درباره مسئولانی که محیط زیست و انگیزه محیط زیستی را با هم از بین می‌برند وقیحان باوقار؛ مدیران بی‌عیار

یوسف فرهادی بابادی‪-‬ در این سال‌ها تجربه سیاسی اجتماعی کشور به ما آموخته است نباید گمان کنیم کسی به‌خاطر محیط زیست حاضر است چوب ملامت‌های سیاسی، مدیریتی و امنیتی را به جان بخرد اما اجازه ندهد یک وجب، حتی یک وجب از آب و خاک این کشور از بین برود. موضوع این یادداشت نیز همین است که چرا کسی انگیزه مقاومت در برابر ظلم به محیط زیست را ندارد؟ در واقع سوال این است که با وجود همه نوسانات اجتماعی، چرا مردم انگیزه دفاع از خود را ندارند؟
طی سالیان گذشته شاهد بوده‌ایم که دایره شمول کسانی که از جانب گفتمان رسمی «مردم» خطاب قرار می‌گرفتند، روز به روز کمتر و کمتر شده است تا جایی که انگار برای «مردم خطاب شدن» هم باید در آزمون ورودی خاصی قبول شد. به این ترتیب دایره تنگ مردمی که مردم نامیده می‌شوند، به شکل فزاینده‌ای هر روز تنگ‌تر هم می‌شود. البته اهمیت استراتژیک این امر برای حاکم، بحث این مقال و مقام نیست بلکه منظور اصلی پرداختن به این مهم است که «مردمی که مردم نامیده نمی‌شوند»، چه می‌شوند؟ حرف و سخنشان یا به طور تخصصی‌تر، صدایشان کجا شنیده می‌شود؟ چه کسی به دردها و دغدغه‌های آن‌ها گوش فرا می‌دهد؟ آیا آن‌ها موضوع «مورد همدلی واقع شدن» قرار می‌گیرند؟
اگر در دنیای واقعی به دنبال این سوالات هستید، لازم است از خود بپرسید چرا صدای فعالان محیط زیستی شنیده نمی‌شود؟ چرا با وجود این همه کمپین و تلاش و کوشش، روسای سازمان‌های دخیل در این امور، مانند یک ریسوگراف به تکثیر مجوزها روی آورده‌اند؟ اما موضوع این بحث حتی پاسخ دادن به این سوال هم نیست بلکه می‌خواهم به این بپردازم که چه اثری در «مخاطبِ نادیده گرفته‌شده» به وجود می‌آید وقتی نه مردم حساب می‌شود، نه صاحب‌نظر، نه حتی مخالف نامیده می‌شود و نه طبیعتا به بازی گرفته می‌شود؟
«نادیده گرفتن» امروز بخشی از سبک زندگی مدیران ما شده است؛ هرچقدر بیشتر بتوانید افراد بیشتری را نادیده بگیرید از توانایی مدیریتی بالاتری برخوردارید. این ویژگی دولت روحانی نیست؛ این ویژگی ساختار اداری-سیاسی ماست که باعث می‏شود شخصیت‌های ما میل به نادیده گرفتن دیگری را در خود پرورش دهند و از سوی دیگر میل به شنیدن، دیدن و تایید کردن کسانی که ما را تایید می‌کنند در ما شکوفا شود.


به‌عنوان مثال در نظر بگیرید فردی در سازمان محیط زیست سال‌ها کار کرده، با سیاستی مخالف بوده و طبعا با مجری آن سیاست هم مخالفت کرده، بعد از اینکه مجری به ریاست محیط زیست می‌رسد حتی اجازه دیدار به زیردست خود نمی‌دهد. آیا انتظار دارید سایر عناصر جامعه مدنی در این معادله «چیزی به حساب بیایند»؟
انسان برای تنها کاری که احتیاج به انگیزه ندارد، مردن است؛ و گویی مدیران امروز ایران عهد کرده‌اند ما را به سوی مردن راهنمایی کنند! به این ترتیب، بله امید هست ولی برای آنکه ما آن را به گور ببریم.
