کمپین ها و اظهار نظرهای هنرمندان تا چه اندازه در اقتصاد اثرگذار است؟ سلبرتی های اقتصاددان

ژوبین صفاری
به طور قطع مشکلات اقتصادی طی چند دهه اخیر موضوع اصلی مردم بوده و همچنان بحث‌ اصلی حول این محور می چرخد. مشکلات اقتصادی کشور علیرغم وعده‌های داده شده توسط مسئولان در هر دوره، نتوانسته به نقطه ایده‌آل خود برسد. با این حال باید گفت امروز گردنه های پر پیچ و خم اقتصادی، متغیرها و دلایل ریشه ای فراونی دارد که تنها با چند اظهار نظر و حتی چند اقدام توسط مسئولان دولتی برطرف نخواهد شد. طی ماه های گذشته افراد مشهور و معروفی پیدا شده اند که با راه اندازی کمپین و یا اظهار نظر در برنامه‌های تلویزیونی(نه به عنوان کارشناس) نسبت به مشکلات اقتصادی کشور واکنش نشان داده‌اند. اظهار نظرهای مهران مدیری در برنامه دورهمی و ایرادهای او به مسئولان دولت در خصوص رونق اقتصادی، موضوع خرید هواپیما توسط رضا رشید پور که البته با توضیحات اش آن را اصلاح کرد و در نهایت کمپینی به نام «بخور بخور بسه دیگه؛ چپ و راست هم نداره! ما کار میخوایم» توسط کیهان ملکی بازیگر تلویزیون و سینمای کشور از جمله این واکنش ها است. حال باید دید این گونه اظهار نظرها و کمپین ها تا چه حد کارشناسی شده است و
می تواند اثر مثبتی در اقتصاد کشور بگذارد؟
به طور قطع اقتصاد کشور و نابسمانی در آن وابسته به عوامل متعددی است که کارشناسان اقتصادی با تحصیل در این علم گسترده بارها در خصوص آن اظهار نظر کرده اند. اینکه خرید هواپیما از دید کارشناسان به منزله توسعه زیرساخت برای حمل و نقل خدمات و گردشگری است که می تواند از خروج سالانه 5 میلیارد دلاری که به جیب ایرلاین های خارجی می رود مسئله ای است که در اظهار نظرهای چند جمله ای یک مجری یا بازیگر گنجانده نمی شود. از طرف دیگر با نگاهی به کمپین بخور بخور بسه دیگه می توان گفت که اساس تقلیل مسئله اشتغال با ابعاد چند وجهی آن به بحث فساد که تنها یک متغیر برای ایجاد شغل است خود می تواند ذهن مردم را از نگاه ریشه ای به این موضوع منحرف کند. هرچند باید گفت که بیان این مسائل از زبان هنرمندان می تواند نوعی دغدغه مندی برای مشکلات کشور باشد اما ای کاش به جای آن طی برنامه هایی مشکل اشتغال و عوامل آن را به درستی برای مردم تبیین کنیم تا انتظارات ایجاد شده شکل واقعی به خود بگیرد.


حل اشتغال با کمپین!
به طور قطع علم اقتصاد برای مشکلاتی مانند اشتغال متغیرهای فراوانی را بر می شمرد که همه این متغیرها به دولت و یک نهاد معطوف نمی شود. حتی مسئله فساد نیازمند یاری همه قوا و نظارت بیشتر است. با این حال مسائلی از قبیل سرمایه گذاری داخلی و خارجی، خروج نهادهای غیر دولتی و البته غیر خصوصی از عرصه رقابت اقتصادی و ظهور اقتصادی با ویژگی های تعاملی تر با جهان به مشکل اشتغال ربط پیدا می کند. حال می توان با یک کمپین مشکل اشتغال را حل کرد؟
مسعود دانشمند کارشناس مسائل اقتصادی در این خصوص به «ابتکار» می گوید: در همه جای دنیا افراد مشهور کمپین‌هایی را راه اندازی می‌کنند که بعضاً دلسوزانه و از روی احساس مسئولیت است. این کمپین ها معمولاً فصل کوتاهی دارد و بعد از آن به فراموشی سپرده می شود. اما مشکلات اقتصادی عوامل خاص خود را دارد که با راه اندازی کمپین درست نمی شود.
