روزنامه قانون
1397/03/31
توقف زندگي روي ريل
آخرین ساعت های کاری مترو همیشه شلوغ است. قطارها با فاصله های زمانی بیشتری از راه میرسند و آدم ها خسته تر و بیحرف ترند. در این ساعتها کمتر خانواده ای است که با شور و شوق برای رفت و آمد از مترو استفاده کند. آدم های این ساعت از مترو خسته و کلافهاند. نگاههایشان بی هدف و سرگردان میان تکههای آهن و سنگ و سیمان و صندلی های پلاستیکی رنگی می چرخد و در نقطه ای می ایستد. شاید در آن لحظه از هر کدامشان بپرسی که هستی و برای چه اینجا ایستادهای، جوابی نداشته باشند. آدم ها با هم کاری ندارند اما پیکانهای خشونتی را که از صبح تا شب با شنیدن خبرهای تلخ بر پیکرشان فرود می آید، ناخودآگاه با نگاههایشان به هم پرتاب می کنند. کارگری که از صبح تا شب در ساختمانهای نیمه کاره تهران آجر روی آجر گذاشته تا برجی ساخته شود، استاد دانشگاه جوانی که از صبح در کلاس های دانشگاه درس داده و در ساعت های متفرقهاش شاگرد خصوصی گرفته تا هزینه های زندگی اش را تامین کند و حالا در آخرین ساعت های کار مترو به اتاق اجارهایاش در یکی از جنوبی ترین مناطق تهران می رود، زنی که بعد از ساعت ها کار در یک شرکت تبلیغاتی دست بچه هایش را گرفته تا از كودكستان سه تایی با هم به خانه بروند، جوانانی که ماه ها و و شاید سال ها در شهرهایشان بیکار بوده اند و بی آنکه امیدی به اشتغال داشته باشند به تهران آمده اند و از صبح تا شب می دوند تا شاید لقمه ای نان برای خوردن پیدا کنند. این خستگی ها و ناامیدی ها وقتی بیشتر می شود که خبرهایی از تجاوز و فساد دست به دست و دهان به دهان میچرخد و به گوششان می رسد. صورت هایشان رنگ پریده تر می شود و میان هوای گرفته و دم کرده زیر زمین تند تند نفس های عمیق می کشند تا ذهن هایشان را از تعفنی که آرام آرام از در و دیوار می بارد از خود دور کنند. جلوی سکو پر از مسافر است. قرار است آخرین قطار از برسد و مسافرها را با خود ببرد. اما همین که قطار از راه می رسد صدای فریاد میآید. زنی میان جمعیت فریاد می زند و بعد قطار راه می افتد. مسافرها و راننده قطار، خونهایی را که به درو دیوار می جهد میبینند و لباسهایی که تکه تکه می شود. مدتی طول می کشد تا قطار را متوقف کنند. ماموران امنیتی و اورژانس یکی یکی از راه می رسند. بازپرس جنایی هم می آید. در نهایت خون های ریخته روی در و دیوار مترو با تی های ماموران خدماتی تمیز می شود و پرونده ای برای شناسایی این زن در اداره پلیس باز می شود. تا شاید زنی یا مردی به کلانتری نزدیک خانه اش برود و پروندهای برای مفقود شدن او باز کند. آنوقت از روی مشخصات، لباس و چهره ای که اگر چیزی از اجزایش باقی مانده باشد، او را شناسایی کنند و به مرگش پی ببرند.خودكشي هاي تكراري!
در سال گذشته مدتی بود که تعداد خودکشی های تهران زیاد شده بود. در مهر95 یک دختر 31 ساله و یک پیرمرد 65ساله به فاصله دور و در ایستگاه های متروی شادمان و شهدا خودکشی کردند که هیچ کدام از آنها نتوانستند به زندگی بازگردند. انتشار آمار و اخبار از خودکشی در مترو در حالی است که تعدادی از این خودکشیها رسانهای نمیشود. خودکشی هایی که قربانی جان سالم به در می برد و ماموران یا مردم می توانند او را نجات بدهند. دیدن فروشنده هایی که هر کدام با التماس بسته های دو یا چهار هزار تومانی جوراب یا آدامس را جلوی مسافرها می گیرند، بیشتر از هر چیز تمام توانشان را برای ادامه راه از آنها می گیرد. در همان روزها و ماه هایی که خودکشی ها شدت گرفته بود، قرار شد امکاناتی را برای حفاظت شهروندان از خودکشی در ایستگاه های مترو ایجاد کنند. عبدا...پور، معاون فنی شرکت بهرهبرداری مترو گفته بود برای اجرای این طرح و ایجاد درهای جداکننده در هر ایستگاه مبلغ هزار میلیارد ریال اعتبار لازم است که با این رقم میتوان 6 ایستگاه جدید ایجاد و دو قطار مترو را نیز به صورت 100درصدی تعمیر کرد؛ البته این در حالی است که 40 قطار مترو نیاز به تعمیرات اساسی دارند».
