ترامپ و عدم درک درست از سیاست

سیدمحمدمهدی میرسالاری‪-‬ عدم پای بندی به قراردادها و مراعات معاهدات بین المللی و برهم زدن نظم و تبعیت از قواعد آمره آن، امروزه تبدیل به یک ژست جهانی برای رئیس‌جمهور تاجرمسلک آمریکا شده است. با مراجعه به تاریخ پی خواهیم برد که این شیوه مرسوم، در رفتار و گفتار روسای کاخ سفید از دیرباز به چشم می‌خورد؛ از زمانی که جرج بوش از ایران در کنار کره شمالی به‌عنوان دولت‌های یاغی و محور شرارت نام می‌برد تا به امروز که صاحب کمپانی‌های عظیم تجاری، برای عقده‌گشایی، سکان کاخ سفید را در دست گرفته‌اند و شاهد این‌گونه رفتارهای نامتعارف هستیم.
یکی از بدیهی‌ترین مسائل حقوق بین‌المللی عمومی، بحث تعهدات بین‌المللی است. صراحت حقوق بین‌الملل در موضوع پذیرش و الزام‌آور بودن معاهداتش است که توسط دولت‌های قبل به‌صورت دو و یا چندجانبه منعقد می‌شوند و دولت مستقر، ملزم به رعایت و محترم شمردن معاهدات بین‌المللی است.
با پایان یافتن ماموریت باراک اوباما در کاخ سفید و شروع ریاست‌جمهوری ترامپ، او همواره، از ابتدا سعی در حذف و نادیده گرفتن تمام و یا بخشی مهم از میراث موفقیت‌آمیز اوباما درخصوص سیاست خارجی و موضوع برجام بوده است. آقای ترامپ از آغاز ریاستش بر کاخ سفید همواره تلاش کرده تا دستاوردهای موفقیت‌آمیز پرونده هسته‌ای را برای آمریکا و در راستای تحقق صلح جهانی، کم‌اهمیت جلوه داده و به تناوب، تلویحاً و تصریحاً، تهدید به نادیده گرفتن و خروج از این تعهد بین‌المللی بکند، ولی اوج این گستاخی‌ها و نادیده گرفتن قواعد حقوق بین‌المللی را در سخنرانی چند روز گذشته خود، با لحنی سرشار از کینه نسبت به ایران و در اعلام گزارش به کنگره، درباره عدم تداوم وضعیت موجود و خروج از برجام و بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران مطرح کرد.
لذا با توجه به این‌که از مجموع یک‌صد نماینده مجلس سنا و نسبت 52 به 48 نفر و اکثریت شکننده جمهوری‌خواهان در این مجلس، این گمانه‌زنی وجود دارد که بین طیف جمهوری‌خواه، احتمالا 2 و یا 3 نفری نیز پیدا شوند که در این پروژه، آقای ترامپ و تیم موافق ایشان را همراهی نکنند و موجب عدم تصویب خواسته رئیس ‌جمهور شوند، ولی با توجه به این‌که درنهایت و به لحاظ تشریفات قانونی، ایشان باید قانون مصوب سنا را امضا و سپس توشیع نمایند، این امکان وجود دارد که دولت پیش از امضای «تحریم در حکم خروج»، خواستار بازنگری و مذاکره مجدد درخصوص برجام شود که در این صورت دو حالت متصور است، اول آنکه آیا منافع ملی ایران با اصرار و پافشاری بر برجام و اجتناب از مذاکره مجدد، حفظ خواهد شد؟ دوم این‌که در صورت مذاکره مجدد، آیا منافع ما تضمین خواهد شد یا نه؟