بیایید سخاوتمند باشیم

حمیدرضا عرب
Hamidreza Arab   جام جهانی بالاترین نقطه رستگاری فوتبال یک کشور به حساب می‌آید و بهترین‌های دنیا می‌کوشند در این آوردگاه مهم و تاریخی عالی‌ترین نتایج ممکن را رقم بزنند. فوتبال باریشه ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و در همه ادواری که در جام جهانی حضور داشته لااقل کوشیده نتایج آبرومندی را به چنگ آورد. گرچه فوتبال ایران هیچ گاه طعم شیرین صعود از مرحله گروهی را نچشیده و بهترین نتیجه‌اش در این رقابت‌ها برتری مقابل آمریکا یا شاید باخت خفیف به آرژانتین بوده اما عطش موفقیت و کامیابی در این جام دوباره فضای فوتبال ایران را فرا گرفته و چنانچه آرامش ذهنی کافی بر اردوی تیم ملی سایه اندازد و انرژی‌های مثبت به این تیم تزریق گردد تردیدی نیست که فوتبال ایران در جام جهانی روسیه اعاده حیثیت خواهد کرد.
برای کسب موفقیت در جام جهانی داشتن یک مربی کارکشته و باتجربه رکن اصلی است که اکنون فوتبال ایران به واسطه همکاری چندین ساله با کارلوس کی‌روش پرتغالی از این مزیت بزرگ بهره‌مند است و بی‌تملق باید اذعان داشت که مرد پرتغالی بهترین گزینه ممکن برای هدایت فوتبال ایران در این برهه محسوب می‌شود. کی‌روش نیز به مانند همتایان خود علایق و سلایقی دارد و فهرست نهایی او که با انتقاد‌هایی همراه است، از نگاه اهالی رسانه بی‌عیب نبوده و حاوی سوالی‌های بسیاری است اما کی روش و هیچ مربی دیگری در آستانه ورود به مهم‌ترین پیکار فوتبالی جهان تصمیمی به ضرر خود نمی‌گیرند و به اصطلاح خودزنی نمی‌کنند.
خط خوردن سیدجلال حسینی و وریا غفوری که به‌عنوان دو معمای بزرگ پیش روی‌مان قرار گرفته اند، شاید بعد از جام جهانی و با خلق نتایجی شگفت انگیز به کلید موفقیت‌های تیم ملی و کارلوس کی‌روش بدل شوند و به همین دلیل زود است برآیند آنچه در روسیه 2018 رقم می‌خورد را پیش بینی کرده و با اتکا به فضای منفی ذهنی به جنگ و ستیز با کارلوس کی‌روش و بازیکنانش برویم. در فاصله 18 رو زمانده تا شروع جام جهانی همچنان آثاری از نقد‌های تیز و برنده با ادبیاتی سخیف را در صفحات برخی رسانه‌ها مشاهده می‌کنیم که به واقع در هیچ رسانه معتبری نمونه‌اش را نمی‌بینیم. امروز اگر بزرگ‌ترین نشریات ورزشی دنیا را تورق کنید به یک صدا و رویه واحد بر می‌خوریم که همگی می‌کوشند فارغ از سلایق به تیم ملی کشورشان نیرو و انرژی مثبت وارد کنند. بی‌تعارف باید گفت که چشم بازیکنان و سرمربی تیم ملی ایران در این اندک زمان به تیترهای روزنامه‌ها و خبرگزاری‌هاست و آنها که همچنان برمدار انتقاد پیش می‌روند شاید بعد از جام جهانی به بازنده‌های اصلی این جریان بدل شوند. حال شاید ماجرای جدایی کی‌روش دستمایه و بهانه تازه‌ای برای کوبیدن سرمربی تیم ملی باشد اما بازی با سوژه‌های تکراری نیز لااقل در این حال و هوا باری از روی دوش فوتبال ایران بر نمی‌دارد و به نتیجه مشخصی نخواهد رسید. نگارندگان نقدهای تیز از تیم ملی نیز خود هدف سیستماتیکی را دنبال نمی‌کنند و برپایه عادتی غلط فقط روی نقاره می‌کوبند. بعد از جام جهانی فرصت و زمان کافی برای تاختن به ادبیات کی‌روش و انتخاب‌هایش هست. این روزها را اما باید قدری سخاوتمند بود.