چرا ایران دردوره قاجار صاحب راه آهن نشد؟

سیدمرتضی حسینی-یکی از مباحث دامنه‌دار تاریخی که در سال‌های اخیر در بین افکار عمومی(هم محافل علمی و هم رسانه‌های جمعی) رواج زیادی یافته، کیفیت و میزان اقدامات عمرانی و توسعه محور رضاخان است. در این میان، ساخت راه آهن سراسری، از مهم ترین محورهای مورد بحث است. برخی این پروژه عمرانی را، مهم ترین دستاورد اقتصادی حکومت پهلوی اول دانسته‌اند و آن را نشانه ای از توجه رضاخان به توسعه و آبادانی کشور معرفی می‌کنند. آنها با وجود برخی انتقادات به ساختار و عملکرد پهلوی اول،  فکر و اقدام رضاخان را  برای  ایجاد راه آهن، اقدامی بدیع و بی‌سابقه و ناشی از نگاه بلندمدت و توسعه گرایانه او می  دانند. در سایه چنین رویکردی، نقش متغیرهای خارجی و بازیگران بین‌المللی، به حاشیه خواهد رفت. این در حالی است که  فکر ایجاد راه آهن و توسعه اقتصادی ناشی از آن، امری مسبوق به سابقه بود و از حدود 4 دهه پیش از به سلطنت رسیدن رضاخان، مطرح شد که البته، ناکام ماند. امّا این که «چرا در دوره سلطنت شاهان قاجار ایران صاحب راه آهن نشد؟» پرسشی است که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
 آغاز رقابت در خط آهن
آن گونه که اسناد موجود  نشان می‌دهد، در سال 1850میلادی و تنها 25 سال پس از ایجاد نخستین خط آهن در انگلستان، مهندسی انگلیسی به نام «استفن سن» (استیونسن)، طرحی برای ایجاد خط آهنی که دسترسی لندن به هند را آسان کند، به دولت این کشور ارائه کرد. مبدأ مسیر مورد نظر او، «وین» بود و با عبور از بغداد، بصره، حاشیه شمالی خلیج فارس، کرمان و بلوچستان، به شبه قاره هند می‌رسید. این طرح بلندپروازانه، ابتدا با استقبال حکومت انگلستان روبه رو شد، اما بررسی‌های بعدی و به ویژه نظر «کلنل شیل»، وزیر مختار انگلیس در ایران، ورق را برگرداند. شیل معتقد بود احداث راه آهن در بلندمدت، رشد اقتصادی و اجتماعی ایران را به دنبال دارد که این مسئله، در آن شرایط، با سیاست‌های استعمار گرایانه انگلستان در تضاد بود و در تسلط رو به افزایش  انگلستان بر جنوب ایران و هندوستان، خلل جدی وارد می‌کرد. علاوه بر این، شیل حضور پررنگ روسیه تزاری در منطقه و احتمال تصرف این خط آهن را که به معنای دسترسی به هندوستان بود نیز، برجسته کرد.در آن زمان، حفظ هندوستان به عنوان گل سرسبد و شاهرگ حیاتی مستعمرات، برای انگلستان اهمیت ویژه‌ای داشت. به این ترتیب، طرح استیونسن که همزمان با  نخستین سال‌های حکومت ناصرالدین شاه و ماه‌های آخر صدارت امیرکبیر در ایران،  به دولت انگلیس ارائه شده بود، در آن مقطع به بایگانی رفت. این موضوع نشان دهنده این حقیقت است که ایده ساخت راه آهن در همان ابتدای شکل گیری، ماهیتی غیربومی داشته و تابع رقابت‌ها و منافع قدرت‌های بین‌المللی بوده است.هشت سال بعد و در آوریل1858 (شعبان 1274هـ.ق) دولت ایران از طریق یک منبع خارجی، از این طرح آگاه شد. «فرخ خان امین الملک»، در خاتمه دوران سفارتش در پاریس، نامه ناپلئون سوم، امپراتور فرانسه را به ناصرالدین‌شاه رساند که در آن، طرح انگلستان که از محاق خارج و بار دیگر برای بررسی روی میز لندن نشینان قرار گرفته بود، به اطلاع شاه ایران ‌رسید. از سوی دیگر، ناصرالدین شاه در اولین سفر خود به اروپا، در سال 1873(1290هـ.ق) در روسیه (مسکو تا سن پترزبورگ) سوار قطار شد و سهولت استفاده و سودمندی این وسیله نقلیه را از نزدیک مشاهده ‌کرد. وضعیتی که در  دو سفر بعدی او نیز، تکرار ‌شد. فرجام این شیفتگی امّا، شیرین نبود و به واگذاری امتیازات اقتصادی و سیاسی به بیگانگان انجامید.
تداوم طرح‌های ناکام


با این حال، احداث خط آهن تهران به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) که آن هم 10 سال پس از نخستین سفرشاه قاجار به فرنگ انجام شد، تنها اتفاق عملیاتی در این زمینه محسوب می‌شد. مسیری 6 کیلومتری  از  دروازه خراسان به حرم حضرت عبدالعظیم، در شهر ری که در سال 1883م توسط «بوتوآل» فرانسوی ساخته و پس از مدتی، امتیاز آن به یک شرکت بلژیکی واگذار شد. بوتوآل یک سال پیش از این، امتیاز راه آهن سراسری رشت- تهران- بوشهر را نیز از دولت ایران گرفته بود که با مخالفت انگلستان (به خاطر لغو قرارداد رویتر) روی کاغذ باقی ماند.طرح‌های ناتمام ریلی در این سال‌ها، به همین یک مورد خلاصه نشد. رایزنی ناکام «بارون دونرمان» بلژیکی با ناصرالدین شاه برای دو خط شمالی و غربی، در سال1875 و طرح «شریس»، مهندس اتریشی که به دنبال ایجاد راه آهن در فلات مرکزی ایران با محوریت تهران بود نیز، نظر شاه را جلب نکرد. سرمایه اولیه این طرح‌ها عموماً از منابع خارجی تأمین می‌شد و نیاز چندانی به سرمایه داخلی نداشت. مخالفت شاه بیشتر  به فشارهای خارجی از سوی روسیه و انگلستان باز می‌گشت که در شرایط حساس اواخر قرن نوزدهم،  نگران منافع خود در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه بودند.
منبع: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران