ساعتی در جمع پیش کسوتان هنر انقلاب در مسجد مالک اشتر مشهد

نسیم سهیلی- همچنان بعد از چهل سال خاطرات آن روزها را به خوبی به یاد دارند. همان روزهایی که شیرینی پیروزی انقلاب با شور و شوق هنری شان، در مسجد محل پیوند خورده بود. جوانان انقلابی و هنرمند می خواستند هنرشان رنگ و بوی دینی و مردمی داشته باشد. با وسایل ساده دکور ساختند و تئاتر را کشاندند به مسجد و از آن جا که از قلب مردم برخاسته بودند، هنرشان نیز بر قلب ها خوش نشست.
به گزارش «خراسان رضوی»، بسیجی های مسجد مالک اشتر که در خیابان مهتاب قدیم و خرمشهر امروزی واقع است، فعالیت های فرهنگی، هنری و ورزشی خود را بلافاصله پس از انقلاب اسلامی شروع کردند و گسترش دادند. از همین رو در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در یک روز سه شنبه که گروه چهل ساله مالک اشتری ها گرد هم جمع شده اند تا به رسم قدیمی هر هفته دعای توسل بخوانند، مهمان جمع هنرمندانه آن ها می شویم تا با چند پیش کسوت این جمع گفت و گو کنیم و از پیشینه و شناسنامه مسجدی بگوییم و بشنویم؛ مسجدی که هنرمندان انقلابی زیادی را تحویل جامعه هنری کشور داده است.
از ساختن سن با نیمکت مدرسه تا تشکیل حوزه هنری
حمیدرضا سهیلی پیش کسوت تئاتر یکی از هنرمندان و فعالان این مسجد است که از همان روزهای نخستین با برادرش سعید سهیلی کارگردان نام آشنای این روزهای سینمای ایران، بچه های اهل ذوق و با استعداد را برای کمرنگ نشدن این هنر دور هم جمع کرد.


او درباره چگونگی شروع فعالیت های هنری مسجد مالک اشتر می گوید: فعالیت های مذهبی قبل از انقلاب در خانه ها انجام می شد اما بعد از پیروزی انقلاب این فعالیت ها در محله گسترش یافت و رنگ و بوی فرهنگی گرفت. مثل تئاترهای خیابانی که در عیدهای خاص اجرا می کردیم. بعد تصمیم گرفتیم آن را در مرکزی متمرکز کنیم و همان زمان نیز امام خمینی (ره) فرمان دادند که مساجد را سنگر کنید، بنابراین جایی بهتر از مسجد برای ادامه فعالیت هایمان پیدا نکردیم.
وی می افزاید: عده ای با ما مخالفت کردند اما این مخالفت ها باعث تشویق بیشتر ما شد.
سهیلی یادآور می شود: بعد از فرمان امام (ره) مبنی بر تشکیل بسیج، ما گروهی مستقل تحت عنوان بسیج اشتر راه اندازی کردیم و فعالیت هایمان را با این نام انجام می دادیم. با توجه به سابقه من در زمینه های هنری این مسئولیت به من داده شد. در ابتدا از نیمکت مدرسه سن ساختیم و برای اهالی محل نمایش اجرا کردیم.
اما این فعالیت ها تنها به اجرای نمایش خلاصه نشد؛ سهیلی در این باره می گوید: ما افراد متخصص برای آموزش را به کار گرفتیم، داوود کیانیان برای آموزش نمایش نامه نویسی، استاد شفق در زمینه شعر، علیرضا باوندیان برای آموزش قصه نویسی، علی طهماسبی برای تدریس مسائل سیاسی و ایرج امیر نظامی را برای آموزش سرود به این مسجد دعوت کردیم.
