فقط افسوس

تجربه تلخ و عبرت آموز دخیل کردن نیروهای خارجی در مسائل داخی کشورها در هیچ دوره و زمانه‌ای نه تنها دستاوردی به همراه نداشته، بلکه باعث شکل‌گیری اذهان منفی شهروندان نسبت به طراحان و عاملان بوده و تاریخ در مورد چنین افرادی به عنوان اجرا کنندگان فرامین دستگاه‌های خارجی، مجریان نابودی زندگی مردم و خون‌های ریخته شده بر زمین رای به بطلان داده است.  خط دادن به نیروهای خارجی در مورد «لیبی کردن ایران»  از طریق به راه انداختن جنگ و دخالت دادن کشورهای دیگر، یکی از مواردی است که جز واژه افسوس و عبارت‌های مشابه نمی‌توان درباره آن به زبان و ادبیاتی دیگر سخن گفت، شنیدن چنین سخنانی به زبانی فارسی نیز آدمی را به مراتب ثابت‌ قدم‌تر از همیشه در تکرار این واژه می‌کند. اینکه شماری از اهالی سابق کشورمان به چنین ورطه‌ غیرقابل دفاعی غلتیده باشند و همزمان تلاش کنند راه‌های مسالمت‌ آمیز در سیاست‌گذاری و حکمرانی را نفی و تند‌ترین، خشن‌ترین و پرهزینه‌ترین راه که همان جنگ باشد را به جریان‌های سیاسی و مخالفان نظام در بیرون از مرزها پیشنهاد کنند، نشانه‌ای روشن از فرو افتادن در چاه ویلی است که ذره‌ای در خصوص عواقب و پیامدهای آن از سوی مبلغان اینگونه رویکردها اندیشه نشده است.  مسئله جنگ‌طلبی و کوبیدن بر طبل بد صدای جنگ از سوی کسانی که سالیانی چند دل در گرو زیر و زبر کردن نظم سیاسی داشته و دارند، موضوع جدیدی نیست. حداقل آنکه از ابتدای به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظم جدید شاهد آن بوده‌ایم. گاهی این روش‌ها از طریق کودتا دنبال شده و گاه به صورت روشن و شفاف طرح‌ها و برنامه‌هایی با محوریت حمله نظامی پیگری شده است؛ «محور شرارت» خواندن کشورمان در زمان ریاست جمهوری جورج بوش یکی از چنین مواردی بود، انتخاب کلید واژه‌ای که دست بر قضا از سوی مخالفان نظم موجود به رییس دولت وقت آمریکا پیشنهاد و توصیه شده بود. حال عده‌ای در خارج از کشور به اسم «ایرانی» ، «وطن» ، «میهن دوستی» و واژه‌های که حس وطن دوستی از آن‌ها به مشام شنونده برسد در حال توجیه و اقناع مخاطبان هستند تا اذهان عمومی نسبت به طرح شوم آنان توجیه و همراه گردد. مهم نیست چنین عبارت‌ها و راه‌هایی از فکر و قلم چه شخصیت و گرایش فکری مطرح شده و می‌شود، اینکه عده‌ای با دامن زدن به چنین مباحثی و نشان دادن راهی به غایت نادرست به کشورهای خارجی، در عمل و رفتار خود را برای همیشه وام‌دار نیرو و جریانی می‌کنند که تا پایان عمر هیچگاه امکان برون رفت از آن عملکرد را به دست نخواهند آورد، در واقع و به عبارتی دیگر همیشه خدمتکار قدرت‌های دیگر خواهند بود مسئله و موضوعی نیست که بتوان چشم بر آن فروبست. تجربه جنگ برای کسانی که روزگاری با انواع و اقسام کمبودها در دوران جنگ تحمیلی روبرو بوده‌اند تجربه‌ای بی‌نهایت تلخ و اندوهگین است. انتخاب گزینه جنگ و تلاش برای همراه کردن قدرت‌های خارجی در میدان نبرد با کشورمان تنها از سوی چهره‌ها و جریان‌های صورت خواهد گرفت که به فکر دلالی اسلحه و گرفتن پورسانت از جابجایی ادوات نظامی هستند، به عبارتی با جان و مال و خون هم‌وطنان خویش کاسبی کنند و یا در بهترین حالت ممکن بتوان آنها را انسان‌های ساده‌لوح شناخت و معرفی کرد، کسانی که گمان دارند در کمترین زمان ممکن به بزرگترین دستاوردها راه پیدا می‌کنند اما تجربه نشان داده چنین خواسته‌هایی در نهایت به غیر از تولد موجودی به غایت کج، مریض احوال و ویران در عرصه اجتماعی ارمغانی نداشته است.