روزنامه ابتکار
1397/04/09
گزارش «ابتکار» از شرایط نظام آموزشی و بازار کار که موجب تغییر نگرش کنکوریها شده است
روح سرگردان کنکورپویان خوشحال
زندگی پر است از فراز و نشیبهای لحظهای. از همان لحظه که چشم به این جهان میگشاییم تا لحظه مرگ این افکارما هستند که زندگی ما را احاطه میکنند. در دوران کودکی به اسباببازیهای نداشته خود میاندیشیم و در دوره مدرسه درگیر نمرات و امتحانات هستیم و گام بعدی کنکور است، سپس یک محیط جدید تحصیلی انتظار ما را می کشد به نام دانشگاه. بهتر است به این محیط بیشتر بپردازیم چرا که در سنی هستیم که روزهای آن برگ مهمی از زندگی است و به گونه ای آینده زمینی ما بستگی بیشتری به آن دارد. درس میخوانیم و نمره میگیریم؛ رفتارهای اجتماعی را آنجا میآموزیم، آشنایی بیشتر با جنش مخالف به همین محیط برمیگردد و به طور کلی بخش عمده اجتماعی که در آن قرار است زندگی کنیم را به طور خلاصه در محیط دانشگاه فراخواهیم گرفت. جمله کوتاهی است اما در آن هزاران حرف نهفته است: «دانشگاه مبداً تحولات است.» با گذر از دانشگاه به دنبال شغل هستیم، ازدواج، فرزندآوری و ... بخش های بعدی را تشکیل میدهد و در پایان سلولهای بدنمان به مرور خسته میشوند و مرگ آخرین لحظه زندگی ما خواهد بود.
کدام بهتر است؟ تخصص یا مدرک !
این روزها در کنار اعتصابات، اعتراضات و اغتشاشاتی که در کشور وجود دارد و در این بلبشوی اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی کشور، کنکوریها قدم در راه نویی گذاشتهاند. یک سال از کتب درسی نظام آموزش و پروش تغذیه کردهاند و اکنون زمان آن بود که تمام توان اندوخته خود را به نمایش بگذارند.
با مرور کنکوریها دهه 60 در کشور و حتی قدیمیتر به توصیهها و اجبارها و فشارهای والدین خواهیم رسید که انتظار داشتند فرزندشان هر سطحی از توانایی ذهنی، مشاغلی چون دکتر و مهندسی را برگزیند. دلایل این فشار به گذشته والدین بازمیگشت؛ آنها به دنبال ساخت آیندهای برای فرزندان خود بودند که خود نتوانسته بودند آن را شکل دهند! و با فشارها و اجبارها فرزندان خود را در مسیری دیگر و خلاف علایق فرزند قرار میدادند. با گذر از آن سالها شرایط فرق کرد و مقوله مدرکگرایی تا حدودی هویت اصلی خود را از دست داد. خانوادهها دیگر فشارهای کمتری به فرزندان میآوردند چرا که دریافتند، مدرک گرایی بخشی از آنچه است که مربوط به آینده فرزند میشود. آیندهای که معطوف به پیدا کردن شغلی مناسب بود. حال دیگر مدرکگرایی جای خود را به تخصصگرایی داده است و کنکوریها در دنیای امروز پیش از رسیدن به مرحله کنکور در مسیر علایق خود حرکت میکنند؛ کسی که پزشکی میخواهد پیش از رسیدن به مرحله کنکور مطالعات ابتدایی آن را فراگرفته و یا کسی که علاقه به یکی از شاخههای هنر دارد، چند کلاس موسسههای آموزشی را میگذراند. در بسیاری از موارد همچنان که در دهه کنونی شاهد هستیم، نه تنها ترس از کنکور مانند گذشته به چهارستون بدن 18 سالهها رعشه نمیاندازد، بلکه بسیاری از آنها اصلا کنکور برایشان اهمیت ندارد. یا در جلسه آزمون شرکت نمیکنند و یا اگر حضور مییابند، تنها برای آن است که یک دانشگاهی رفته باشند که دلیل آن میتواند فشارهای خانواده که ناشی از «حرف مردم» است، باشد. با تمام این اوصاف بخشی از جوانان 18 ساله ما انگیزه کافی برای ورود به دانشگاه را ندارد، چرا که خاصیت مدرک را در ایران فعلی کمتر از تخصص میدانند و همین ماجرا آنها را سوی آموزش در موسسات آموزش و یا یادگیری در خانه سوق داده است، تا از این طریق به شغلی که به آن علاقه دارند، ورود کنند.
