روزنامه آفتاب یزد
1395/12/07
آغاز سخنرانیهای انتخاباتی حمید بقایی:
حمید بقایی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 96 در حضور جمعی از نخبگان سخنرانی کرد و به پرسشهای حاضران پاسخ گفت. به گزارش نامه نیوز، بخشی از این سخنرانی را در ادامه میخوانید: پرسیدند دلیل اصلی این کار شما یعنی اعلام کاندیداتوری در انتخابات چه بوده؟ خود شما بهتر وارد هستید. الان وضعیت کشور را که نگاه میکنیم واقعاً امید در فضای اجتماعی کاهش پیدا کرده و نا امیدی که در خیابان و بین مردم میبینیم، زیاد است. بخش از آن ناشی از شرایط اقتصادی است، بخشی دیگر ناشی از اتفاقاتی است که در کشور افتاده. خودمان را بگذاریم جای کسی که از بیرون نگاه میکند. میبیند این دارد میخورد، آن یکی میبرد، آن دیگری چنین و چنان است، خوب پس چه کسی خُب است؟ من دیدم امید در جامعه خیلی پایین آمده است. مشکلات کشور سر جای خودش، اما به لحاظ روحی و روانی یک حالت انتظار در مردم بوجود آمده است. مردم وقتی به آقای احمدینژاد جلوی در خانه ایشان مراجعه میکردند و ایشان امید میدادند و میگفتند اوضاع خوب میشود، مردم میپرسیدند آخر چطوری؟ با خودم حساب و کتاب کردم و گفتم بسم الله، میروم در صحنه. همه مشکلات را هم میدانم. گفتم خب، تکلیف مان را انجام میدهیم ومیرویم جلو، و قطعا موفق میشویم. قطعا موفق میشویم. اگر از الان بخواهیم حالت نگرانی داشته باشیم کار پیش نمیرود. حتما شنیده اید و آقایان علما بیشتر واردند. وقتی طارق بن زیاد نیروهایش را پیاده کرد در اسپانیای امروزی و اندلس آن روز، کشتیهایش را آتش زد و گفت پشت سر دریاست و رو به رو دشمن. اگر بجنگیم یا شکست میخوریم و یا پیروز میشویم، اما اگر عقب نشینی کنیم قطعاً غرق میشویم. ما هم میرویم و عقب نشینی هم نداریم، توکل بر خدا. من معتقدم حتماً خداوند قادر است. من به شخصه و دوستان دیگر هم حتماً همینطور، در زندگیشان قدرت خدا را حس کرده اند، من که در این سالهای اخیر خیلی قدرت خدا را حس کردم. به همین خاطر آمدیم و هستیم.- فرمودند چه گفتمانی را میخواهید دنبال کنید؟ من فکر میکنم اساساً یک گفتمان بیشتر وجود ندارد. اصلاً راه دیگری وجود ندارد. کاری که آقای احمدی نژاد در دولتهای گذشته انجام میدادند بینی و بین الله رقیبی دارد؟ آلترناتیوی وجود دارد؟ اینهایی که علیه دولت قبل ادعاها میکردند که خودشان خراب کردند. اصلا افتخار و آرزو و خواست من از خداست که به من عمر و توان بدهد و شرایطی بسازد تا بتوانم این مسیر را ادامه دهم. آرزو میکنم و میگویم این عاقب بخیری است. عاقبت بخیری این است که خدا این لیاقت را به کسی بدهد تا راه آقای احمدینژاد را ادامه دهد. من آماده ام و تا آخرش هستم. ما آمدیم بمانیم و نیامدیم که با یک فشفشه و دوتا ترقه دَر برویم، ما هستیم. برای چه نباید باشیم؟!