روزنامه همدلی
1397/03/12
«اندیشه جاوید» از آهنگسازی اپرا-تئاتر «لیلی و مجنون» میگوید اجرایی برای حرفهایها
اشکان جهانآرای| روزنامهنگارگفته شده که «لیلی و مجنون» نخستین اُپرِت ایران در 40 سال اخیر است. درست است؟
این ادعا تا حدودی میتواند درست باشد. اما به نظرم بهتر است ابتدا فرمها را مشخص کنیم تا بیان درستی از نخستین بودن داشته باشیم. فرمی به نام اپرا وجود دارد که در آن بازیگرها تمام دیالوگها و مونولوگشان را با موسیقی بیان میکنند. یعنی به جای این که به صورت عادی حرف بزنند، جملهها را با شعر و موسیقی بیان میکنند که بیشتر اوقات هم ارکستر با آن مینوازد. در این شکل اجرای نمایش، میزان حرکات در تئاتر کمتر و آهستهتر است و از بازیگران حرکات اندکی دیده میشود. فرم دیگری هم به نام اُپرِت وجود دارد. یعنی نمایشی که در آن موسیقی زیاد است و گاهی هم بازیگرها دیالوگ را به شکل عادی بیان میکنند. مثلا در همین «لیلی و مجنون» نویسنده و کارگردان ابیاتی از «لیلی و مجنون» نظامی و جامی را انتخاب کرد و در برخی قسمتها بین ابیات، متن هم به کار برد. این شکل کار با اُپرا فرق دارد. یک نمونه دیگر هم اُپرای عروسکی است که نمونه آن را در سالهای اخیر با کارگردانی استاد «بهروز غریبپور» دیدیم. اما اپرای عروسکی یک فرق دیگر هم داشت؛ این که موسیقی آن از قبل ضبط شده بود و روی موسیقی ضبط شده و در حال پخش، عروسکگردانی انجام میشد که البته کاری بسیار جذاب و زیبا بود.
فرم دیگری هم در این زمینه وجود دارد که بازیگران تئاتر کار خودشان را میکنند و در میان بازی آنها، موسیقی توسط خواننده و گروه اجرا میشود. نمونه اخیر آن کنسرت-نمایش «سی» بود که با آهنگسازی «سیاوش پورناظری» و خوانندگی «همایون شجریان» در تهران اجرا شد و کار چندان پیچیدهای هم نیست؛ اما پر هزینه است. در اُپِرِت این گونه نیست. اُپِرِت شبیه این است که «همایون شجریان» و خوانندههای دیگر بازیگری یاد گرفته باشند و همراه با خوانندگی در همان کیفیت، به ایفای نقش بپردازند. با این تعاریف اگر بخواهیم حساب کنیم، «لیلی و مجنون» نخستین اثر نمایشی موسیقایی-نمایشی ایران در 40 سال اخیر است.
یعنی پیش از انقلاب نمونه این اثر اجرا میشد؟
بله. به هر حال موسیقی ما تا حدودی نمایشی هم بود. پیش از انقلاب جایی به نام «جامعه باربد» وجود داشت که متولی آن استاد «اسماعیل مهرتاش» بود و در آن نمایشهای موزیکالی ساخته میشد که به همین شکل بود. حتی استاد شجریان هم تجربه بازی و اجرا در این قبیل نمایشها را در جامعه باربد داشت. استاد بنان هم بازیگری در این شکل را تجربه کرده بود. البته مربوط به مجموعه باربد نبود. مصاحبهای هم از ایشان وجود دارد که ایشان تاکید داشت موزیسینهای ما باید بدانند که این سبک هم وجود دارد. کلنل وزیری نیز قطعاتی با فرم اُپِرِت ساخت. بخشهایی از اپرت «گلرخ» اکنون در کتاب دستور مقدماتی هنرستان آمد. اما در 40 سال اخیر تجربهای به این پررنگی نداشتیم. یک اثر دو اجرا در فرهنگسرای نیاوران رفت که البته به این شکل نبود.
شرایط خوانندگی و بازیگری در این شکل کار چگونه است؟ بازیگر خوانندگی میکند؟
اتفاقا از ویژگیهای مهم این سبک اجرا همین است که باید بازیگری و خوانندگی هر دو در سطحی حرفهای انجام شود. در این فرم تئاتری اجرا میشود که بازیگران در آن آواز میخوانند. نه به این شکل که بازیگر تهصدایی داشته باشد. اگر قرار بود اُپرا اجرا کنیم، میشد از خوانندهها استفاده کرد. اما برای اُپرِت که بازی در آن بیشتر از اُپراست، انتخاب دشوار است. گروه سازنده نمایش یا باید سراغ بازیگران حرفهای میرفت و چند سال آنها را به کلاس آواز ایرانی میفرستاد، یا این که خوانندگان حرفهای را به کلاس بازیگری میفرستاد تا قواعد بازی در نمایش را بیاموزند. هسته اصلی سازندگان اُپِرِت «لیلی و مجنون» دومین راه را انتخاب کردند. بازیگران یا خوانندگان این نمایش حدود 10ماه دوره فشرده بازیگری برای بازی در این اُپرِت را گذراندند و پس از چند ماه به حدی رسیدند که خوانندگی و بازیگریشان همسنگ شد. نقشخوانان یا هنرپیشگان «لیلی و مجنون» خوانندگان حرفهای و تراز اول کشور هستند.