درهای هزار میلیاردی و درد جامعه افسرده
اما خبري از احداث درهای پیشگیری از خودکشی در متروی تهران نیست و چه بسا که با زیاد شدن این خودکشیها، بودجه ای هم از بودجه بیت المال تصویب شود و درها خریداری و نصب شوند. اما روحیه ترس و اضطراب و ناامیدی را چطور می شود در جامعه از بین برد. آنوقت ناامیدی از زندگی و شرایط اجتماعی به نوع دیگری خودش را نشان می دهد. خودکشی ها به روش حلق آویزی زیاد میشود یا پل های عابر پیاده هر روز شاهد عابرانی است که خود را به اتوبان ها پرتاب می کنند و کشته می شوند. دکتر سامان توکلی، روانشناس در گفت وگو با «قانون» مراحلی را که یک شخص به نقطه ناامیدی و در نهایت خودکشی می رسد، این طور تعریف می کند:« در شرايط طبيعي در روانشناسي گفته ميشود از زماني كه فرد تصميم به خودكشي مي گيرد تا زماني كه اقدام به اين كار مي كند، يكسري مراحل را طي مي كند، ممكن است ابتدا احساس نااميدي كند، افسرده شود، بعد از آن فكر كند زندگي را دوست ندارد، احساس مي كند ديگر نمي خواهد زنده باشد و زندگي كند، بعد فكر مي كند مي تواند خودش براي پايان دادن به زندگي اش اقدام كند و در نهايت ممكن است در مرحله بعدي اين كار را انجام دهد و خودكشي كند. در حقيقت از فكر خودكشي تا انجام آن زمان زيادي مي برد و مي توان گفت بسياري از افراد ممكن است فكر خودكشي را در سر داشته باشند اما اقدام به اين كار نمي كنند». او به نوعی از خودکشی ها که به خودکشی های تکانشی معروف هستند، اشاره می کند و میگوید:«خودكشيهاي تكانشي به خودكشي هايي گفته مي شود كه از زمان تصميم به اقدام تا انجام آن فاصله بسيار كم است و فرد سريع اقدام به خودكشي مي كند. خودكشي هاي جوامع شرقي به صورت تكانشي است چون بخشي از اختلالات منجر به خودكشي در جوامع شرقي مربوط به اختلالات شخصيتي است». توکلی دو عامل خودكشي را مثال می زند و می گوید:«ممكن است افسردگي يا اختلال شخصيت بدون افسردگي باشد، يعني فرد تحمل شكست و ناكامي را ندارد و بلافاصله در برابر مشكلات پاسخ هيجاني بروز مي دهد كه اين پاسخ ميتواند خودكشي باشد و البته پرخاشگري يا دعواهايي كه به طور روزمره در خيابان با آن مواجه مي شويم نيز يكي ديگر از عكس العمل هاي تكانشي است. با اين كار فرد به سرعت تخليه شده و فراموش مي كند. در مواردي نيز ممكن است قتل انجام دهد. اين خودكشي ها در يك زمينه شخصيتي تكانشي اتفاق مي افتد. بايد اين افراد را از قبل در خانواده ها شناسايي كرد و به سمت درمان آنها پيش رفت».
نارسايي هاي اجتماعي و خودكشي شهروندان
اینکه فردی در زندگی روزمره اش به بن بست رسیده باشد و هر لحظه انگیزه خودکشی داشته باشد یک بحث است اما ناامیدی که در تمام جامعه وجود دارد و تلاشی برای از بین بردن آن نیست نیز از عوامل نزدیک شدن به خودکشی است. امان ا... قرایی مقدم، جامعه شناس در گفت و گو با «قانون» درباره جامعه ای می گوید که در آن شادی نقش چندانی در زندگی آدم ها ندارد و خودکشی و آسیب اجتماعی در آن زیاد می شود. او می گوید:« گزارش سالانه سازمان ملل متحد نشان می دهد ایران از بین 154کشور در حس خوشبختی در جایگاه 106 قرار دارد. البته عوامل متعدد درشکل گیری این آمار دخیل هستند. از جمله این عوامل می توان به فقر و نبود شادی اشاره کرد. تمام این ها باعث دور شدن جامعه از شادی می شود. وقتی جامعه از شادی دور می شود، در نتیجه به غم و غصه روي میآورد.علاوه بر این بیکاری، رفتار برخی مسئولان، نبود برخی امکانات و آزادی ها و... در تشکیل این آمار موثر هستند. وقتی جوان ایرانی خود را با جوانان کشورهای دیگر قیاس می کند، می بیند که در وضعیت پایین تری از نظر امکانات رفاهی و تفریحی قرار دارد. تمامی این عوامل دست به دست هم می دهند و باعث افزایش آمار طلاق و اعتیاد و کاهش آمار ازدواج می شوند».
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
نظارت بر رفتار نمایند گان از نظارت بر دولت مهم تر است
كودكان بي نشان
اميد به رفع مشكل دانشجويان
شجاعی درونتان را دریابید
توقف زندگي روي ريل
خرید ۳۸هزارسکه توسط یک نفر
گره های کور داستان برجام!
بی اخلاقی در حوزه نشر بیداد می کند
دولت بدهی شهرداری را پرداخت کند
خرید۳۸هزارسکه توسط یک نفر
رقابت كاذب بر سر گران فروشي