صادق زیبا کلام = استاد دانشگاه

اگر فرض را بر این بگیریم که آقای اسحاق جهانگیری تصمیمش را گرفته و عزمش را جزم کرده است که در 1400 ، به عنوان یک نامزد جدی اصلاح طلب وارد انتخابات شود، در چنین شرایطی این سوال مطرح می شود که آیا بودن او در دولت آقای روحانی به نفع معاون اول تمام
می شود یا به ضررش؟
من به شخصه معتقدم که بودن آقای جهانگیری در دولت دوازدهم، آنچنان به نفع او از جهت رای آوری
نخواهد بود. چراکه در دور دوم ریاست جمهوری آقای روحانی بنا بر دلایلی که برای خود دارم، کارنامه چندان موفقی را برای ایشان پیش بینی نمی کنم. به این دلیل که مرکز ثقل دولت دوم آقای روحانی و بزرگترین مشکلات و چالش هایی که با آن روبه رو است به مسائل اقتصادی باز می گردد.


از همین رو نوری برای مشاهده موفقیت اقتصادی دولت دوازدهم به چشم نمی خورد. بنابراین چه آقای اسحاق جهانگیری و چه هر فرد دیگری که در دولت آقای روحانی شریک باشند باید توجه کنند که این شراکت یک سرمایه گذاری سودده و پر منفعت برای کسی که می خواهد بعدها نامزد ریاست جمهوری شود
نخواهد بود چراکه عدم موفقیت دولت، دامن همه را خواهد گرفت و این « همه» شامل آقای اسحاق جهانگیری هم خواهد بود. بنابراین عقل سلیم و منفعت شخصی و سیاسی
آقای معاون اول حکم می کند که او کناره بگیرد و شریک در ضرر و زیان های سیاسی دولت دوم آقای روحانی نشود.
اما باید در نظر بگیریم که گزاره فوق نفع شخصی آقای اسحاق جهانگیری است. از همین رو سوالی که مطرح می شود این است که چه چیزی به نفع مملکت است؟ چه چیزی به نفع نظام است؟ درست است که جدایی آقای جهانگیری از دولت به نفع شخص ایشان است اما سوال اساسی این است که آیا این جدا شدن؛
به نفع مملکت هم هست؟ به نفع نظام هم هست؟ من برغم آقای محمدعلی ابطحی که سخن از استعفای جهانگیری برای افزایش شانس پیروزی او در انتخابات را به میان آورد، براین باورم که آقای اسحاق جهانگیری باید خودش را فدای مصالح و منافع مملکت و نظام کند و پابرجا بایستد و به آتش ناکامی روحانی بسوزد و شانس انتخاباتش را از بین ببرد. چراکه درصورت جدایی‌اش از دولت روحانی کسانی که کارنامه ضعیفی در دولت دارند
همچون محمود واعظی و محمد نهاوندیان و به طور کلی حلقه نزدیک آقای روحانی که خیلی افکار و ایده های درستی برای پیشرفت و ترقی کشور ندارند، شانس عدم موفقیت دولت را چند برابر می کند. یعنی اگر با وجود آقای جهانگیری ما با حدس و گمان پیش بینی می کنیم که دولت به موفقیت دست نمی یابد، در صورت جدایی آقای جهانگیری دولت آقای روحانی ناکام تر
و ورشکسته تر هم خواهد شد . بنابراین در یک سو منافع فردی و شخصی آقای اسحاق جهانگیری قرار دارد و
در دیگر سو منافع مملکت قرار دارد. درست است که منفعت آقای جهانگیری ایجاب می کند که از دولت جدا شود اما منفعت مملکت چنین چیزی را اقتضا نمی کند. آقای جهانگیری اگر در دولت دوازدهم بماند، قطعا کمک خواهد کرد به بهبود اوضاع. بنابراین ایشان باید منافع شخصی خود را فدای منافع کلان مملکت نماید و اجازه ندهد شرایط دولت روحانی توسط واعظی و دیگران از این هم اسفناک تر شود.