وی می افزاید: بیان شغل خواستن چیز بدی نیست اما اینکه چگونه باید شغل ایجاد کرد مسئله تخصصی و بستگی به عوامل متعدد دارد. بنابراین بهتر است کمپین ها به جای پرداختن به مسائل سخت و زیربنایی، به موضوعات، که از دست مردم بر
می آید بپردازند. مثلاً کسانی که تا به حال جریمه رانندگی
نداشته اند عضو کمپینی شوند تا به مردم درست رانندگی کردن را یاد دهند. کمپین ها بیشتر کارکردی اصلاح مسائل اجتماعی را دارد. اما اینکه کمپینی راه اندازی شود که در برنامه ریزی کلان دخالت کند بدون اینکه ابزار لازم برای آن را داشته باشد تنها یک هوس زودگذر است.
دانشمند تصریح می کند: به نظر می‌رسد نیازی به ایجاد گفت و گو در این خصوص نیست چرا که بیشتر هدف از راه اندازی این کمپین ها همین است. بیشتر این مسائل برای دیده شدن مطرح می‌شوند.
این کارشناس اقتصادی یادآور می شود: همچنین برخی اظهار نظرها در مورد مسائل اقتصادی بدون پشتوانه مانند خرید هواپیما مطرح می شود که تنها راه این است که توجهی به آن نشود چرا که مقابله با این اظهار نظرهای غیر تخصصی باعث رشد آن
می شود. حکایت ایرادهایی مانند اینکه چرا هواپیما خریدیم و مثلا کامیون نخریدیم مثل موضوع شخصی است که با پسرش هرگونه که سوار بر خر شدند، مردم ایرادی به آن‌ها گرفتند.
تجربه تحول اقتصادی در کشورهای دیگر چگونه بوده است؟
بارها شنیده ایم که کشورهایی مانند ژاپن، مالزی، کره جنوبی، ترکیه توانستند در یک بازه زمانی مشخص به رونق اقتصادی دست پیدا کنند. اما این رونق دارای مولفه های بسیاری است حتی در مقاطعی مردم ناچار به تحمل سختی شدند که به نوعی با اعتماد به حاکمیت توانستند از این دوران سخت عبور کنند. شاید بد نباشد که در این مسیر به روند رشد اقتصادی در کشورهای دیگر نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم که برای رسیدن به نقطه ایده آل نه با کمپین وی یا اظهار نظرهای غیر کارشناسی که با یک برنامه بلند مدت و هدف دار با یک اجماع همگانی در کشورها این اتفاق رخ داده است.
مالزی توانست با ماهاتیر محمد به اوج برسد و ترکیه با کمال درویش. مالزی قبل از دوران اخیر تحت استعمار انگلیس اداره
می شد. دولت بریتانیا برای سرنوشت و منابع مردم این کشور تصمیم می گرفت. اما زمانی که ملت مالزی تصمیم گرفت از یوغ استعمار رهایی یابد بر احساسات و کینه های خود غلبه کرده و با نوعی عقلانیت و تعادل راهی متفاوت از سایر ملل در پیش گرفت و از همین استعمارگران برای توسعه کشورش بهره جست. ماهاتیر محمد در این باره چنین می گوید؛ «اگر ما استقلال را از طریق جنگ به دست آورده بودیم و جنگجویان راه آزادی، کارمندان و مدیران اداری را با زور و با لگد از کاخ شان اخراج کرده بودند، دیگر این جنگجویان قادر به استقرار یک نظام اداری مطلوب برای کشور نمی شدند. ما استقلال خود را از طریق مذاکره به دست آوردیم. بنابراین به کارمندان عالی رتبه بریتانیا اجازه دادیم تا زمانی که مردم ما تحت آموزش هستند در پست های خود باقی بمانند.»
