیسجمهور آمریکا بهخوبی نشان داد که چشمپوشی بر این قوانین کار چندان سختی نیست. هرچقدر فدریکا موگرینی تاکید کند که برجام یک پروتکل الحاقی به قطعنامههای شورای امنیت است، بیشتر بر رویارویی ترامپ با این نهادهای حقوقی پی خواهیم برد. با این حساب رد برجام توسط ترامپ عملا به معنای نادیده انگاشتن ماهیت بازدارنده سازمان ملل و تعهد کشورها به مصوبات این سازمان است. بعید است در چنین شرایطی اقدام خاصی از سوی هریک از اعضای شورای امنیت علیه آمریکا صورت گیرد. با این اوصاف باید اذعان داشت که تا حدودی حق با واقعگرایان است که تنها قدرت (بهویژه قوای نظامی) عامل اصلی در تعاملات بینالمللی است.
نمیتوان بهطور مشخص مدعی شد که کشور یا سیاستمدار خاصی پیرو یکی از رویکردهای فوق است. حتی جمهوری اسلامی همواره سعی کرده با تاسی از تمام این رویکردها، بسته به موقعیت و مورد خاص خط مشی خود را تعیین و پیگیری کند. با این حال به نظر میرسد این مولفهها بهتنهایی و حتی تجمیع آنها ضامن قابل اعتمادی برای تعاملات بینالمللی نیست. در این گذار، تنها کشورهای قدرتمند میتوانند به قدرت نظامی خود مطمئن باشد.
با تمام این تفاسیر، از کنش و واکنش روسای جمهور ایران و آمریکا مولفه دیگری قابل شناسایی است. سخنرانی ترامپ و روحانی، هر دو، به دنبال جلب نظر اذهان عمومی مردم جهان است. این نشان میدهد که اذهان مردم بیشترین نیرو را در تعاملات بینالمللی خواهد داشت. بدیهی است که این اذهان جمعی در کنار دیگر سازوکارها، از قبیل منافع مشترک و سازمانهای حقوقی، بیشترین بازدهی را به همراه دارد. با این اوصاف به نظر میرسد فضای بینالاذهانی میان مردم جهان بزرگترین منبع برای تامین امنیت و منافع جوامع انسانی محسوب میشود. منافع مشترک تمام انسانها حول موضوعات محیط زیستی، فضای مجازی، و بسیاری دیگر از سازوکارها میتواند عاملی برای فهم مشترک میان اذهان مردم جهان باشد. در این شرایط دیگر نه دیپلماتها و نه روسای جمهور کشورها، کارگزاران اصلی سیاستورزی در سطح جهان تلقی میشوند. در این شرایط فرهنگیان، هنرمندان، روشنفکران و دیگر منادیان ارزشهای فکری و انسانی، سفیر صلح و منافع انسانی خواهند بود. شکی نیست که چنین وضعیتی بیش از هر چیز منوط به رسوخ و گسترش سیاست بر کلیه امور زندگی مردم است. وضعیتی که امروز مشاهده میکنیم دقیقا خلاف این موقعیت است. امروز سعی میشود که از تمامی حوزههای زندگی مردم سیاستزدایی صورت گیرد. به خیال آنکه عدم دخالت سیاستمداران در آن حوزهها موجب رشد و شکوفایی خواهد شد. درحالیکه انسان موجودی سیاسی است و تنها با نگاه سیاسی در حوزههای مختلف، میتوان مشکلات وی را از میان برداشت. پس بجای سیاستزدایی باید به دنبال سیاستورزی نخبگان کلیه حوزههای زندگی باشیم. بدیهی است این امر تنها بستری را فراهم میکند که فهم مشترک میان اذهان کلیه جوامع بشری به دست آید.
سایر اخبار این روزنامه
دکهای در بهشت که بیش از 20 نوع سیگار دارد مُفتخوانهای بهشت دربهدر دنبال سیگار
تحشیهای بر شاعرانگی گروس عبدالملکیان پرندهی پنهان
گفتوگوی «همدلی» با سید محمدرضا خردمندان به بهانه اکران فیلم«بیست و یک روز بعد» آینه تمامقد شکاف طبقاتی جنوب و شمال شهر!
بیم و امیدهای هنرهای تجسمی با برگزاری اختتامیه هفتمین دوسالانه ملی مجسمهسازی تقدیر اهالی تجسمی در روزگار بیحرمتی به مجسمهها
بلوای ترامپ برای تضعیف برجام و تاثیر آن بر بازار نفت دنیا به راحتی نمیتواند شاهد چشمپوشی از نفت ایران باشد
به بهانه موضعگیری اخیر رئیسجمهور آمریکا در قبال برجام فهم مشترک، حلقه گمشده در تعاملات بینالملل است
مرندی، کارشناس روابط بینالملل در گفتوگو با «همدلی»: سخنرانی ترامپ شکاف داخلی آمریکا را گسترش داد
دفاعِ بد و حمله بد
کودکان کار فقط این را کم داشتند در پاتوقهای تهران به 90 درصد کودکان متکدی، تجاوز میشود
آرزوی شهروند!؟
بیشتر رای عضو زرتشتی شورای شهر یزد متعلق به مسلمانان بوده
نگاهی به چگونگی شکلگیری فاشیسم در زمانه امروز های ترامپ
داغترینها داغترینها


