مدیریت شهری تهران بیگانه با مطالبات شهروندان

غلامرضا کیامهر - با استناد به دلایل و شواهد گوناگون می‌توان گفت که مدیریت شهری جدید پایتخت یعنی شورای شهر و شهردار منتخب آن با خواست‌ها و مطالبات شهروندان تهرانی کاملا بیگانه‌اند و متاسفانه برای رفع این بیگانگی تا به امروز که شش، هفت ماه از شروع کار رسمی آنها می‌گذرد هیچ‌گونه اقدامی انجام نداده‌اند و این در حالی است که شهروندان تهرانی در روزهای قبل از انتخابات شورای شهر پنجم با دیدن و شنیدن شعارهای انتخاباتی لیست 21 نفره کاندیداها تصور می‌کردند با پیروزی این لیست که اعضای آن عنوان اصلاح‌طلب را یدک می‌کشیدند، شاهد ایجاد تحولی بزرگ و همه‌جانبه در رویکردها و سیاستگذاری‌های شورای شهر، شهردار منتخب شورا و به تبع آن برنامه‌های اجرایی شهرداری در سطح کلانشهر بی‌در و پیکر تهران خواهند بود. تصور و انتظار شهروندان تهرانی آن بود که با شروع کار شورای شهر پنجم و سپرده شدن کلید مدیریت این کلانشهر به یک تکنوکرات وابسته به اصلاح‌طلبان که سابقه وزارت و عضویت در شورای شهرهای گذشته را در کارنامه زندگی اجتماعی و اجرایی خود دارد، نخستین گام شهرداری مرکزی و شهرداری‌های ۲۲ گانه آن انجام یک سلسله نظرسنجی از شهروندان از سطوح نواحی و محله‌های تهران با هدف کسب آگاهی میدانی از مسایل و کمبودها و نابسامانی‌های هر محله و هر ناحیه و هر منطقه و به موازات آن انتظارات و مطالبات بر زمین مانده شهروندان تهرانی است که وقوف به جزییات آن جز از طریق انجام نظرسنجی‌های میدانی توسط روابط عمومی‌های شهرداری‌ها و مراکز علمی نظیر دانشکده‌های علوم ارتباطات، علوم اجتماعی و دانشکده‌های روابط عمومی با هزینه‌ای نه چندان زیاد قابل اجرا خواهد بود.چه بدون کسب چنین آگاهی‌هایی هیچ شورای شهری و هیچ شهرداری نمی‌تواند ادعا کند که مسیر درستی را برای پاسخگویی به مطالبات برحق و بسیار ضروری شهروندان، توسعه و عمران و رفع کم و کاستی‌ها و نابسامانی‌های کلانشهر تهران در تمام زمینه‌ها که سال‌هاست روی هم انباشته شده، انتخاب کرده است. اما در نهایت تاسف تا به امروز که این یادداشت نوشته می‌شود، نه شورای شهر اصلاح‌طلب، نه شهرداری مرکز و نه شهرداری‌های مناطق ۲۲ گانه شهر که هر کدام روابط عمومی‌های عریض و طویل و پرهزینه خود را دارند، اقدام به انجام نظرسنجی مورد بحث که به اعتقاد نویسنده هم برای مدیریت شهری جدید و هم برای شهروندان از نان شب واجب‌تر است نکرده‌‌اند. عدم مراجعه به شهروندان هر ناحیه و هر محله و جویا شدن مشکلات و خواسته‌ها و مطالبات آنها در ارتباط با مسایل مختلف مربوط به شهر و شهرداری معنایی جز بی‌اعتنایی به افکار عمومی، خدشه وارد شدن به اعتماد شهروندان نسبت به عملکرد مدیریت شهری و متقابلا عدم همکاری و عدم تبعیت از خواسته‌ها و انتظارات آنان نمی‌تواند داشته باشد. شاید شورای شهر پنجم و مدیریت شهری جدید تهران در پاسخ بگویند آنها از طریق سامانه‌های تلفنی شهرداری و شورایاری‌های محلات در جریان مطالبات شهروندان قرار می‌گیرند و دیگر نیازی به انجام نظرسنجی از شهروندان احساس نمی‌کنند، اما به ضرس قاطع می‌توان گفت که سامانه‌های تلفنی ۱۳۷ و ۱۸۸۸ شهرداری که برای تبلیغ آنها آن‌همه بیلبورد در سطح شهر نصب می‌شود و در حد کمک به رفع خرابی آسفالت یک خیابان یا کوچه یا ترمیم دست‌اندازهای بی‌شمار موجود در محلات مختلف شهر خاصیت و اثربخشی ندارد‌. وجود آنها با خیلی از این اپراتورها و رییس و روسایشان تنها هزینه اضافی بر بودجه شهرداری تحمیل کرده است. شورایاری‌های محلات هم که در نواحی شهرداری‌های مناطق ایجاد‌شده ماهیتی در حد همان سامانه‌های تلفنی شهرداری دارند‌ یعنی نه شهروندان محله و ناحیه آنها را می‌شناسند و نه آنها زحمت برقراری کمترین ارتباطی با شهروندان را به خود می‌دهند و چه اگر غیر از این می‌بود شهروندان هر محله و ناحیه باید بدون نیاز به تماس با سامانه‌های تلفنی شهرداری مشکلات و نابسامانی‌های محلی خود را برطرف می‌کردند، یعنی در واقع شهروندان شورایاری‌ها را پل ارتباطی میان خود و شهرداری‌های نواحی و مناطق می‌دانستند ولی در کمال تاسف باید گفت که فاصله میان شهروندان نواحی و محله‌ها و اندازه فاصله میان آنها و شهرداری و شورای شهر عمیق و نگران‌کننده است.
به باور نویسنده یک عامل موثر در بی‌‌اعتنایی مدیریت شهری کلانشهر تهران به افکار عمومی و مطالبات شهروندان تهرانی طی دو سه دهه گذشته وجود نشریه‌ای به نام همشهری است که سنگ بنای انتشار آن در دوره دولت معروف به دولت سازندگی و شهردار خبرساز منتخب آن دولت آغاز شد؛ نشریه‌ای که در آغاز قرار بود نشریه اختصاصی و صرفا در خدمت انتشار و انعکاس مشکلات شهری و خواست‌های مطالبات شهروندان تهرانی به مدیران شهرداری و متقابلا انعکاس اخبار و گزارش‌های مربوط به تصمیم‌گیری‌ها و طرح‌ها و برنامه‌های اجرایی شهرداری تهران به شهروندان کلانشهر تهران باشد و نقش یک پل ارتباطی را میان آنها ایفا کند. اما در کمال تاسف به مرور زمان همشهری با فاصله گرفتن از اهداف خود و فرو غلتیدن در دام تشکیلات دیوانسالاری پرهزینه و عریض و طویل به نشریه‌ای با آن جغرافیای انتشار در سطح کشور و نیز به تریبون تبلیغاتی و سیاسی در خدمت شهرداران و شوراهای شهر ادوار مختلف تبدیل شد و تنها صدایی که در آن شنیده نمی‌شد صدای خواست‌ها و مطالبات و دردها و مشکلات ساکنان شهروندان تهرانی بود و همچنان هم هست.آسیب بزرگ دیگری که از ناحیه ریل عوض کردن نشریه همشهری شاهد بودیم القای احساس بی‌‌نیازی به همکاری سایر روزنامه‌ها و رسانه‌های عمومی در ارتباط با مسایل شهری و شنیدن صدای اعتراض‌ها و انتقادهای شهروندان تهرانی نسبت به عملکرد مدیران شهرداری در سطوح مختلف بود. یکی از نشانه‌های این احساس بی‌نیازی را می‌توان در طراحی طرح جدید محدوده ترافیک از سوی معاونت حمل‌و‌نقل و ترافیک شهرداری تهران شاهد بودیم؛ طرحی که در آن حتی هیچ شان شهر و تسهیلاتی برای خبرنگاران روزنامه و نشریات قائل نشده بودند؛ طرحی بدون مطالعات کارشناسی میدانی و بدون پشتوانه نظرسنجی از مردم و اصحاب رسانه و صرفا با هدف درآمدزایی هر چه بیشتر برای خزانه پر نشدنی شهرداری. طرحی که از شدت پیچیدگی آن ارشمیدس و فیثاغورس هم از چند و چون و نحوه اجرای آن سر در‌ نخواهند آورد و شیوه طراحی و اجرای آن حتی صدای مجری اصلی طرح یعنی راهنمایی و رانندگی تهران را درآورده است‌ و همه صاحب‌نظران درباره آن انگشت حیرت به دندان گرفته‌اند. طرحی که هیچ شباهتی به پیشنهادهای کارشناسی نویسنده در چند مقاله ماه‌های اخیر که در آنها از پدیده مفسده‌انگیز‌ فروش آرم طرح ترافیک با عنوان نشانه آپارتاید شهری یاد شده بود ندارد و آپارتاید شهری را با پیچیدگی‌‌ها و هزینه‌های سنگین‌تر بر شهروندان تهرانی تحمیل خواهد کرد و خلاصه کلام طرحی که می‌توان از آن به عنوان یکی از مصادیق بیگانگی و مدیریت شهری جدید تهران از خواسته‌ها و مطالبات شهروندان یاد کرد.
Kiamehr_gh@yahoo.com
سایر اخبار این روزنامه