خاطرات آن قدر زیاد است و پر کشش که هر چه را انتخاب می کند، ساعت ها زمان می برد تا درباره اش صحبت کند. می گوید: زمان برد تا ما به مرحله ای رسیدیم که بالاخره نمایش نامه های نوشته شده توسط خودمان روی صحنه اجرا شد و این حرکت هنری که در مسجد ما آغاز شده بود، سر و صدای زیادی ایجاد کرد و بیشتر مساجد سعی می کردند آن را تکرار کنند اما به موفقیت ما نرسیدند.
این هنرمند در ادامه به فعالیت نسل های بعد ازانقلاب در این مسجد اشاره می کند و می گوید: نسل های جوان هم فعالیت هارا ادامه داد اما هیچ گاه به درخشش دهه شصت نرسید. نسل ما هنرمندان خوش نامی چون سعید سهیلی، جواد اردکانی، حسن چودن، احمد کاوری، جواد کامل و جواد علیزاده را تحویل جامعه هنری داد.
اما فعالیت ها محدود به محله و مسجد نشد و این گروه بسیجی جوان در سال های انقلاب پایگاهی بزرگ تر برای ادامه فعالیت هایش انتخاب کرد؛ محلی که امروز به نام حوزه هنری می شناسیم، حاصل تلاش همین مالک اشتری هاست. سهیلی درباره تشکیل حوزه هنری می گوید: در سال 64 هسته اولیه این سازمان توسط ما شکل گرفت که سعید سهیلی نخستین رئیس آن بود و چند سالی در آن جا فعالیت کردیم، بعد هنرمندان کم کم مستقل شدند و برخی در بدنه سینما و گروهی در هنر تئاتر فعالیت خود را حرفه ای تر ادامه دادند.
هنرمندان، مردمی از دل انقلاب هستند
محمد ملتجی پیش کسوت دیگری است که از جمله هنرمندان انقلابی این مسجد است. اگرچه از دوران طلایی اش در مسجد مالک اشتر سال ها گذشته، اما خاطرات به روشنی در ذهنش نقش بسته است و در واگویه آن درنگ نمی کند. می گوید: هنرمندان مردمی از دل انقلاب برخاستند و وارد تئاتر انقلابی شدند. آن ها سعی کردند از خود مردم برای رشد تئاتر انقلاب استفاده کنند.
نام بردن از آن دوران او را به یاد شهدای مسجد مالک اشتر می اندازد، گویی تلی از خاطرات دوباره در ذهنش شکل می گیرد و می گوید: مسجد مالک اشتر دو گروه بزرگ سال و جوان و نوجوان داشت که شهید هنرمند مسعود سهیلی، غلامرضا شکری و محمد فرهادی، عباس اسماعیل زاده و.... در گروه نوجوانان بودند.
ملتجی که از هم محلی های استاد رضا صابری و جواد اردکانی دو هنرمند مشهدی است، می گوید: هیچ مسجدی به اندازه مالک اشتر هنرمند تحویل جامعه نداد، همچنین هیچ مسجدی چه از لحاظ محتوایی و چه از لحاظ فنی تا این حد نگاه عمیق و تخصصی به هنر نداشت.
مرا با سعید سهیلی اشتباه می گرفتند!
حسین انصاری یکی دیگر از هنرمندان مالک اشتری است که زندگی هنری اش از تئاتر در مسجد مالک اشتر شروع شد و با سینما پیوند خورد.
او درباره حال و هوای آن روزها می گوید: آن زمان بچه های مسجد ضرورتی احساس کردند که کارهای هنری مثل تئاتر، نقاشی و...، ورزشی مانند کشتی، پینگ پنگ و همچنین فعالیت های علمی مثل کلاس های سوادآموزی در یک پایگاه کاملا بسیجی را شکل بدهند. مسجد ما یک قطب هنری در مشهد بود و ما حتی در حاشیه خیابان نمایشگاه های کتاب نیز برگزار می کردیم.
