روز تاریخی همافران

«احمد بُرسی پور» از نسل همافرانی است که 19 بهمن 57 و در بیعت همافران نیروهای هوایی ارتش با امام خمینی (ره) از پادگان فرار کرد و به دیدار امام خمینی (ره) رفت. او که پیش از این نیز در 16 شهریور همان سال، در بزرگ ترین تظاهرات مردمی در قیطریه نیز از پادگان فرار کرده و به جمع تظاهر کنندگان پیوسته بود، در دیدار 19 بهمن، توسط مخبران گارد شاهنشاهی شناسایی شد. وی قرار بود ساعت 6صبح 25 بهمن همراه ده ها تن از همافران حاضر در دیدار با امام خمینی (ره) در پادگان نظامی تیرباران شود؛ حکمی که با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن به سرانجام نرسید. با او درباره خاطرات 24 ساعت قبل از دیدار با امام تا زمان پیروزی انقلاب به گفت و گو نشستیم.
احمد برسی پور می گوید:20 سالم بود و دو سال از حضورم در دانشکده به عنوان دانشجوی همافری گذشته بود. دوست خیلی خوبی داشتم به نام «محسن آژوی» که اعلامیه های امام (ره) را مخفیانه به ما می رساند و ما آن ها را در پادگان توزیع می کردیم.18 بهمن، محسن به ما خبر داد قرار است فردا همافران نیروهای هوایی از سراسر کشور با امام خمینی دیدار کنند...
 
 او ادامه می دهد: با یکی از دوستانم به نام «برزو» که اهل تهران بود درباره رفتن و پیوستن به همافران توافق کردیم و با لباس نظامی از دیوار پادگان بیرون پریدیم. مردمی که از کنار پادگان می گذشتند از ما استقبال کردند. ما هم شب را در منزل برزو گذراندیم و فردا صبح با همان لباس نظامی از میدان امام حسین (ع) تا مدرسه علوی که محل استقرار امام خمینی بود، پیاده رفتیم.برسی پور می افزاید: در مدرسه علوی، همافران از پایگاه های تهران، شیراز، مشهد، اصفهان، بوشهر و خیلی شهرهای دیگر آمده بودند. امام اعلام کرده بود 19 بهمن من هیچ کس را نمی پذیرم، مردم به خیابان بریزند و برای حمایت از بازرگان شعار بدهند. مردم هم شعار می دادند درود بر خمینی رهبر آزادگان، سلام بر بازرگان نخست وزیر ایران. به آن جا که رسیدیم سیداحمدآقا به استقبال ما آمدند و گفتند امام امروز اعلام کرده اند کسی را نمی پذیرند اما یکی از همافران گفت به امام بفرمایید همافران با لباس نظامی آمده اند ایشان را ببینند. آیت ا... بهشتی، آیت ا... خامنه ای رهبر معظم انقلاب، شهیدان مفتح و مطهری، مرحوم هاشمی رفسنجانی و بسیاری دیگر از بزرگان که آن جا بودند از شدت خوشحالی اشک شوق می ریختند. عکسی که تاریخی شد او یادآور می شود: عکاس ها قرار بود از نمای مقابل عکس بگیرند اما آیت ا... مطهری اعلام کرد با توجه به این که هنوز عناصر رژیم پهلوی در حکومت و ارتش حضور دارند، بهتر است عکس ها از نمای پشت سر باشد تا برای همافران مشکلی ایجاد نشود و این گونه بود که آن عکس تاریخی ثبت شد.او می گوید: ما هم یک صدا شروع به خواندن سرود «خمینی ای امام» کردیم و جمعیت حاضر نیز شوق عجیبی پیدا کرده بودند و اشک می ریختند. بعد هم یکی از همافران بیانیه ای در اعلام همبستگی نیروی هوایی با امام و انقلاب خواند و چند نفر از منتخبان همافران از جمله من با امام خمینی بیعت کردیم و روی ایشان را بوسیدیم. امام هم فرمودند شما نیروی الهی هستید، بروید برای حمایت از انقلاب تظاهرات کنید.وی می افزاید: بعد از مراسم به طرف میدان امام حسین (ع) رفتیم. سه بالگرد هم با ارتفاع پایین در حال فیلم برداری بودند تا افسران حاضر در این دیدار را شناسایی کنند. اما بسیاری از خانم ها، چادرهایشان را روی لباس های ما انداختند تا شناسایی نشویم. دوباره به مدرسه علوی برگشتیم و بسیاری از کارکنان، لباس هایشان را با لباس شخصی عوض کردند اما ما لباس شخصی نداشتیم و با همان لباس های نظامی در خیابان بودیم. زن و شوهر جوانی من و برزو را به خانه خودشان بردند و از ما پذیرایی کردند.برسی پور می گوید: شب را دوباره در منزل دوستم خوابیدم و فردای آن روز در 20 بهمن وارد پادگان شدیم و به آسایشگاه رفتیم. آن جا بود که یکی از دوستان به من گفت جزو فهرست اعدامی ها قرار گرفته ای. از آن جمع 82 نفر را شناسایی کرده اند که تو هم یکی از آن ها هستی. فردای آن روز در 21 بهمن، نیروهای گارد جلوی پادگان تیراندازی کردند و 5، 6نفر از استادان ما شهید شدند. همین موضوع باعث شد ما هم به اسلحه خانه هجوم ببریم. سلاح برداشتیم و درگیری میان ما و نیروهای گارد ساعت 9صبح شروع شد.وی می گوید: ساعت به 12 ظهر رسیده بود که مردم هم پای کار آمدند و از ما حمایت کردند و ما پیروز شدیم و اسلحه ها را به مردم دادیم تا بتوانند مقابل نیروهای گارد و تخریب چی ها از انقلاب حمایت کنند. خوشبختانه 22 بهمن که رادیو و تلویزیون را گرفتیم اعلام شد انقلاب پیروز شده است و اعدام من و دوستانم هم منتفی شد.