بازار داغ اجاره چادر!

آفتاب یزد – گروه اجتماعی: یک زمین‌لرزه زندگی بسیاری از مردم غرب کشورمان را از بین برد و آنها یک‌شبه حاصل یک عمر زحمت و تلاش‌شان را از دست دادند و بر خاک‌ آرزهایشان نشستند. اما مردم دیگر نقاط کشور با همدلی و همیاری، زنان، مردان و کودکان کرد را تنها نگذاشتند و به کمک‌شان شتافتند. 18روز از زمین‌لرزه غرب ایران گذشته و خانواده‌های زیادی هنوز هم در چادرها به سر می‌برند و کانکس‌ها به تدریج به آنها می‌رسد و هنوز زندگی این مناطق جان و قوتی نگرفته است. با گذشت زمان دلهره و اضطراب مردم منطقه زیاد شده و با مشکلات جدید دست و پنجه نرم می‌کنند. یکی از این مشکلات حضور افراد ناشناسی است که به طمع دریافت کمک به این مناطق آمده‌اند. مجید ابهری، رفتارشناس که چند روزی در این مناطق به سر برده به آفتاب یزد می‌گوید: «وقوع حوادث طبیعی معمولا عواقب و عوارضی به دنبال دارد که باید توجه ویژه به آن‌ها شود در غیر این‌ صورت فقط ویرانی منزل و کاشانه نیست که موجب ضرر و زیان مردم می‌شود بلکه عوارض روحی، روانی و اجتماعی بسیار بیشتر از عوارض فیزیکی باعث مشکلات خواهد شد.»
این جامعه‌شناس با بیان این که با توجه به تجربه‌ زلزله‌های قبلی باید اقداماتی صورت گیرد که در مورد زلزله کرمانشاه قدم‌های مثبتی برداشته شود، می‌افزاید: «بلایای طبیعی غیرقابل کنترل و مدیریت هستند. اما با کاهش عوارض زمین‌لرزه‌ها می‌توان دردها و آلام آسیب‌دیدگان را درمان کرد. زلزله اخیر غرب کشور آثار تخریبی زیادی در روستاها به جای گذاشته و بعضی از روستاها کاملا ویران شده است. هر چند مردم مهربان ایران اجازه ندادند که زلزله‌زدگان غرب کشورمان به دشواری زیادی در زمینه‌های مادی، تغذیه و انواع مختلف کمک‌ها گرفتار آیند اما این کمک‌ها باید تا اسکان دائم حادثه‌دیدگان به صورت مستمر باشد وگرنه کمک‌های مقطعی مانند مُسکن عمل خواهند کرد و تاثیر چندانی نخواهد داشت. کم ندیده‌ایم که مردم مهربان ما که شباهت قومی به حادثه‌دیدگان ندارند در اینگونه مواقع از زندگی خود می‌زنند تا به هموطنان حادثه‌دیده کمک ‌کنند. این بار نیز کیلومتر‌ها ترافیک نشان از صحت و سقم این مسئله‌ است.»
وی به افرادی که با اتومبیل‌های شخصی اقدام به کمک‌رسانی کرده بودند اشاره کرده و تاکید می‌کند: «این موضوع حرکتی مفهومی دارای چند نشانه برای ما و مسئولان بود. اول این که مردم همیشه آماده کمک به همنوعان و هموطنان خود هستند. دوم این که تشکل‌های مردمی (سازمان‌های خیریه) نتوانستند جایگاهی در بین مردم پیدا کنند، اگر چنین بود یک هموطن از دورترین نقطه کشور برای دادن چند پتو و مقداری نان و غذا خود را به منطقه زلزله‌زده نمی‌رساند.»
ابهری با بیان این که سازمان‌های امدادی به موقع خود را به منطقه رسانده بودند، می‌گوید: «بسیج، ارتش، سپاه، هلال‌احمر و اورژانس واقعا جانانه در میدان حاضر شده بودند و به گفته مردم در نجات، امداد و آواربرداری به درستی عمل کرده بودند. روستاهای غرب برخلاف دیگر مناطق کشور دچار پراکندگی بوده و کوهستانی هستند. سرمای زودرس در این مناطق باعث بروز مشکلات مضاعف برای حادثه‌دیدگان شده بود و باز هم مدیران بحران غافلگیر شده بودند. من نمی‌دانم اگر کلمه «غافلگیری» از فرهنگ ما حذف شود آنها چه بهانه‌ای می‌آورند؟ اصولا سیل و زلزله با اعلام قبلی نمی‌آید بنابراین سازمان مدیریت بحران و سازمان‌های مربوطه باید آمادگی لازم را داشته باشند و از نظر کمک به مردم برای نجات آسیب‌دیدگان از زیر آوار و استقرار در اماکن محکم و نصب چادرها، آب‌رسانی، دستشویی و حمام و... متاسفانه مردم هنوز هم در این موارد دچار مشکل بودند. باید توجه نمود که از نظر رفتاری در اینگونه موارد، آسیب‌دیدگان دو گروه هستند؛ 1) کسانی که خانه و کاشانه خود را از دست داده‌اند. 2) کسانی که همراه با خانه و کاشانه‌شان عزیزانی را هم از دست داده‌اند. گروه دوم دچار تاثر عمیق روحی و حتی شوک روانی هستند و حال کمک دریافت کمک ندارند. در مقابل عده‌ای که از اطراف و اکناف به مناطق حادثه‌دیده می‌آیند، عرصه را بر آسیب‌دیدگان واقعی تنگ کرده و به آنها اجازه نمی‌دهد که کمک‌ها به دستشان برسد.»


