منتقدان نه بي عقل اند ونه بزغاله!


محمد نیشابوری
m.neyshabory@gmail.com

نقد امري سازنده وپيش برنده هرپديده بشري است.اصولا بشربه همان اندازه که ازنقد شدن گريزان است به همان نسبت هم بدان نيازمند است.نقدبراي سياستمداروحتي همه ابناي بشرمانند آب است براي ماهي.امري حياتي ولازم.تقريبا همه دولت‌ها وحاکمان در سده بيستم واين آغازين سال‌هاي سده بيست ويکم ميلادي که درحال سپري شدن است ازنقد شدن استقبال کرده‌اند اما فقط درکلام و نه عمل.نمونه‌هاي فراواني را مي‌توان مثال زد دو نمونه واضح وآشکارپيش رويمان رييس جمهورسابق ورييس جمهورفعلي است.هردو دربيان وکلام ودرسخنراني‌هاي انتخاباتي وتبليغاتي نقد را امري ضروري براي رشد وتعالي خود ودولتشان دانسته‌اند اما به محض آنکه تيغ نقد برپوست لطيفشان کشيده شده است واکنش بسيارتند وگاه توهين آميزي را به منتقدان نشان داده اند.احمدي نژاد درسخنراني خوددرمورخ 16 آبان ماه 1387 درشهربيرجند منتقدان را افرادي قلمداد کردکه" قيافه روشنفکري مي‌گيرند اما به اندازه بزغاله هم ازدنيا فهم وشعورندارند."نگارنده درهمان زمان با نوشتن يادداشتي اينگونه برخورد با جامعه منتقدان حال به هردليل را درست و منطقي نديدم.درآن نوشتارکه موجب احضاربه دستگاه قضايي هم شد تاکيد کردم که روزي دوران رياست جمهوري شما هم به اتمام خواهد رسيد وقطعا شما دردولت‌هاي بعدي به عنوان منتقد،گاها وارد عرصه خواهيد شد وبه نقد دولت موجود خواهيد پرداخت با اين صغري وکبرايي که شما دراين گزاره غيرمنطقي چيده‌ايد خود نيزمشمول اين توهين خواهيد شد.آنگاه چه برخوردي مي‌کنيد؟هرچند پاسخي ازاين پرسش به دستمان نرسيد اما زمان گذشت ودوران ايشان به پايان رسيد.اکنون اودرمقام نقد نه يک قوه که همه قوا برخاسته است.شگفتي وطنزتاريخ همين است که ما شاهد آن هستيم.حال دکترروحاني رييس جمهوري که با راي 24 ميليون ايراني رياست دولت را دردوردوازدهم برعهده گرفته است روزگذشته منتقدان و مخالفان دولت را افرادي کم عقل خطاب کرده است به واقع آيا اين ادبيات را مي‌توان تحمل کرد؟آيا نبايد به منتقدان ومخالفان دولت که قطعا بخشي ازآنها کارشناسان وبخشي ديگرسياسي هستند اين حق را داد که پاسخ بدهند و قدرمطلق پاسخ آنها تند وغليظ ترخواهد بود.به واقع چه نيازي است که ازاين ادبيات استفاده شود آن هم هنگامي‌که آرامش رسانه‌اي درکشورحکم فرماست.آنهم زماني که مردم ايران داغدار حادثه‌هاي عجيب وغريبي درطي شش ماهه دوم سال 96 هستند.ازحوادث دي ماه تا کشتي سانچي،از آشوب خيابان پاسداران تا هواپيماي تهران – ياسوج.ايجاد بحران درهرسطحي کاري ساده و سهل است اما آرام کردن فضا وتمرکزبررفع مشکلات کشورانرژي وزمان فراواني را مصروف خواهد کرد.کشوربراي رسيدن به رشد مطلوب وديدن دستاوردهاي فراوان ومثبت دولت تدبيرواميد نيازمند آرامش است.نيازمند گفتگو و تعامل است.ريختن بنزين برآتش اختلافات وانتقادات نمي‌تواند فضا را شفاف کند.درچنين فرآيندي قطعا دولت محترم وشخص عزيزدکتر روحاني آسيب خواهد ديد.