بسیجی و جوان آن روزها و پیش کسوت این روزهای مسجد مالک اشتر، خاطره ای از میان یادها و نام ها بیرون می کشد و می گوید: من و سعید سهیلی به هم شباهت داشتیم و با هم رفیق صمیمی بودیم. جلساتی با عنوان انجمن مالک اشتر داشتیم که مسئول آن همیشه مرا با او اشتباه می گرفت؛ به من می گفت حسین سهیلی و به او می گفت سعید انصاری! و این باعث خنده و شوخی بین بچه ها و گروه می شد. یک بار هم نمایشی بازی کردیم در دو نقش مخالف هم. همسایه ها که دیدند باور نکردند و می گفتند این نمایش دروغ است! این ها با هم رفیق اند این جا می زنند توی سر و کله هم!
یار به دنبال یار می رود
غلامرضا عارف نژاد اگرچه کمی دیرتر به جمع مالک اشتری ها پیوست اما همیشه همراه این گروه بوده و روابط دوستی اش را سی و چند ساله کرده است. اکنون که در حلقه معرفت دوستان نشسته است، می گوید: از آن جا که همیشه یار دنیال یار می رود، من که از شهرستان بروجرد آمده بودم، خدا مسجد مالک اشتر را سرراهم قرار داد و به اعضای گروه آن پیوستم.
عارف به نخستین تجربه همکاری حرفه ای خود اشاره می کند و ادامه می دهد: آن تجربه های نخستین من در سینما هم با همین دوستان مالک اشتری بود که باعث شد در جشنواره وحدت جایزه بهترین بازیگر را کسب کنم و کم کم جای پایم در سینما محکم تر شد و دوباره توفیق همکاری با این گروه را داشتم. ما بدون قرارداد یا با مبالغ کمی با دوستانمان کار می کردیم. همین اتحاد در گروه ها باعث انسجام ما شد. ما همیشه هوای یکدیگر را داشتیم و داریم.
رفاقت مهم تر از کار
محمود ثابت نیا هم از دیگر هنرمندان این جمع انقلابی است. او می گوید: در سال 62 کار با این گروه را شروع کردم و جزو نفرات اولیه در حوزه هنری بودم، این مسجد در همه زمینه ها حرف اول را در مشهد می زد، ما در همه زمینه ها وارد شده بودیم. مثلا در زمینه تئاتر، سرود و... مقام هایی را در جشنواره های مختلف کسب کردیم.
او به رفاقت و صداقت مالک اشتری ها اشاره می کند و ادامه می دهد: چه در مسجد، چه در حوزه هنری، چه تئاتر و چه فیلم سینمایی ما رفاقتی کار می کردیم عنوان و کد بازیگر و کارگردان و... نداشتیم.
مالک اشتر، باب آشنایی با هنر
محمد وثوق آخرین هنرمند با سابقه ای است که با او همکلام می شویم تا خانه تکانی دل کند و از روزهای پر شور مسجد مالک اشتر سخن بگوید. می گوید: از سال 62 وارد گروه تئاتر مالک اشتر شدم، فعالیتی را که در آن مسجد آغاز کرده بودم، در حوزه هنری ادامه دادم و بعد چرخ روزگار پایم را به سمت بازیگری در سینما کشاند.
مرور خاطرات قدیمی و شیرین مسجد مالک اشتر، دعای توسل این هفته شان را رنگ و بویی دیگر داد و دلشان را روشن کرد به امید گرد هم آمدنی دوباره در مسجد خاطره ها. اگرچه امروز از آن مسجد به جز دو ستون نشانی نمانده است اما جوانان آن روزها و پدران این روزها، هنوز دغدغه بازسازی اش را دارند. می گویند نهادی هزینه ساخت دوباره اش را نداده است، پیگیری ها انجام شده و قول های مساعدی نیز داده شده است! باید منتظر بود و دید که آیا دوباره دوره طلایی دهه شصت برای مسجد مالک اشتر تکرار خواهد شد یا خیر.