سينما رنگ غيرت گرفت

لاتاري از ابعاد مختلفي با سينماي معيار انقلاب اسلامي نسبت پيدا مي‌كند. این فيلم اگرچه ملودرامي اجتماعي محسوب مي‌شود و به موضوع فقر و مشكلات اجتماعي اشاره دارد اما از آسيب‌هاي معمول اين جنس از آثار مصون مانده است چراكه انگيزه و نيت سازندگان آن در وهله اول دلسوزي براي كشور بوده است و برخلاف فيلم‌هاي جشنواره‌اي صرفاً براي خوشامد آن‌ور آبي‌ها ساخته نشده است.
تعهد اجتماعي حلقه مفقوده‌ای است كه سينماي اجتماعي ايران همواره از فقدان آن رنج برده است اما فيلم لاتاري از آن بي‌بهره نيست. شاهكار مهدويان در فيلم لاتاري زماني رقم مي‌خورد كه هوشمندانه موضوع غيرتمندي مرد ايراني را به غرور ملي پيوند مي‌زند. نگاه چپ چپ به ملودرام! لاتاري به لحاظ ژانر يك ملودرام است و توانسته تا حدودي به اين ژانر فراموش شده سينماي ايران كه اصالتي جهاني دارد و به سينماي كلاسيك تعلق دارد، اداي ديني موفق نشان دهد. رضا مقصودي، فيلمنامه‌نويس و كارگردان فيلم «خجالت نكش» درباره ملودرام مي‌گويد: «در سينماي ما ژانرهاي مختلفي وجود دارد كه ما نتوانسته‌ايم جذابيت‌هايش را براي مخاطب به نمايش بگذاريم. اولويت فيلم‌هاي اجتماعي، جشنواره داخلي و بين‌المللي است. اگر دقت كنيد در داخل هم جشنواره‌ها از آثار اجتماعي همواره استقبال كرده‌اند، البته فيلم‌هاي اجتماعي‌ای هم بوده‌اند كه مورد استقبال قرار گرفته‌اند اما تعدادشان كم است. دقت كنيد كه ما در سينماي‌مان ژانر عشقي، وحشت، ملودرام پليسي و... نداريم. هر كسي ملودرام مي‌سازد به آن چپ‌چپ نگاه مي‌كنند، در صورتي كه سينماي هند كه در دنيا بسيار هم پرمخاطب است، فيلم‌هاي ملودرام عشقي مي‌سازد. مشكل ماست كه بلد نيستيم ژانرهاي ديگر را به صورت جذاب كار كنيم.»
اما نكته اصلي موفقيت فيلم لاتاري را بايد در احياي مضمون غيرت در سينماي ايران بدانيم؛ يك اداي دين واقعي كه مورد استقبال مردم هم قرار گرفت. نزديك به دو دهه بود كه سينماي ايران از آثار اجتماعي‌ای انباشته شده بود كه در آنها كاراكترهايي كه براي ناموسشان غيرتي مي‌شدند، هجو مي‌شد؛ پدران با تعصب غيرعقلي و منطقي و كله خر و مثلاً غيرتي با دخترانشان بدرفتاري مي‌كردند و شوهران و برادراني كه با خشونتي افراطي به محارمشان زور مي‌گفتند. اين رويه تا حدي پيش رفت كه دو سال پيش در يكي از فيلم‌هاي مطرح جشنواره فجر كاراكتري خلق شد كه در آن برادري از خانواده‌اي محروم براي رفع نياز مالي خود خواهرش را به خواستگاري افغاني در ازاي دريافت مبلغي پول شوهر مي‌داد.
همه اين اتفاقات در حالي رقم مي‌خورد كه واقعيت در بطن جامعه چيز ديگري بود. غيرت در جامعه ايراني وجود داشت اما نه به شكلي افراطي بلكه در حالتي تقريباً متعادل اما عده‌اي دوست نداشتند اين تعادل را در آثار سينمايي بازتاب دهند و همواره تمايل داشتند نمايشي كاريكاتورگونه از غيرت ارائه كنند. يك تنه مقابل موج بي‌غيرت‌ستيزي فيلم لاتاري يك تنه روي اين موج بي‌غيرتي يا غيرت‌ستيزي سينماي ايران مي‌ايستد اما شاهكار فيلم لاتاري آنجا رقم مي‌خورد كه اين غيرتي شدن را به غرور ملي پيوند مي‌زند.


