روزنامه اعتماد
1396/11/10
افغانستان؛ قرباني تسويه حسابهاي خارجي
شوربختانه طي سالهاي اخير افغانستان سرزميني براي تسويه حساب و رويارويي نيروهاي مختلفي شده است كه در اين كشور به عنوان ميدان جنگ با يكديگر برخورد كردهاند. اكنون قدرتهاي جهاني از يك سو با نمايندگي ايالات متحده امريكا و ناتو در خاك افغانستان حضور دارند و از سوي ديگر در بعد منطقهاي برخي كشورهاي ديگر كه هر يك منافع خود را در افغانستان دنبال ميكنند، روبهروي هم قرار گرفتهاند. هر يك از اين قدرتهاي منطقهاي و جهاني به نوعي در حال تسويه حساب با ديگري هستند تا بتوانند منافع سياسي خاص خود را كسب كنند. در درون خاك افغانستان نيز گروههاي مختلفي هستند كه با قدرتهاي خارجي ارتباط دارند و به نوعي ابزار نيابتي قدرتهاي خارجي براي رويارويي با قدرتهاي ديگر شدهاند. تحولات اخير در خاك افغانستان، به شكل ويژه در پي اعلام استراتژي جديد ايالات متحده امريكا در افغانستان روي دادهاند. استراتژي جديد امريكا بر اين مبنا تعريف شده است كه با افزايش فشار و رويارويي با پاكستان و گروههاي وابسته يا همسو با اين كشور در خاك افغانستان، بتواند سياستهاي خود را در افغانستان پيش ببرد. استراتژي جديد دونالد ترامپ در مورد افغانستان كه بر اساس آن است كه از يك سو فشارهاي سياسي به پاكستان افزايش پيدا كند و از سوي ديگر تعداد نيروهاي نظامي و اختيارات درگيري فرماندهان نظامي افزايش يابد، اين راهبرد جديد نهتنها باعث افزايش ثبات و امنيت در افغانستان نشده، بلكه عملا عامل تشديد نبرد و جنگ در خاك افغانستان شده و نتيجه عكس داده است. طي روزهاي اخير شاهد حملات متعددي از حمله به دفتر يك موسسه خيريه بينالمللي در جلالآباد، حمله به ساختمان وزارت كشور، حمله به هتل اينتركنتينانتال و حمله به پادگان فرقه 111 بوديم كه تعداد زيادي شهروند افغان و تعدادي شهروند خارجي در آنها كشتهشدند. ميتوان گفت كه تمامي اين حملات واكنش گروههاي شبهنظامي و تندرو در خاك افغانستان به استراتژي جديد دونالد ترامپ بود، اما در اين ميان تنها دستهاي كه بيشترين آسيب را از اين درگيري نيابتي و تسويه حسابها ميبيند، مردم عادي و غيرنظاميان بيگناه افغانستان هستند. تنها اميدي كه من به عنوان يك تحليلگر مسائل افغانستان دارم اين است كه دولت و نيروهاي نظامي و انتظامي افغانستان براي برقراري ثبات و امنيت روي پاي خودش بايستد. دولت مركزي افغانستان در كابل بايد تنها به نقشهها، برنامهها و راهبردهايي اجازه اجرايي شدن بدهد كه خودش تشخيص ميدهد امنيت ملي اين كشور را تامين ميكند. تنها مرجع تصميمگيري در مورد موثر و مفيد بودن برنامههاي اجرايي در افغانستان، فقط بايد مردم اين كشور و دولت به نمايندگي از مردم باشد، نه اينكه دولتي كه در كابل استقرار يافته منتظر بماند تا كشورهاي بزرگ و قدرتهاي جهاني نقشه و راهبرد براي افغانستان ارايه بدهند.