روزنامه همدلی
1396/08/06
نگاهی به سینمای ایران و فیلمهای روی پرده درجا زدن سینمایی که میخواست هالیوود باشد!
سعید قاضینژاد. دولت روحانی برای سینما پاقدم خوبی داشت. تولیدات روند روبه رشدی را طی کردند؛ پردیسها و سالنهای بیشتری ساخته و افتتاح شد و بهصورت طبیعی با اضافه شدن امکانات سختافزاری، اقبال عمومی به سینما افزایش یافت. صفهای مقابل سینما که زمانی رویا بود، دوباره محقق شد و ارقام فروش چندمیلیاردی به روندی طبیعی در سینمای ایران تبدیل شد.با این حال، این اتفاق در سال جدید افت محسوسی داشت. فیلمها کمتر مورد اقبال قرار گرفتند و اگر به روند جدول و ارقام فروش نگاه بیندازیم، به اعدادی بین دو تا سه میلیارد تومان میرسیم. تابستان امسال شاهد افت بسیار زیادی سینمای ایران بودیم. اگر از مسائلی مثل شروع ماه محرم و صفر و همچنین بازگشایی مدارس بگذریم، سینمای ایران در شیب تندی افتاده که احتمالاً عاقبت خوبی برایش نخواهد داشت. دلیلش اما روشن است؛ تکرار سوژههای چند سال اخیر سینمای ایران. سینمایی که فعلاً با نوید محمدزاده و اصغر فرهادی زنده است و از لحاظ سوژه، تبدیل شده به سینمای اجتماعی ظاهراً دغدغهمند و حلالِ مشکلات، که فیلمهایش در بهترین حالت ممکن، نسخه دست چندمی از آثار فرهادی است. تقلید، یکی از آفتهای سینمای ایران است. چه در آغاز دهه هفتاد که موفقیتهای جهانی عباس کیارستمی، تب کیارستمی شدن را گسترش داد، چه اینروزها که همه به دنبال ساخت نسخه دیگری از «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» هستند تا یکشبه به موفقیتهای فرهادی برسند. بر همین اساس، دیگر در سینمای ایران شاهد فیلمهای کودکان، علمی-تخیلی، ورزشی، فانتزی و ترسناک نیستیم. در سینمای این روزهای ایران که وجودِ «آپارتمان» یکی از الزامات و شرایط اصلیاش محسوب میشود، حتماً زن و شوهری وجود دارد که در دقیقه 10 وارد بحرانی ابتدایی میشود و یا درگیریهای شدید مالی دارد یا زنی به شوهر یا شوهر به زن شک کرده است. خلاصه که در سینمای این روزها جایی برای تخیل وجود ندارد. تنها یک سینما داریم به عنوان اجتماعی که آن هم به غلط، به عنوان یک ژانر یا زیرژانر دستهبندی شده است.
این مسئله و شباهت بین آثار سینمایی، به مرور در حال فراری دادن تماشاگران شده است. سینمای ما هم در حال مصرف کردن نوید محمدزاده است. درست مثل حامد بهدادِ دهه هشتاد که در سینمای ایران تبدیل به یک تیپ شخصیت عصبی شد و بعد از به تکرار رسیدن، بازار کمتری پیدا کرد. همین الگو با کمی تفاوت برای نوید محمدزاده نیز در حال رخ دادن است. البته امیدواریم او از تجربه حامد بهداد درس بیاموزد و کمی بیشتر قدر خودش را بداند. با این مقدمه نسبتاً طولانی به سراغ فیلمهای تازه اکران شده سینمای ایران میرویم و آنها را از منظری که در موردش نوشتیم بررسی خواهیم کرد.
خفهگی
فیلم فریدون جیرانی ظاهراً برای او ادامهایست بر فیلم «پارک وی». هرچند گروه دیگری از منتقدان معتقدند آنچه جیرانی در «پارک وی» به آن دست پیدا نکرد، بهانهای شده تا او «خفهگی» را بسازد. جیرانی از معدود فیلمسازان سینمای ایران است که به ژانرها علاقهمند است و خوشبختانه بهخوبی آنها را میشناسد. کارگردان پرکار سینمای ایران از معدود گزینههایی است که میتوان امید داشت تا زمانی سینمای وحشت یا حتی علمی-تخیلی را بیازماید.
