«وحدت ملی»، در گرو فهم مشترک از چالش‌ها

غلامرضا ظریفیان
عضو مجمع ایثارگران
کشورما به دلیل سابقه طولانی، تحولات و فراز و نشیب‌های بسیاری به خود دیده است. برای نمونه از مشروطه به این طرف، جامعه به کرات با بحران‌ها و بزنگاه‌های متفاوت و متعددی روبه‌رو بوده و زمانی توانسته از این بحران‌ها عبور کند که به یک وجدان و همبستگی ملی و خودآگاهی عمومی، هم در فهم بحران هم راه حل عبور از آن رسیده باشد. نمونه روشن آن هم نهضت ملی، انقلاب اسلامی، دفاع مقدس یا دوران سازندگی است که توفیق در آنها مرهون همبستگی اجتماعی بود. در مقابل، زمانی که دچار تشتت در مسائل اساسی شدیم، همان تشتت بحران‌زا شده و مشکلات جدی و جدیدی خلق کرده است.
امروز جامعه در مسیر توسعه قرار گرفته و گام‌های خوبی در عرصه داخلی و مناسبات خارجی برداشته؛ اما در عین حال با گسل‌های جدی ای رو‌به‌رو است که اگر نسبت به شناخت و  ترمیم آن، خودآگاهی ملی و همبستگی ایجاد نشود، با توجه به تکثر دیدگاه‌های داخل کشور و حساسیت‌های حاکم در روابط بین‌الملل، در آینده دچار مشکلات جدی‌تری خواهد شد. یکی از این گسل‌ها در حوزه معنویت و دین است. ایرانیان در طول تاریخ همواره به دین و معنویت اتکا داشته و زیست زمینی شان را به این مفاهیم آسمانی گره زده است.


نمود این ویژگی، التزام و تعهد ایرانیان به گفتار نیک، پندار نیک و رفتار نیک پیش از اسلام بود. بعد از اسلام در حوزه دین و معنویت، مفاهیم بنیادی‌تری مطرح شد. تحقیقات میدانی نشان می‌دهد امروز جامعه با مشکلات
قابل تأملی در این مؤلفه رو‌به‌رو است.
جامعه ما در عین اعتقاد قلبی به دین و معنویات، نیازمند تقویت این مفاهیم در قالب کنش‌های رفتاری و اجتماعی است که از آن جمله می‌توان به احترام به حقوق متقابل یکدیگر یا همان حقوق شهروندی اشاره کرد. برخی پیمایش‌ها بیانگر این است که ما در این عرصه‌ها نیازمند بازبینی جدید هستیم. دومین مؤلفه‌ای که جامعه ایرانی به آن تکیه کرده، عدالت است و این عدالت محدود به حوزه اقتصاد نیست؛ بلکه منظور از عدالت، توزیع برابر ثروت، قدرت و کرامت انسانی است. از طرف دیگر امروز جهان پیرامونی ما مملو از جریان‌های تندرویی است که اتفاقاً مدعی دینداری هستند؛ طلبان، وهابیت و داعش، چالش‌های بزرگی در خاورمیانه ایجاد کرده و آن سوتر در امریکا، رئیس جمهوری روی کار است که بر طبل درگیری و  تفرقه می‌کوبد و به دنبال بازار جدید برای فروش اسلحه است و در این میان نوک پیکان را به سوی ایران نشانه گرفته است.
تجربه تاریخی ما نشان می‌دهد برای عبور از این بحران‌ها و چالش‌ها، نیازمند فهم مشترک از موضوع و راه حل آن هستیم. در این میان نه تنها نخبگان سیاسی، بلکه نخبگان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... باید بسیج شوند.
زلزله اخیر کرمانشاه نشان داد اگر در مقابل بحران‌ها، همبستگی اجتماعی
به میان بیاید هم مشکل به سمت حل و فصل شدن می‌رود و هم امید و نشاط ایجاد می‌شود. یکی از خلأ‌های امروز ما برای ایجاد این وفاق ملی، ناکارآمدی نظام آموزشی است. در کشورهای دیگر تلاش می‌شود حداقل 50 واژه از جمله منافع ملی یا عدالت اجتماعی، استانداردسازی شده و آحاد جامعه را از همان کودکی به این مفاهیم متعهد کنند.
متأسفانه آموزش‌های ما عمدتاً نظری و انتزاعی است نه در حوزه کنش رفتاری و اجتماعی. امروز ما ناگزیر از تهیه فهرستی از منافع ملی هستیم که
به جامعه بیاموزد در عین تکثر، به برخی مفاهیم ملی متعهد و وفادار باشند
 تا این مفاهیم مستمسک جریان‌های سیاسی نشوند. برای نمونه امروز ما
با پدیده‌ای به نام افشاگری روبه رو هستیم که بیش از هر چیز، نشان دهنده نوعی بیماری در جامعه ماست. چه اگر جامعه در عرصه مبارزه با فساد، اعتمادسازی می‌کرد، امروز ما شاهد این به اصطلاح مچ گیری‌های سیاسی نبودیم که بیش از هرچیز بی اعتمادی را رواج می‌دهد. زلزله اخیر کرمانشاه و مساعدت‌های مردمی نشان داد جامعه ما هم دین دارد، هم عاطفه؛ هم روحیه کمک رسانی و همیاری. در این میان تنها یک وفاق اجتماعی و همبستگی ملی نیاز است تا از منابع حداقلی، حداکثر بهره‌وری را داشته باشد.