برای ساخت موسیقی این اثر از منابع موسیقایی خاصی استفاده کردید یا حاصل تجارب و ایدههای خودتان است؟
موسیقی این اثر ایرانی با سازهای خودمان و گستره صوتی وسیع است. آوازهایی که خوانندگان میخوانند بر مبنای موسیقی خودمان است، اما ایرانی نیست. برای چنین مواردی دو نکته اهمیت دارد، نخست این که خاستگاه فرد کجاست و دوم هم ساختار اثر. اساساً این طور کار نمیکنم که برای آهنگسازی یک اثر چند منبع را انتخاب کنم و الهام بگیرم. کار را آغاز میکنم و در مواجهه با جزییات اثر، موسیقی را پیش میبرم. این طور نبود که بر مبنای موسیقی نواحی یا موسیقی معادلی که وجود دارد کار کنم. اثر را دیدم و از خود نمایش موسیقی آن را بیرون کشیدم. خاستگاه من موسیقی ایرانی است و طبیعتا موسیقیهایی که از نواحی و ردیف شنیدم روی من تاثیر گذاشت. اما این تاثیر بر اندیشه من طی 25سال کار بود، نه بر موسیقی اُپرِت«لیلی و مجنون». موسیقی این کار را در قالب موسیقی سنتی هم نمیتوان قرار داد. بعضی جاها از هارمونی استفاده کردم. چون الزامی نداشتم که هارمونی متعلق به موسیقی ایرانی نیست یا این که موسیقی کار الزاما بر مبنای ردیف باشد. اما کلیت موسیقی ایرانی است.
میشود گفت که موسیقی اثر را به صورت کارگاهی تولید کردید؟
دقیقا همینطور است. من تقریباً در بیش از 80 درصد جلسات تمرین حضور داشتم. یعنی این ملودیها برآمده از خود نمایش است. موسیقی کار پر از آوازهای ایرانی است که توسط خوانندگان حرفهای اجرا میشود. برای این کار خیلی از آوازها توسط گروه و خوانندگان شکل گرفت. یعنی با هم نشستیم و هماندیشی کردیم. عملا قطعات آوازی در بخشی از قسمتها کارگاهی تولید شد. معتقدم برای چنین کارهای زندهای اگر این فرم را در پیش بگیریم نتیجه خوبی به دست خواهد آمد. البته قسمتهایی هم بوده که گفتم الزاما ملودی مد نظر من خوانده شود. چون شکل نمایشی ما انقدر حساس بود که گاهی دقیقاً همان جایی که کلامی بیان میشد فرم موسیقی هم تغییر میکرد. به همین دلیل گاهی واژهها روند ملودیک خاص نیاز داشتند که این جا نمیشود گفت نظر خواننده چیست. در مجموع خروجی همه این هماندیشیها و تجارب شد موسیقی «لیلی و مجنون». برای همین بیش از 95درصد موسیقی اُپرِت در همه شبهای اجرا موسیقی به طور کامل ثابت بود.
با این حساب از ابتدا اتود خاصی برای اثر در نظر نداشتید.
درست این است که بگوییم اثر در طول فرآیند تولید خودش را کامل کرد. این وضعیت در همه بخشهای اثر وجود دارد. متنی که اجرا شد با متنی که ابتدا نوشته شده بود بیش از 50 درصد فرق دارد. چون در طول کار تغییر کرد و کامل شد. گاهی متن بر اساس ایدههای موسیقایی دچار تغییر شد و گاهی هم موسیقی بر اساس ایدههای نمایشی دگرگون شد. حتی در شبهای اجرا نیز تصمیم گرفتیم بخشهایی از موسیقی را کم کنیم.