وی با بیان این که در اینگونه موارد باید مددکاران اجتماعی همراه با نیروهای امدادی وارد عمل شوند، می‌افزاید: «مددکاران باید به آسیب‌دیدگان واقعی کمک‌رسانی کرده و ضمن درمان دردهای ظاهری، زخم‌ها و دردهای روحی آنها را هم التیام بخشند. عده‌ای به خاطر عزت نفس یا کمرویی به مراکز کمک‌رسانی معرفی نشده بودند. مردمی که برای کمک‌رسانی آمده بودند هم به آنهایی که در مقابل چشم‌شان بودند کمک می‌رساندند و بعضی از روستاهای دوردست در وضعیت نامناسبی قرار دارند. یکی از برادران سپاه گفته بود که تلویزیون وضعیت واقعی را بیان نمی‌کند، من هم حرف ایشان را تایید می‌کنم زیرا در شرایط بعضی از روستاها بسیار اسفناک است و هنوز امکانات اولیه هم به آنها نرسیده است.»
ابهری تاکید می‌کند: «با تمام این اوصاف تمام حادثه‌دیدگان و مردم غرب کشور نگران آینده خود بودند و می‌گفتند که چند روز دیگر فراموش می‌شویم. آینده ما و فرزندانمان چه می‌شود؟ آیا دوباره سقفی بالای سر خودمان می‌بینیم؟ آیا این وعده‌ها و قول‌ها تحقق پیدا می‌کنند؟ به نظر می‌رسد حضور روانشناسان و مددکاران تا مدتها لازم و ضروری است.»
وی با اشاره به نگرانی‌های ناخواسته‌ای که بعد از زمین‌لرزه برای حادثه‌دیدگان به وجود آمده بود، می‌گوید: «خانواده و اقوام بیماران که به بیمارستان‌های خارج از منطقه اعزام شده بودند، بسیار نگران بودند و از وضعیت عزیزانشان خبر نداشتند و نمی‌دانستند که او زنده یا مرده است. هیچ هماهنگی و اطلاعیه‌ای در منطقه وجود نداشت که آنها را از نگرانی بیرون آورد.»
ابهری در مورد مسکن مهر و واکنش مردم به رفتار مسئولان می‌گوید: «مردم خیلی ناراحت بودند که در این حادثه درگیری سیاسی شده است و ما را ول کرده‌اند و به درگیری‌های خود می‌رسند.»
این جامعه‌شناس با بیان این که اما مهم‌ترین دغدغه و نگرانی مردم منطقه و حادثه‌دیده وجود افراد ناشناس بین خودشان بود، تاکید می‌کند: «برخی از مناطقی که ربطی به زلزله‌ نداشت خود را به این منطقه رسانده بودند و کمک‌ها را دریافت کردند و در بین جمعیت خودشان را جا زده‌اند. این افراد باید شناسایی شوند زیرا در روستای ما ماندگار می‌شوند و زمین می‌گیرند. افراد آسیب‌دیده و افراد متفرقه‌ای که آمده‌اند باید تفکیک شوند.»
ابهری با اشاره به این که شرایط در مناطق زلزله‌زده مناسب حضور دلالان بود، می‌گوید: «این افراد چادرهایی داشتند که به حادثه‌دیدگان می‌فروختند یا به آنها اجاره می‌دادند و در مقابلش پول می‌گرفتند. محل استقرار باید مشخص باشد و نباید چادرها را به دست افراد می‌دادند بلکه باید نیروهای امدادی چادرها را بنا می‌کردند. زلزله‌ غرب یک واقعیت را به ما نشان داد که مدیریت بحران خود دچار بحران مدیریت است. در کشوری که روی گسل زلزله است و هر لحظه احتمال زلزله وجود دارد این چه آمادگی‌ای است که مدیران و مسئولان بحران دارند؟ باید آمادگی طوری باشد که مردم فقط دغدغه زلزله داشته باشند نه درد مدرسه فرزندانشان، آینده، خانه‌شان، سرما و...»
وی به نحوه ارائه کمک‌ها هم اشاره کرده و می‌افزاید: «بعضی از کسانی که کمک‌هایشان را به مناطق محروم آورده بودند، کمک‌ها را پرتاب می‌کردند در صورتی که نیروهای امدادی در مراکزی مستقر بودند و مردم با مراجعه به این مراکز اقلام مورد نیازشان را دریافت می‌کردند. بهتر بود که در ابتدای شهر امدادگران کمک‌های مردمی را می‌گرفتند و در مراکز خود پخش می‌کردند.»