تدبیر برای معالجه

نظراتی را همکار گرامی و محترم جناب جاوید قربان‌اوغلی در یادداشت خود (سرمقاله شماره دوشنبه 13 آذر) منتشر کرده‌اند که جان‌مایه آن «مقوله لزوم رضایت‌مندی بدنه وزارت امور خارجه از تغییر ساختار» و «شرایط خطیر و بحرانی منطقه‌ای و بین‌المللی» است که درحال‌حاضر کشور با آن مواجه شده و آن را ملاک و دلیل اصلی به‌تأخیرانداختن زمان تغییر در ساختار وزارت 
امور خارجه، توصیه کردند که به ‌نظر می‌رسد از سه زاویه شکلی و محتوایی و در نهایت توصیه‌های ضروری قابل مداقه و تأمل بیشتری است: 
 الف- به‌لحاظ شکلی
 1- تغییر ساختار وزارت امور خارجه یک تصمیم حاکمیتی و خاستگاه مدیریت عالی کشور از وزیر امور خارجه بوده که مقامات ارشد کشور و نمایندگان محترم مجلس به‌طور مستمر به‌ویژه در راستای کارآمد‌سازی تشکیلات وزارت خارجه و به‌ویژه در زمینه مساعدت به بخش اقتصادی کشور و حل مؤثر بحران منطقه‌ای خواهان مؤکد آن بوده‌اند. 
 2- فرایند اراده و بررسی و در نهایت اتخاذ تصمیم برای تغییر و اصلاحات ساختار، بازه زمانی پنج‌ساله را طی کرده و اینک همه مراحل آن را طی کرده است و عقب‌گرد نسبت به آن تبعات و عوارض متعدد دارد و خواهد داشت. 



 3- ارائه مستندات مطرح‌شده مبنی بر اینکه قاطبه مدیران و کارشناسان نسبت به آن دل‌نگرانی دارند، برآوردی علمی و دقیق درباره موضوع نیست، چراکه هر تغییری در هر شرایطی، مؤلفه‌های عمومی نگرانی را تا حدی به همراه داشته و به‌مثابه مادری است که در هنگام عمل جراحی سزارین برای تولد فرزند دلبند خود ناگزیر بر انجام عمل و تحمل پاره‌ای مصائب برای تحقق آرزوهای برتر دیگر خود بوده است با همه اینها آنچه مهم و ثمربخش است، نتایج حاصل از این فرایند و کارآمدی منتج از آن بوده که در خدمت منافع کلان کشور قرار می‌گیرد.
ب- به‌لحاظ محتوایی
ساختار و تشکیلات وزارت امور خارجه دو مشکل اساسی دارد که برای معالجه آن باید تدبیر شجاعانه اتخاذ می‌شد که درواقع این تدبیر، مشمول تصدی وزیر امور خارجه فعلی به‌عنوان شخصیتی کارآمد و موفق شده است که این جراحی مهم به دست او متبلور شود:
 1- اولین مشکل این ساختار به‌لحاظ چیدمان داخلی آن بوده که در موقعیتی کاملا بیمار و علیل قرار گرفته بود و نیاز مبرم به ساماندهی آن ضروری بوده است.
2- مشکل ديگر اینکه وظایف کلان و حساس دیپلماسی کشور (چه در زمینه سیاسی و چه اقتصادی) تنها بر دوش چند مدیر و شخص منتزع از فرایند سازمانی و خرد جمعی و به دور از پیوند کارشناسان لایق و بااراده منسجم آنان بوده که باعث شده بود بخش اعظم پرسنل در جایگاه تشکیلات عاطل و مهمل‌شده، عملا نتایج چشمگیری به‌لحاظ بهره‌دهی برای مردم و منافع ملی کشور به ارمغان نیاورند.
 ج- توصیه‌های پیشنهادی:
1- معالجه معضلات یادشده یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر و غیرقابل اغماض است و حل این معضلات نیز با مسئولیت‌شناسی جمعی و تشریک مساعی همگانی مدیران و کارشناسان، همراه با اراده مدیران ارشد مؤثر خواهد شد.
 2- بلوغ، درایت و تجربیات حاکم بر ديپلمات‌های مجرب و مجموعه وزارت امور خارجه که محصول چندین دهه تجربه گران‌سنگ است، جایی برای هیچ‌گونه ابهامی به وجود نخواهد آورد که این پروسه شکل‌گرفته تاکنون، مأموریت جمعی همه کادرهای وزارت امور خارجه بوده که منویات ناشی از تلاش‌های به‌عمل‌آمده تاکنون را با تقدیر و حمایت همه‌جانبه خود، روبه‌رو کنند و در جهت شکوفایی و پویایی آن تمامی اقدامات لازم را  از این به بعد نیز انجام دهند.
 3- در آخر انتظاری که از تغییر در ساختار وزارت امور خارجه از نگاه بیرونی باید حاصل شود، انتظاری معقول و کاملا متناسب با وظایف قانونی و ذاتی محوله به این تشکیلات مهم بوده است و هرگونه توقعات خارج از قاعده عقلایی که گاه خواهان اقدامات شبیه به عصای موسی و اعجاز‌انگیز است نیز به‌دور از معرفت حقیقی بوده و خواهد بود.