موسیقی ما همانطور که گفتید ارتباط نزدیکی با هنرهای نمایشی ایرانی دارد. از این ظرفیت موسیقی ایرانی هم استفاده کردید؟
بخشهایی از کار از تعزیه تاثیر پذیرفته بود. سعی کردم از این فرصتهای موسیقایی هم در بخشهایی از نمایش بهره بگیرم. علاوه بر آن ما بحر طویل را در شعر و موسیقیمان داریم که به شدت مهجور مانده است. نویسنده و کارگردان به واسطه آشنایی با این فرم و شناختی که از بحر طویلهای حاج «قربان سلیمانی» داشت، از این فرصت غنی فرهنگی استفاده کرد و بحر طویل را هم در اثر گنجاند. جالب این که بحر طویل توسط نوازندگان اُپِرِت خوانده میشود؛ یعنی بخشی از موسیقی است. گروه موسیقی متشکل از نوازندگان و خواننده سوپرانو و آلتو در خواندن بحر طویل نقش داشتند. در شکلگیری فرمت موسیقایی هم به بحر طویل توجه داشتم هم تعزیه.
علاوه بر آهنگسازی که پروسهای طولانی و متفاوت برای چنین اثری محسوب میشود، اجرای آن هم به واسطه زنده بودن موسیقی و فضاسازیهای موسیقایی و همینطور اجرای آوازها و تصنیفها در صحنه کار دشواری است. چگونه این اجزای موسیقایی مرتبط به هم در صحنه مدیریت شد؟
کار بسیار پیچیدهای انجام دادیم. مشکل بزرگ هم این بود که تجربهای در کشور وجود نداشت تا بتوانیم برای یافتن راهکار در زمان بروز چالشها از آن استفاده کنیم. معتقدم صدابرداری اُپرِت «لیلی و مجنون» یکی از پیچیدهترین صدابرداریهای ایران است. وقتی برای نخستین بار خوانندهای که عادت داشت روی صحنه ثابت بنشیند و اجرا کند، قرار باشد همراه با خوانندگی باید بازی هم کند، کنترل صدا برای او دشوار میشود. از سوی دیگر فقط نقشخوانها نیستند. گروه موسیقی و همخوانها باید در صحنه موسیقی را اجرا کنند و همه اینها به صورت مستمر نیاز به کنترل و تنظیم دارند. برای همین هنگام اجرای نمایش دائم در حال صدابرداری و چک صدا بودیم.
بازخورد مخاطبان چطور بود؟
در نگاه نخست باید گفت استقبال خوبی شد. قرار بود 4 اجرا داشته باشیم که به خاطر استقبال به اجرای هفتم رسید. اما هنگامی میشود دقیق نظر مخاطب را جویا شد که نمایش 60 اجرا برود. آن گاه یک جامعه مخاطب خواهیم داشت که کاملا با شما غریبه و بیگانه هستند. جامعه مخاطب «لیلی و مجنون» بیشتر حرفهایها یا هنردوستهای حرفهای بودند. یا افرادی که شناختی از عوامل تولید این اپرا-تئاتر داشتند. نظرم این است که اگر میخواهم قضاوت شوم باید توسط افرادی قضاوت شوم که من را نمیشناسند. اما آنچه که از همین مخاطبان حرفهای و معمولا صریح و سختگیر شنیدم رضایتبخش بود. هنرمندان شاخص زیادی همچون «حمیدرضا نوربخش»، «کیوان ساکت» و «فاضل جمشیدی» به تماشای اثر نشستند و معتقد بودند کار بسیار خوب است. البته ممکن است نقدهایی هم مطرح باشد.
ظرفیت برای تولید چنین آثاری در موسیقی ایران و حتی موسیقی نواحی کم نیست. استاد زندهیاد «احمد محسنپور» هم گامهایی برای تولید اپرا از منظومههای عاشقانه بومی مازندران برداشته بود. با توجه به همکاریتان برای تولید نخستین اُپرت سالهای اخیر فکر میکنید میشود این قبیل آثار را باز هم اجرا کرد؟
بدون تعارف این نمایش مخاطب عام ندارد. چون مخاطب عام حوصله 90 دقیقه گوش دادن به اشعار نظامی و جامی یا مونولوگهای طولانی را ندارد. اجرای این گونه آثار دارای مخاطب خاص یک فرمول دارد و آن هم پشتیبانی توسط دولت یا بخش خصوصی است. ارکسترهای بزرگ دنیا که موسیقیهای خاص و فاخر اجرا میکنند معمولا توسط شهرداریها حمایت میشوند. حتی بلیت اجراها نیز توسط نهادها خریداری میشود. بنابراین اثری مانند «لیلی و مجنون» باید اسپانسر داشته باشد. اگر حامی نباشد، اصلا کار شکل نمیگیرد.