هرچند که در دستگاه دیپلماسی ایران با رفتار منطبق با عرف دیپلماتیک و به‌دور از ماجراجویی هسته‌ای، می‌توان به تشدید شکاف و تفاوت دیدگاه میان اروپا و آمریکا دست یافت و منافع خود را در برقراری توسعه روابط با اروپا تضمین کرد؛ زیرا عدم همراهی جامعه اروپایی با آمریکا، می‌تواند ایران را در وضعیت مناسبی قرار دهد. در سخنرانی اخیر، آقای ترامپ با لحنی سرشار از بی‌مبالاتی دیپلماتیک و حاکی از عدم واقع‌گرایی و درک درست از سیاست خارجی و با به‌کارگیری واژه‌ها و مفاهیم خارج از عرف دیپلماتیک و مغایر با موازین حقوق بین‌الملل در برسازی عبارت خلیج عربی، به کار بردن این واژه توسط ایشان که حکایت از روان‌پریشی و کژتابی ذهنی آقای رئیس‌جمهور دارد و هرچند که متقدمین و عقبه ایشان در سیاست خارجی آمریکا در ادوار گذشته نیز چنین سودائی در سر داشته‌اند، ولی امروزه آنچه موجب تنها ماندن رئیس‌جمهور آمریکا در میان سایر متحدان جهانی خود درخصوص برجام شده، قابل تامل است.لذا اعلام مواضع صریح و شفاف کشورهای آلمان، انگلستان و فرانسه در حمایت از قرارداد بین‌المللی برجام و تنها گذاشتن ترامپ در این منازعه خودساخته همواره موجب اتخاذ و اعلام چنین مواضعی در حمایت از برجام از سوی کشورهای اروپایی حاکی از آن است که تحریم های بین‌المللی درخصوص پرونده هسته‌ای، غیر قابل بازگشت خواهد بود. ولی ایران باید درخصوص روند پرونده موشک‌های بالستیک موجبات نگرانی اروپائیان را فراهم نیاورد و در این باره با اعتمادسازی، سعی در ایجاد شکاف در مواضع اروپا و آمریکا را فراهم آورد.لذا آنچه مسلم است، ایران با بهره‌برداری از شرایط بین‌المللی با اتخاذ مواضع منطقی مبتنی بر گفتمان توسعه‌محوری در سیاست خارجی خود، باید از حداکثر فضای مثبتِ به‌وجود آمده درخصوص برجام و پایان منازعه بین‌المللی این پرونده، تلاش کند تا در پی کسب اعتماد جهانی برای سرمایه‌گذاری و جذب سرمایه‌های بین‌المللی برای ایجاد رونق کسب‌وکار و با استفاده از امتیاز فروش نفت، تقویت تجارت بین‌المللی را فراهم آورد و همواره با جلب اعتماد و مشارکت جهانی در پی رفع موانع سرمایه‌گذاری در کشور را فراهم آورد.البته نباید از نظر دور داشت که بخشی از نیروهای تندرو داخلی و مخالفان دولت، موسوم به دلواپسان برجام، همواره مواضعی شبیه به جریان راست جهانی در بی‌اثر خواندن دستاوردهای مثبت برجام در کشور وجود دارند که همواره در تلاش هستند تا جایی که بتوانند حتی به قیمت همراه و هم‌داستان شدن با جریان راست داخل آمریکا، سعی در به‌حاشیه‌رانی گفتمان توسعه‌گرا مبتنی بر حفظ منافع ملی شوند و همین امر باعث می‌شود که هر وقت یک دولت تندرویی در آمریکا به قدرت می‌رسد که با ماجراجویی‌های جهانی، خصوصاً در سطح منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، دست به اقدامات نامتعارف می‌زند و موجب می‌شود در داخل کشور جریان اعتدالی و یا اصلاح‌طلبان دموکراسی‌خواه با مشکلات و حوزه مانور محدود مواجه شوند و همان جریان افراطی داخلی سعی دارد تا جریان‌های تحول‌خواه و منتقد داخلی را با خارج از مرزها گره بزند و در پی تخریب آن‌ها برآید، غافل از این‌که ایران باید با عقلانیت و به‌دور از هرگونه ماجراجویی، با جهان در تعامل باشد.