در حوزه محیط زیست، داستان کشتن انگیزه، داستان کشتن اشتیاق برای به ثمر رساندن چیزی است که نه‌تنها مخالفان از آن سود می‌برند بلکه متاسفانه آسیب‌زنندگان به محیط زیست هم از قِبَل آن سود می‌برند اما متاسفانه چنین شده است که سود آسیب‌زدن به بنیادین‌ترین داشته‌های انسانی، بسیار دفعی‌تر، فشرده‌تر و کلان‌تر به جیب زده می‌شود.
شگفت‌آورترین بخش ماجرا این است که محیط زیستی بودن و مومن بودن دارای خصلت مشابهی هستند؛ به وجهی که مومن نبودن و محیط زیستی نبودن نیز مشابه هم می‌شوند. به‌عنوان مثال مومن دروغ نمی‌گوید، حق دیگران را از بین نمی‌برد، منفعت‌طلب نیست و سود او به اندازه‌ای است که حلال باشد، محیط زیستی بودن هم چنین است؛ باید خیر سود سرشار دفعی را بزنید، آرام‌آرام گام بردارید و خیلی کارها را نکنید، باید منفعت‌طلبی را کنار بگذارید و بیش از همه به خودتان دروغ نگویید، باید بر روی حق «حساس» باشد. با این وصف خیلی سخت است باور کردن اینکه نشنیدن صدای فعالان محیط زیست ریشه در ایمان به عظمت مردم ایران دارد.
بسیاری معتقدند نباید آدم‌ها را به خائن و مومن تقسیم کرد؛ نباید سفید و سیاه دید اما باید پرسید آیا وقعا ممکن است کسی با وجود این همه حجت علمی، عملی و اخلاقی، دستوری بر خلاف سیره و سلوک عقل و عرف بدهد و آنگاه خائن محسوب نشود؟ در سالیان گذشته هنوز این شعر خیام، صائب بود که می‌گفت «چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من» اما امروز پرده افتاده است؛ نه ما را به «نمایش» راه می‌دهند و نه دیگر خریداری هست؛ با این حال بازهم باید ادامه داد.
سایر اخبار این روزنامه
مردم زلزله‌زده کرمانشاه حدود یک ماه بعد از زلزله: بیایید وضع توالت‌هایمان را ببینید تعیین بیت‌المقدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل، بازی با آتش است ظریف: اتحادیه اروپا نباید توانایی خود را دست‌کم بگیرد کمانچه و چوگان در میراث جهانی یونسکو ثبت شدند خطر ورشکستگی در بزرگترین سازمانی که باید حافظ امنیت و آرامش خاطر جامعه باشد فاجعه سقوط تامین اجتماعی می‌رود به بحرانی ملی تبدیل شود به بهانه سفر وزیر خارجه انگلیس به ایران سازوکار نو‌محافظه‌کاری برای حفظ نظام سلطه گزارش «همدلی» از علت بیگانگی مردم با قانون و قانون‌گریزی مفرط: مردم در تبعیت از قانون شبیه حاکمانشان می‌شوند پاسخ‌های «مهدی شاه‌پیری» به پرسش‌های «همدلی» درباره نمایش تازه‌اش «آبجی» خودِ زن‌ها خودشان را سرکوب می‌کنند اعتراض فلسطینی‌ها به اقدامات ترامپ سرکوب شد جنون صهیونیستی آمریکا مردم فلسطین را تحقیر کنید؛‍ سرمایه جریان می‌یابد! شگرد جدید ترامپ ولی‌الله شجاع‌پوریان همه‌پرسی؛ راه‌حل غده سرطانی منطقه درباره مسئولانی که محیط زیست و انگیزه محیط زیستی را با هم از بین می‌برند وقیحان باوقار؛ مدیران بی‌عیار وقوع بهمن در آلپ ایران جان گرفت