اگر دقت کنیم در همین جمله چند مولفه از جمله پرهیز از جنگ طلبی و استفاده از عقلانیت و تعامل در این اوج گیری نهفته است. از طرف دیگر ما حاضریم برای رسیدن به نقطه مطلوب مالیات بیشتری بپردازیم؟
اظهار نظرهایی که ما را از اصل موضوع دور می کند
ماهاتیر محمد که در مالزی از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۳ نخست‌وزیر کشور مالزی بود، با اندیشه‌ای منسجم و مبتنی بر آزادی‌های اقتصادی، توانست به جاودانه‌ترین نخست‌وزیر مالزی نیز تبدیل شود. مالزی از سال ۲۰۰۰ تاکنون تورم متوسط کمتر از ۳‌درصد را تجربه کرده و تولید ناخالص داخلی این کشور از ۲۴ میلیارد دلار در ۱۹۸۰ به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۵ رسیده است. اما سوال اساسی اینجاست که چرا الگوهای این کشورها هنوز نتوانسته برای کشور ما کارآمد باشد؟
ماهاتیر محمد در یک سخنرانی گفته بود: «ما به جای استراتژی جایگزینی واردات، استراتژی توسعه صادرات را پی گرفتیم و اجازه دادیم خارجی‌ها با تکنولوژی خود، کشور ما را صنعتی کنند. در حالی که اگر خودمان می‌خواستیم هر یک از این تکنولوژی‌ها را بسازیم، ۳۰ تا ۴۰ سال طول می‌کشید.»
اما آیا ما حاضریم بپذیریم که برای رسیدن به نقطه مطلوب نیازمند استفاده از تکنولوژی خارجی هستیم و در مقابل قراردادها و ورود خارجی ها نباید کارشکنی کنیم.
شاید هنرمندان با دانستن این گونه مسائل بتوانند کمپین های موثرتری را راه اندازی کنند تا شاید بتوان از گردنه های سخت اقتصادی به سلامت عبور کرد. اظهار نظرهای غیر کارشناسی تنها می‌تواند یک نتیجه داشته باشد آن هم گمراه کردن مردم از مشکلات اصلی است.
سایر اخبار این روزنامه
محکومیت احمدی‌نژاد به جبران ۴۶۰۰ میلیارد تومان فعالان سیاسی در گفت وگو با « ابتکار» پیشنهاد جدید اصلاح طلبان را بررسی کردند حاشیه های یک اتاق فکر لغو عضویت سپنتا نیکنام غیر قانونی است علیرضا صدقی حباب شیشه‌ای مات و اهوراهایی که می‌میرند لباس مدارس از این به بعد با هنرهای سنتی تزئین می‌شوند رویای روپوش‌های دوست‌داشتنی «ابتکار» پایین آمدن آستانه تحمل افراد را بررسی کرد سلامت روان در پستوی نهان جامعه کمپین ها و اظهار نظرهای هنرمندان تا چه اندازه در اقتصاد اثرگذار است؟ سلبرتی های اقتصاددان چرا بچه‌ها مهارت چگونه نوشتن را نمی‌آموزند؟ علی شمخانی: اروپا گام‌های عملی در مخالفت با رویکرد دولت آمریکا بردارد رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان نخبه: اگر طرف مقابل برجام را پاره کند، ما آن را ریز ریز می کنیم محمدرضا عارف: مبنای تصمیمات قوه قضائیه باید قانون باشد استراتژی ایران در اجلاس آینده اوپک چیست؟ زنگنه و دیپلماسی نفتی جنگ، شیشه عمر آمریکا