پدیده‌ای نو در سپهر سیاسی - اداری‌کشور

تغییرات مدیریتی در شهرداری تهران که‌ این روزها گاه با بزرگنمایی و گاه با تصویرسازی‌های غیرواقعی و سیاسی همراه شده است، از منظر کلی‌تری قابل بررسی است. اگرچه درباره رویکردها، سیاست‌ها و برنامه‌هایی که در شهرداری آن را دنبال خواهم کرد، در مناسبت‌های مختلف به‌وضوح سخن گفته‌ام و مصمم هستم با کمک شورای محترم شهر تهران به آنها جامه عمل بپوشم، اما از آنجا که شفافیت و نقد و نظارت همگانی را اصلی مهم در اعمال مدیریت کارآمد می‌دانم، نکاتی را درباره برداشت برخی رسانه‌ها از تغییرات ایام اخیر یادآور می‌شوم. به‌ویژه که خاصیت شبکه‌های اجتماعی، ظرفیت خوانش‌های متفاوت و گاه متضاد از تصمیم‌گیری‌ها را چندین‌برابر می‌کند. 1- انتخابات معنادار ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در اردیبهشت امسال، به‌ویژه درتهران، انتظارات و مطالبات بحق و فزاینده‌ای را درجامعه و سطح افکارعمومی رقم زده که مرکز ثقل آن به‌تدریج به شهرداری تهران منتقل شده است. وجه غالب این انتظارات معطوف به تغییرات مدیریتی از بالاترین سطوح تا پایین‌ترین آنهاست. واضح است که تنظیم و تناسب این توقعات با امکانات و محدودیت‌های قانونی اجرایی و سیاسی، امری به‌غایت دشوار باشد و سازمانی با ظرفیت محدود و مشخص شهرداری تهران نمی‌تواند همه آنها را برآورده سازد. 2- از حدود هفتاد روز قبل که مسئولیت شهرداری تهران را عهده‌دار شدم، تا به امروز حدود دوهزار خلاصه سوابق تحصیلی، تجربی و حرفه‌ای (رزومه) افراد مختلف را دریافت کرده‌ام. این رزومه‌ها عمدتا از سوی افراد، گروه‌ها، نهادها و بعضا به‌وسیله خود متقاضیان به من یا یکی از معاونان شهرداری تحویل شده است. بعضی از این تقاضاها مربوط به همکارانی در شهرداری است که انتظار ارتقای مسئولیت دارند. دسته دیگری از درخواست‌ها مربوط به اشخاصی است که از سایر دستگاه‌ها و نهادهای اجرایی و عمومی کشور تمایل به همکاری در سطوح مدیریت شهرداری دارند و دسته سوم در برگیرنده افرادی است که در استخدام سازمان خاصی نیستند و بعضا به‌رغم داشتن شایستگی و صلاحیت، تاکنون موفق به انجام خدمت در مسئولیت‌های مناسب نشده‌اند و انتظار استخدام در شهرداری را دارند.
ادامه صفحه 16