نشست ایران،روسیه وترکیه، محور تحولات

نشست3 جانبه ایران، ترکیه و روسیه بر سرآینده سوریه از امروز با حضور سران این سه کشور برگزار می‌شود. این نشست 3‌جانبه در شرایطی انجام می‌شودکه مساله عراق تا حدودی حل و بیش از 50 درصد خاک سوریه نیز از حضور داعش پاک شده است. هرچند نمی‌توان از تاثیرگذاری سایر گروه‌ها در معادلات سوریه چشم پوشید، اما اکنون داعش به عنوان بزرگترین گروه و عامل اصلی ناآرامی‌های منطقه در مقایسه با سال‌های قبل در حاشیه قرار گرفته و هر روز ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. از این‌رو با توجه به اینکه ترامپ نیز صراحتا اعلام کرده در سوریه نخواهد ماند، نقش سه کشور ایران، ترکیه و روسیه در آینده سوریه تعیین کننده است. تحولات اخیر خاورمیانه را می‌توان به دو بخش ظاهری و باطنی تقسیم کرد. بخش ظاهری این تحولات این است که ائتلاف ضدتروریست ایران، روسیه، عراق و سوریه در یک آوردگاه سخت با تروریست‌ها به مقابله پرداختند. این ائتلاف توانست پس از مدتی عراق را از تروریست‌هایی که داعیه حکومت داشتند پاکسازی کند اما در سوریه به دلیل پیچیدگی اوضاع این روند با کمی با کندی پیش می‌رود، با این حال بیش از نیمی از سوریه از چنگال تروریست‌ها آزاد شد و تنها بخش غوطه شرقی در تسلط نیروهای معارض، ارتش آزاد و گروهک‌های وابسته به القاعده مانند جبهه النصره باقی ماند که از همین منطقه می‌توانستند شهر دمشق را مورد حمله قرار دهند. تصور بر این بود که پس از پاکسازی غوطه شرقی می‌توان با مذاکره منطقه عفرین را از ترکیه بازپس گیری کرد. یکی دیگر از مواردی که موجب گردید نسبت به عملکرد ترکیه سختگیری صورت نگیرد، احتمال تشکیل کشور کردستان در سوریه بود یعنی همان طرحی که قرار بود در اقلیم کردستان عراق صورت ‌گیرد و با شکست مواجه شد، بیم آن می‌رفت که در عفرین طرح‌ریزی شود و این موجب نگرانی ترکیه بود که سال‌هاست با این مساله درگیر است. در این میان ترکیه با استفاده از موقعیت به وجود آمده، اعلام کرده است که قصد دارد منطقه عفرین را ضمیمه خاک خود کند. این مساله‌ای نیست که اگر ایران و روسیه نسبت به آن واکنش نشان ندهند، ترکیه بتواند به اهداف خود نائل گردد، بلکه مساله‌ای است که به طور مستقیم به سوریه و حاکمیت ارضی او مربوط می‌شود و خلاف مقررات بین‌المللی است. اما مساله دوم بخش باطنی تحولات اخیر است. بخش باطنی تحولات اخیر را می‌توان اینطور بیان کرد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا گمان می‌برد که جهان، جهانی تک قطبی است و او حاکم مطلق جهان شده است اما دیری نگذشت که مشخص شد جهان امروز جهانی چند قطبی است و پس از فروپاشی شوروی قطب‌های جدیدی نمایان شدند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا و چین هر کدام داعیه قدرت در جهان امروز هستند. روسیه نیز همچون ققنوسی که از خاکستر شوروی سابق سر برآورده امروز یک رقیب جدی برای آمریکا محسوب می‌شود و ایالات متحده آمریکا در حال حاضر با رقبای زیادی رودرروست. منطقه خاورمیانه نیز امروزه به آوردگاه داعیه‌داران قدرت در جهان تبدیل شده است و آنان که داعیه قدرت در جهان دارند تلاش می‌کنند از وضعیت آشفته منطقه غرب آسیا در جهت منافع خود بهره لازم را ببرند و به این ترتیب در لایه زیرین تحولات خاورمیانه، کشورهای مدعی تلاش دارند تا قدرت خود را به رخ دیگر رقبا بکشانند و از حوادثی که در این منطقه روی می‌دهد به نفع خود استفاده کنند. در این میان آمریکا به خوبی می‌داند این منطقه برای او بسیار خطرناک است. حتی ترامپ که توسط خود آمریکایی‌ها به دیوانگی شهره است، این مساله را به خوبی درک کرده و تلاش دارد بیشتر منافع اقتصادی خود را دراین منطقه توسط لابی صهیونیستی و لابی عربی پیگیری کند و بدون آنکه لباسش خیس شود، ماهی خود را توسط هم‌پیمانان صهیونیست و سعودی خود صید کند. در نهایت باید منتظر بود و دید که آیا شرایط برای آمریکا به همین منوال می‌ماند یا آنکه او تحت تاثیر القائات نتانیاهو و سعودی‌ها ناخواسته درگیر مناقشات موجود در خاورمیانه می‌گردد که در این صورت باید آمادگی پرداخت تاوان سنگینی را داشته باشد.
* تحلیلگر مسائل بین‌الملل