اينكه براي اشاره به موضوع غيرت مرد ايراني همواره بايد به فيلمي از سينماي پيش از انقلاب ارجاع مي‌داديم، موضوع خوشايندي نبود. اينكه با وجود همه غيرتمندي‌ها و ايثارگري‌هاي مردان ايراني پس از انقلاب همواره سينماي ايران در آثارش غيرت مرد ايراني را مورد تمسخر قرار داده يا برعكس او را در بي‌غيرتي كامل نشان داده مسئله‌اي دردناك بوده است.
لاتاري اما فارغ از مفهوم باارزشي كه ارائه مي‌كند در ساختار و تكنيك سينمايي هم پيشرو و موفق نشان مي‌دهد. فيلمنامه از فراز و فرودهاي قابل قبولي برخوردار است؛ عنصري كه همواره پاشنه آشيل سينماي ايران بوده اما لاتاري از اين لحاظ كاملاً غني است.
نقطه اوج، گره‌فكني و پايان‌بندي داستان تقريباً سرجاي خودش قرار دارد. مهدويان ثابت كرده قصه‌گوي خوبي است، داستان را خوب مي‌شناسد و اين براي سينماي ايران چيز كمي نيست.
آنچه درباره فيلمنامه‌هاي ايراني همواره آزاردهنده است ضعف ريتم فيلم هاست ولي ريتم روايتگري در لاتاري نيز حساب شده و دقيق است و اين موضوع اتفاقي رقم نخورده و معلوم است كه روي آن وقت زيادي صرف شده و براي همين هم است كه در فيلم لاتاري به جاي تيپ با شخصيت مواجهيم. تقريباً با همه كاراكترها ارتباط برقرار مي‌كنيم و آنها را مي فهميم.
اين شخصيت‌پردازي دقيق در سينماي ايران مسئله مهمي است اما موضوع ديگر اين است كه فيلم لاتاري قهرمان دارد. قهرمان عنصري است كه آن را از سينماي ايران و به جايش مشتي كاراكتر منفعل نشاندند.
قهرمان همان عنصري است كه سينماي هاليوود همواره بر آن تأكيد دارد ولي پس از انقلاب با وجود همه رشادت‌ها و حماسه‌هايي كه رقم خورد، قرار نبود قهرماني در سينما خلق شود و اين جنگ عليه قهرمان در سينماي ايران حتي در مقطعي به سينماي دفاع مقدس هم رسوخ كرد و گريبان آثار جنگي را هم گرفت. قهرمان‌هاي پشيمان از جنگ خود پديده‌اي در سينماي ايران بودند. سينما وقتي به قهرمان‌هاي جنگ هم رحم نمي‌كرد، ديگر معلوم بود كه با قهرمان‌هاي جامعه چه معامله‌اي مي‌كند.
موسي در فيلم لاتاري يك بازمانده از جنگ ايران و عراق است؛ كاراكتري كه همه ويژگي‌هاي مثبت يك مرد انقلابي در او ديده مي‌شود؛ كسي كه ناخواسته درگير ماجراي قاچاق دختران ايراني به امارات مي‌شود و زماني كه از راه‌هاي قانوني قطع اميد مي‌كند، تصميم مي‌گيرد شخصاً اقدام كند. قهرمان‌ها در سينما اساساً افرادي هستند كه دست به كارهاي نامتعارف مي‌زنند، همين نامتعارف بودن است كه از آنها چهره هايي دوست داشتني مي‌سازد. مردم دوست دارند در سينما چيزي را ببينند كه در عالم واقعيت محقق‌شدني نيست، وگرنه مشاهده واقعيت‌ها در سينما جذابتي ندارد. سينما جاي رؤياپردازي است و لاتاري بخشي از اين رؤيا را محقق مي‌كند.
در لاتاري حميد فرخ‌نژاد، ساعد سهيلي، هادي حجازي‌فر، نادر سليماني، مهدي زمين‌پرداز، عليرضا استادي، جواد عزتي، زيبا كرمعلي و مهسا باقري به ايفاي نقش مي‌پردازند.
اين فيلم در سينماهاي باغ كتاب، كوروش، آزادي، شهرك، چارسو، مگامال، ملت، زندگي، جوان، موزه سينما، فرهنگ، ارگ، سروش، بهمن، استقلال، پيروزي، دزاشيب، فلسطين، تيراژه 2، كيان، سمرقند، فردوسي، چهارباغ اصفهان، فلسطين اصفهان، هويزه مشهد، سيمرغ مشهد و پيروزي مشهد، ونوس قم، آيه قم، تربيت قم و قدس اصفهان به نمايش در مي‌آيد.