روزنامه بهار
1396/10/25
«آشغالهای دوستداشتنی» رنج کشیده!
آشغال خطاب کردن معترضان توسط خطیب نماز جمعه تهران چندان هم ناراحت کننده نیست، چرا کهتراژدی واقعی مربوط به خس و خاشاک خطاب کردن مردم در سال 88 بود، بعد از آن تاریخ هر توهینی به مردم تنها یادآور این جمله است که؛ تاریخ دو بار تکرار میشود یک بار به صورتتراژدی و بار دیگر به صورت کمدی. به جای اینکه از آقای صدیقی بپرسیم چرا به خودشان اجازه دادند مردم معترض را آشغال بنامند، بهتر است از کسانی که آقای صدیقی از قول آنها حرف میزند و آنها را به دریایی تشبیه کرده که آشغالها را شست پرسید، آیا راهپیمایی شما در مخالفت با معترضین این مجوز را به امثال این آقایان داده که هر جور که دوست دارند با مردم حرف بزنند یا برداشت غلطی از حضور شما کردهاند، یعنی نفس حضور شما تنها برای این بوده که به آقای صدیقی اجازه دهید هر جوری که خواستند با معترضین صحبت کنند، حضور شما معنای دیگری نداشت، صرفا تایید این سخنان بود؟سوال دیگری که از راهپیمایی کنندگان باید پرسید این است، حالا که مردم معترض دیگر در خیابانها نیستند چه راهی برای رساندن کم و کاستیها به گوش مسئولین دارید، چگونه میخواهید مطالبات مردم را پیگیری کنید، شرایط موجود، نارضایتی و سرخوردگیها را که میبینید، چگونه میخواهید آنها را به مسئولان گوشزد کنید و بگویید حضور ما در خیابان به منزله تایید عملکرد شماها نبود؟ آیا قرار است هر وقت که مردم از شرایط ناراضی بودند و چارهای به جز اعتراض کردن برای رساندن صدایشان به مسئولان نداشتند، شماها در خیابان حاضر شوید و جواب آنها را بدهید، آیا با این کار یک طرفه مخالفت با اعتراضها، مسببین این نابسامانیها را از پاسخگویی مبرا نمیکنید، تازه به واسطه حضور شما و برداشت غلط تایید کردنشان، خود را صاحب این اختیار دانسته که مردم معترض را آشغال هم خطاب کنند اما اینکه چرا بخشی از مردم را آشغال خطاب کردند از دو حالت خارج نیست، یا واقعا تحلیل صحیحی از جامعه ندارند و نمیدانند در کشور چه میگذرد و صرفا هفتهای یک بار در نماز جمعه حاضر میشوند و چنین حرفهایی میزنند، مانند آن ضرب المثل که گفتهاند مردم گرسنهاند نان ندارند بخورند، میگوید؛ خب شیرینی بخورند! یا هم میدانند چه خبر است و از وضع زندگی مردم و آنچه در جامعه در حال اتفاق افتادن است مطلع هستند، اما مصلحت را بر آن دیدند که از واقعیت حرفی نزنند تا مبادا لازم باشد که امتیازی را از دست بدهند یا نتوانند امتیاز جدیدی بگیرند.. بالاخره اگر اعتراف کنند که اوضاع کشور نابسامان است و مردم از روندها ناراضی هستند باید به اصلاحاتی تن دهند و از برخی از امتیازها چشم پوشی کنند که راضی به دل کندن از آن نخواهند بود، کما اینکه در همین نماز جمعه همراه با آشغال خطاب کردن بخشی از مردم، خواهان افزایش بودجه نهادهای به اصطلاح فرهنگی که مورد اعتراض مردم هستند، هم شدند. هر چه که باشد چیزی که مسلم است، این نحوه ادبیات ناصواب، تنها آتش نفرت و کینه را شعله ورتر خواهد کرد و دودش به چشم همه خواهد رفت، همانند غم خس و خاشاک که هم چنان زنده است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها

