متین مسلم ‌ تحلیل گر

ابتدا یک شوخی گذرا به نظر می‌رسید! اما مانند بسیاری دیگراز شوخی‌های بی مزه تاریخی کم کم موضوعی جدی شد. نگاهی گذرا به تحولات تقریبا دوازده سال اخیر ترکیه ،آنگاه که حزب عدالت و توسعه به آرامی قدرت را ابتدا در انتخابات شهرداری ها و سپس در بدنه اجرایی و سیاست گذاری کشور دردست گرفت، هیچکس حتی اعضای میانه حزبی تصور نمی کرد
قرار است ترکیه در مداری از تحولات رادیکال و تند غیر معمول قرار گیرد.
اما اگر آنها می دانستند، تغییری در مسیر تحولات ایجاد می شد؟ یک عضو میانه حزب دموکراتیک خلق ها و نزدیک به آقای دمیرتاش می گوید
" به باور من موضوع این نیست که اطلاع یا عدم اطلاع آنها از پروژه نهایی و تمامیت خواهانه حزب عدالت و مشخصا آقای اردوغان تغییری در واکنش جامعه بوجود می آورد یا خیر؟ مسئله اصلی پنهان کاری حساب شده و اعمال استاندارد های


مافیای حزبی برای اداره کشور است که هشدار آن را داده بودیم . نگران بودیم پنهان کاری و
بی صداقتی در ساختار سیاسی، دیکتاتوری را به امری نهادینه تبدیل کند که کرده است".
این فعال سیاسی در برلین که از بیم جانش و خطر ممتدی که از جانب دولت متوجه اوست ترجیح می دهد خود را معرفی نکند؛ می گوید."نگاهی به اصلاحیه قانون اساسی که قرار است 16 آوریل به همه پرسی گذاشته شود تایید کننده نگرانی های
ما است. آنها می خواهند همه کشوررا در
رئیس جمهور خلاصه و با دادن اختیار انحلال پارلمان ، قدرت پارلمان را از بین ببرند. اگر
10 سال پیش مردم این را می دانستند با آقای اردوغان همراهی می کردند. آنها حتی به دوستان خود خنجر زدند."
صرف نظر از نگاه تفکیک شده سیاسی این مشاور آقای دمیر تاش ، به طور مستقل سابقه آقای اردوغان در برخورد با متحدانی که پا روی شانه آنها گذاشت و پله‌های ترقی را طی کرد، به وضوح نشان می‌دهد او به معیار‌های اخلاقی و وفادارانه مطلقا پایبند نیست . او شاید بتواند در موضوع گولن بهانه‌هایی مانند کودتای ۱۶ جولای سال گذشته را توجیه ومطرح کند،اما درک مقابله، حذف حزبی و عملا خانه نشینی عناصری متحد سابق حزبی و دولتی چندان ساده نیست،آنگاه که مشاهده می‌کنیم تنها گناه آنها مخالفت با بخشی از برنامه‌های آقای رئیس جمهور بوده .
همه این موارد و عدم اطمینانی که آقای اردوغان و دوقلو‌های سیاسی‌اش آقایان "چاووش اوغلو" و" بینعالی ییلدیرم"در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای به‌وجود آورده و خود مسئول مستقیم آن هستند، موجب شده که نه تنها پرنسیپ کاری و صداقتی آنها به زیر سوال برود،بلکه عمیقا و ضرورتا مجبوریم به سایر نیات و اهداف آنها در اروپا پس از خاورمیانه آشوب‌زده شک کنیم. اعتماد بی جای قبلی به آنکارا، جدای از تبعات سرکوبگرایانه داخلی ترکیه، سال‌هاست به عنوان علت اصلی نابسامانی‌های سیاسی و امنیتی در منطقه خاورمیانه شناخته شده. اگر اروپا می‌خواهد با وضعیت مشابهی روبرو نشود، بهتر است واقعیت آنکارای کنونی را قبول کند. به صرف متحد بودن ترکیه و اطمینانی و تضمینی که از سوی اعراب متحد خلیج فارس داده شد، متاسفانه در یک خطای عجیب محاسباتی با اغماض از کنار اقدامات آنکارا عبور کردیم. او امروز به وضوح همه را تهدید می‌کند. نتیجه چنین اغماضی در خاورمیانه دیروز، امروز به جایی رسیده که به قول مجله اشترن ترکیه به باج گیری تهدید آمیز به جنگ اروپا آمده است! آنکارا، مترصد است به بهانه انتخابات ۱۶ آوریل، جمعیت صلح جو و آرام ترک‌های مقیم اروپا خصوصا در آلمان و هلند را به خیابان کشانده و با صدور فرمان‌هایی ازجنس پادشاهان عثمانی شرایط را ناامن و دولت‌های اروپایی را اسیر تهدید‌های روز افزون خود کند. اهمیت شناخت امنیتی و چرایی این تهدید‌ها تنها در این خلاصه نمی‌شود که "اگر آقای اردوغان بتواند همه پرسی قانون اساسی را به نفع خود و علیه ارکان جمهوری تمام کند ،جامعه بین‌المللی با فردی که دیگر امکان کنترل او نیست" مواجه خواهد شد.آنچه مهم می‌نماید به کارگیری استانداردهای کلامی‌عصبی، تند و تهدید آمیز مشابهی است که نمونه‌های آن حدود ۶ سال در خاورمیانه مشاهده و به کار گرفته شد ولی کسی آنها را جدی نگرفت.
دولت‌های اروپایی بی شک به دلیل مواضعشان در قبال تحولات خاورمیانه و مشخصا سوریه و بی تفاوتی در قبال اقدامات ترکیه اخلاقا و قانونا مسئول هستند. اما آقای اردوغان از آن موضع اخلاقی موجه برای نصیحت آنها به رعایت دموکراسی برخوردار نیست. جنس تهدید‌های جامعه اروپا و نحوه به بازی گرفتن اقلیت ترک مقیم که همواره جامعه‌ای آرام و قانونمند در اروپا بوده اند، از سوی آقای اردوغان به گونه‌ای است که اگر در مقابل آن مقاومتی صورت نگیرد تاوان سنگین آن را همه پس خواهند داد. کافی است داستان تلخ ۶ ساله بحران خاورمیانه یکبار دیگر با دقت خوانده شود.
• در روزهای پایانی سال ۱۳۹۵ و در آستانه سال نو خورشیدی، عید نوروز را پیشاپیش به هموطنان عزیز و نیز دست‌اندر‌کاران حرفه‌ای روزنامه آفتاب‌یزد تبریک می‌گویم. خداوند حافظ ایران باشد.