خانه دختر
سرانجام بعد از سه سال، فیلم شهرام شاهحسینی اکران شد. نسخهای که تماشاگران به آن گارد داشتند. گروهی معتقد بودند فیلم دچار سانسورهای فراوانی شده است؛ آنقدر که نسخه روی پرده، فیلمِ مغشوش و بیدروپیکری است که باعث گمراهی تماشاگرانش میشود. البته در روزهای اخیر، تهیهکننده فیلم در گفتوگویی اعلام کرد تنها دو دقیقه از فیلم نسبت به زمان جشنواره کوتاه شده است. اعلام این خبر توسط تهیهکننده باعث شد تا تماشاگران، پریشانی و بیدروپیکر بودن فیلم را نه تقصیر سانسور که متوجه فیلمنامهنویسش بدانند. گروه دیگری از منتقدان معتقدند اگر این فیلم با همین سوژهای که سه سال باعث توقیفش شده بود، در دهه شصت ساخته و اکران میشد، احتمالاً شاهد صفهای طویلی در مقابل سینماها میبودیم. اما در این سالها، سوژه این فیلم امر مهمی تلقی نمیشود. کدام سوژه؟ پس فیلم را ببینید!
ایتالیا ایتالیا
چه نخستین فیلم کاوه صباغزاده را دوست داشته باشیم، چه نه، باید برای ساخته شدن آثاری از این دست سپاسگزار باشیم. اینکه کارگردانی بیخیالِ سینمای اجتماعیِ دغدغهمند شده و تلاش کرده تا سینمای خودش را بسازد و در آن با همه چیز و همهکس شوخی کند، اتقاق مهمی است. اگر در مورد این فیلم نقدهای مثبتی هم نخواندهاید، آن را چندان جدی نگیرید، احتمالاً کسانی که از سینما توقع نصیحت کردن و جدی بودن دارند، از این فیلم استقبال نخواهند کرد. ولی باید برای ساخته شدن آثاری مثل این دست به دعا برداشت. سینمای تکراری ما به شدت نیازمند سوژههای اینچنینی است.
مالاریا
باید در زمانی مناسب دلایل افت یکی از کارگردانهای محبوبِ ابتدای دهه هشتاد سینمای ایران را بررسی کرد؛ اینکه چرا شهبازی فیلم به فیلم دچار افت شده است. امیدوارم گول جوایز فیلم «دربند» را نخورده باشید. در آن دوره از جشنواره، آنقدر تعداد فیلمهای بد زیاد بود که هر فیلم متوسطی امکان دیده شدن داشت. سینمای ایران چه بلایی سر شهبازی درآورد که از فیلم «نفسعمیق» به «مالاریا» رسید؟
هنرتجربه
اصلا بیخیال فیلمهای دیگر شوید، هنوز میتوان به گروه «هنرو تجربه» امید بست و در آن فیلمهای نابی پیدا کرد. هنوز این گروه، امید بسیاری از علاقهمندان سینماست. هرچند که گروههای بسیاری شبانهروز در تلاش هستند تا این گروه را تعطیل کنند، اما این روزها وضعیت گروه از لحاظ اکران، وضعیت خوبی است. از فیلم کوتاه تا مستند و سینمایی در آن یافت میشود. فیلمهای درخشانی مثل «لیلا» ساخته داریوش مهرجویی که اینروزها دوباره اکران شده است، در کنار فیلم موفقی مثل «خانه» اصغر یوسفینژاد، «تمارض» عبد آبست، «پریناز» بهرام بهرامیان و «کایه دو فیلم» میلاد ثابتکار، ضیافت رنگارنگی از تنوع و کیفیت و هیجان را خلق کرده است. همین روزها، برنامه اکران این گروه را جستجو کرده و آخر هفته خودتان را بسازید!
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
ماهیت اقتصادی دولت بر چه الگوهایی استوار است؟ در امتداد یا بر خلاف ابرچالشها
کشف بدهی شهرداری به بنیاد تعاون ناجا
رهبرمعظم انقلاب در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش: وقتی همهچیز بر محور نفت میچرخد، اقتصاد ناامن است
اسفندیار اختیاری نماینده زرتشتیان در مجلس: لاریجانی به کولیوند برای حل مشکل سپنتا نیکنام ماموریت داد
چهره روز؛ ندا عبداللهی عضو شورای بوشهر پرواز زنهای ایرانی در آبهای سواحل جنوب
ولیعهد عربستان: من عربستان را به سمت اسلام میانهرو هدایت خواهم کرد توسعه آمرانه
نگاهی به سینمای ایران و فیلمهای روی پرده درجا زدن سینمایی که میخواست هالیوود باشد!
انتقام سرخ؛ شادی لاجوردی
تحلیلی بر آخرین تحولات در اقلیم کردستان عراق برگ برنده بارزانی جواب نداد
به بهانه آغاز بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات آبان، فصل دورهمی رسانهها
تاثیرگذاری کمپینهای مجازی بر فضای واقعی جامعه
از شما چه پنهان از شما چه پنهان
آیا ارتباطی میان این حملات بوده؟!