این کار دلی تولید شد و همه اعضای گروه از سر علاقه پای کار ایستادند. اما همه چیز به تولید ختم نمیشود. ضمن این که از سر علاقه همکاری کردن همیشگی نیست. گرد هم آمدن یک بخش است و اجراهای مکرر رفتن بخشی دیگر. حتی اگر اعضای گروه دستمزد کمی بگیرند، اجرای چنین اثری به هزینههای زیادی مانند نورپردازی، طراحی لباس، صدابرداری، سالن، چهرهپردازی و بسیاری از امور تخصصی دیگر نیاز دارد که با توجه به خاص بودن اثر، بسیار بالا خواهد بود. آثاری از این دست را بدون اسپانسر نمیتوان تولید کرد و در نوبتهای زیادی روی صحنه برد.
شنبه هفته گذشته آخرین اجرا از اپرا-تئاتر «لیلی و مجنون» به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی «جلالالدین دُرّی» در سالن شماره یک پردیس تئاتر شهرزاد تهران روی صحنه رفت. این اثر جدید و متفاوت موسیقایی-نمایشی در تاریخهای 25 فروردین، یک، 8، 15، 22 و 29 اردیبهشت و همچنین 5 خرداد، یعنی در روزهای شنبه در 7هفته پیاپی اجرا شد. نکته قابل توجه این اجرا، ایفای نقش چند خواننده حرفهای در اُپرِت و اجرای زنده موسیقی در صحنه است. «حسین تفنگدار»، «مهیار شادُروان»، «نوید نوروزی»، «فایضه کامیاب»، «فرشته شمس»، «حامد پیراسته»، «احمدرضا خسروانی»، «محمود آزاده»، «بهنام قربانی» بازیگران این اپرا-تئاتر بودند. «حسین تفنگدار» علاوه بر اجرای نقش و خوانندگی، بازیگردان و مشاور کارگردان هم بود. «پیام امیرباهنر»(تار)، «مهدی ابراهیمی»(دف، تنبک، کوزه، دوطبله)، «نازنین روستا»(خواننده سوپرانو، قیچک)، «سمیرا محسنی»(خواننده آلتو)، «فریده رضایی»(قانون)، «امین رحیمی»(نی، دودوک، سرنا)، «پویا واعظی»(عود) و «فاطمه کریمی»(کمانچه) نیز اعضای گروه موسیقی این اجرا بودند.
اُپرِت به گونهای از نمایش گفته میشود که در آن موسیقی و آواز زیادی وجود دارد، اما اُپرا نیست. موسیقی در این شکل از اجرا جایگاهی ویژه و محوری دارد. بنابراین آهنگسازی در آن نقشی اساسی خواهد داشت. آهنگسازی این اُپرِت بر عهده «اندیشه جاوید» هنرمند مازندرانی ساکن تهران بود. جاوید حدود 26 سال است که در عرصه موسیقی فعال است و عمده فعالیتاش هم به موسیقی هنرهای نمایشی و فیلم ارتباط دارد. ساز تخصصی او تار است و مراحل عالی موسیقی را نزد «سعید سعیدی» و زندهیاد «عطا جنگوک» گذراند. او یک دوره 3 ساله نیز از کلاسهای آهنگسازی، هارمونی، کنترپوآن و ارکستراسیون را نزد استاد «فرهاد فخرالدینی» گذراند. ساخت موسیقی چندین فیلم کوتاه، انیمیشن 26قسمتی «رعنا»، فیلم بلند «مرا بشناس» ساخته «رضا گنجی»، نمایشهای «آوای مهر» و «سلطان با حرمسرا، سلطان بیحرمسرا» اثر «جلالالدین دری» و همچنین فعالیت به عنوان مشاور هنری در تولید بیش از 20آلبوم موسیقی در کارنامه او ثبت شده است. «اندیشه جاوید» در گفتوگو با همشهری هم از ویژگیهای موسیقایی اُپِرِت «لیلی و مجنون» سخن گفت و هم به چند پرسش مرتبط دیگر پاسخ داد:
سایر اخبار این روزنامه
چهل سال پیش، خالق رئال مادریدِ کهکشانی از دنیا رفت دوباره خداحافظ پدر!
«همدلی» موضع جلیلی و ولایتی و سروصدای تازه آنها بر سر برجام را بازخوانی کرد تند نرو برادر!
«همدلی» در گفتوگو با کارشناسان، از مهمترین عوامل ایجاد خشکسالی در کشور گزارش میدهد
«همدلی» از خودکشی 2 خواهر 30 و 35 ساله مریوانی گزارش می دهد؛ مرگهای مهجور
نخستوزیر ائتلاف پنجستاره و لیگ برای تشکیل دولت سوگند یاد کرد سرانجام، دولت ساختارستیزها
«اندیشه جاوید» از آهنگسازی اپرا-تئاتر «لیلی و مجنون» میگوید اجرایی برای حرفهایها
سینمای هند 30 سال است راچ کاپور ندارد درباره یک سفیر راستین
محمد بهرامی جانی دوباره در فراکسیون امید
معلمان آزاد، توانمند و کمادعا
درسهای یک دیدار