دولت افغانستان نبايد اجازه دهد، شهروندان بيگناه و ملت رنج كشيده افغانستان، قرباني نقشهها، راهبردها، تسويه حسابها و جاهطلبيهاي كشورها و قدرتهاي جهاني و منطقهاي بشوند. با استمرار شرايط كنوني، هيچ چشماندازي براي صلح در افغانستان وجود نخواهد داشت. اگر در شرايطي قرار داشتيم كه در صحنه نبرد افغانستان فقط دو بازيگر اصلي وجود داشتند، يعني در يك سو جبهه دولت و در طرف مقابل نيروهاي معارض قرار داشتند، ميشد تصور كرد كه امكان نوعي راهحل سياسي و گفتوگو ميان دو طرف وجود داشتهباشد. اما با كمال تاسف، صحنه امروز افغانستان بسيار پيچيدهتر از اين شده است، بازيگران بيشماري در صحنه امنيت و ثبات افغانستان نقش بازي ميكنند. عدهاي در خارج افغانستان از بخشي از نيروهاي مخالف، حمايتهاي نظامي ميكنند و در دولت هم صداهاي بسيار متفاوتي در مورد كار با طالبان وجود دارد، هر چند در مجموع دولت كابل اعلام كرده است كه آماده گفتوگو با طالبان و حتي مشاركت دادن طالبها در قدرت است، اما با اعلام استراتژي جديد امريكا، عملا چنين پيشنهادي از سوي كابل بيمعني ميشود. در ايام اخير شاهد بوديم كه شوراي عالي صلح افغانستان كه رياست آن بر عهده كريم خليلي، معاون پيشين رييسجمهور اين كشور است، اجلاس بزرگي متشكل از 700 نفر از بلندپايهترين علماي سراسر كشور برگزار كرد. اين نشست با هدف زمينهسازي براي صلح و ايجاد فضايي مساعد براي همكاري ميان مردم افغانستان در سراسر اين كشور برگزار شد. اما زماني كه جنگ از سوي طرفهاي خارجي و بدون دخالت مردم افغانستان تشديد ميشود و فشارها افزايش پيدا ميكند، چنين تلاشهايي از سوي شوراي عالي صلح هم زير سوال ميرود. در عين حال حضور داعش را در افغانستان نبايد فراموش كرد. برخي تحليلگران معتقدند كه امريكاييها حتي از قدرت گرفتن داعش در افغانستان با اين انگيزه كه اين گروه تروريستي باعث كاهش نفوذ طالبان شود، حمايت ميكنند. بر اساس استدلال اين تحليلگران، داعش گزينهاي قابل قبول براي امريكاست چرا كه به عنوان يك اهرم ميتواند اهداف امريكا را در منطقه براي فشار و بيثباتي در كشورهاي آسياي ميانه، چين و ايران به اجرا دربياورد. در نتيجه امريكا از هر طريق از كم كردن وزن طالبان به عنوان يك نيروي معارض در افغانستان حمايت ميكند؛ آنچه امروز به نظر ميرسد انگيزه قدرتهاي خارجي، ايجاد صلح يا ثبات در افغانستان نيست بلكه تامين منافع منطقهاي و جهاني است. در اين ميان تنها گروهي كه آسيب و خسارت ميبيند، مردم افغانستان هستند و قدرتهاي خارجي به جاي كاهش آلام و رنجهاي شهروندان افغانستان، به دنبال تسلط و هژموني آينده خود در منطقه هستند. كارشناس ارشد مسائل افغانستان
سایر اخبار این روزنامه
دلارها در پستوي خانهها
ملاحظات اصلاحات بازار ارز
نسبت اعتراضات و حكمراني خوب
سياستمدارِ عريان و وارسته
رضا مُرد، يك كارتنخواب هفته پيش مُرد
بودجه خوب
ورود شوراي عالي امنيتملي به مساله كنوانسيون پالرمو
پرونده جشنواره تئاتر فجر بسته شد
غلامعلي رجايي ، مشاور رسانهاي شهردار
روزگار خونبار كابل
اتوريته رسول
در جدال با نااميدي، نااميد نباشيم
اعتراضهاي اخير و مخالفت با كليات بودجه
افغانستان؛ قرباني تسويه حسابهاي خارجي
كاهش مبادله با اسكناس دلار
عمر 14 ساله گرمخانه