در ادامه این فرآیند شاهد این موضوع خواهیم بود که بخشی از جوانان در سالهای اخیر بعد دیگر از آموزههای دانشگاهی را نادیده گرفتهاند یا به نوعی شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور به گونهای بود که زمینههای یادگیری آن برایشان فراهم نبود. دانشگاه، به عنوان مبداء تحولات تنها محلی برای یادگیری است اما نظام آموزش عالی ضعیف باعث میشود که فرد این تصور را کند که دانشگاه تنها محلی برای حفظ کردن دروس و سپس ارائه آن در زمان آزمون است. حال اینکه دانشگاه بعدی را در انسان بیدار میکند که به آن «رفتار اجتماعی»میگویند. چگونگی برخورد با همکلاسیها که در دو سطح فراگیری چگونگی برخورد با همجنس و جنس مخالف است، در همین دانشگاهها ارائه میشود. چگونگی برخورد با فردی در رتبه عالیتر مانند استاد در همین محیط فراهم میآید و یا به طور کلی بعد جدیدی از فرآیند انسانی که تفاوت اساسی با روابط انسانی بیرونی، مانند خانواده، کوچه و خیابان دارد. فعالیت در انجمنها و حضور پرشور در اتفاقات دانشگاهی از دیگر مواردی است که دانشجویان امروزی توجه کمتری به آن دارند. این آن چیزی است که بخشی از نسل حاضر آن را از دست داده و اما تبعات آن در محیطهای کاری و اجتماعی آنها بیشتر خود را نمایان میکند.
ضعف در نظام آموزشی و دیگر هیچ
کوروش محمد، جامعهشناس در گفتوگو با روزنامه «ابتکار» در این باره میگوید: «فردی که دانشجو میشود، به لحاظ ویژگیهای شخصیتی که دارد خود را با شرایط محیط دانشگاه وفق میدهد. حال ممکن است در راستای همان مسیری باشد که نظام آموزشی پیش روی او قرار داده که همان مدرکگرایی است. این انطباق برای چنین فردی رخ میدهد و مطمئناً تحت تاثیر چنین محیطی قرار می گیرد.»
وی در ادامه میافزاید: «حال شخصی که دانشگاه نمیرود و تنها با تخصصی که دارد وارد محیط کار میشود، برخی نگاهها به او وجود دارد که ممکن است به اوآسیب برساند. این مانند همان نگاهی است که در جامعه ما به قشر کارگر میشود. هرچند چنین فردی از نظر کاری، خود را به بدنه تولید و صنعت چسبانده است و در این زمینه نیز موفق خواهد بود اما امنیت شغلی او در مقابل با شخصی که تحصیلات دانشگاهی دارد، تهدید میشود. اگر به ابعاد روحی موضوع نگاه کنیم نه تنها در محیط کار بلکه در مقوله ازدواج و بسیاری از موارد دیگر چنین فردی چون نگاه حاکم بر جامعه مدرکگرا است، ممکن است نگاه دونی به او شود و تبعات روانی را برای او به همراه خواهد داشت.»
این جامعهشناس در ارتباط با روند کنکور در دهههای اخیر تا به امروز میگوید: «در گذشته تعداد دانشگاهها کم بود و متقاضی بسیار. این موضوع بیشتر معطوف به رویکرد نظام آموزشی داشت تا فشار خانوادهها؛ خانوادهها موفقیت فرزندان را در کنکور میدیدند و فضای فشرده رقابتی برای کنکوری به وجود میآمد. همانگونه که در سالهای دورتر کسی که در کنکورموفق نمیشد، دچار افسردگی شده، به سمت اعتیاد رفته و یا فکر خودکشی نیز به سرش میزد. حال اینکه امروزه با توجه به همان رویکرد نظام آموزشی تعداد دانشگاه بیشتر شده، داوطلبان راحتتر در دانشگاه پذیرش میشوند و دغدغه خانوادهها در ارتباط با کنکور فرزندانشان کمترشده است. این موضوع را نیز باید اضافه کرد که پیشرفتها مانند پیشرفت در تکنولوژی، فضای مجازی و بسیاری دیگر و از سوی دیگر مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روز باعث شده است تا هم خانوادهها و هم دانشآموزان کنکور را مانند یک مانع نبینند و با نگاهی سطحیتر با آن مواجه شوند.»
محمدی در ادامه میافزاید: «همه این موارد نه به جامعه، نه به خانواده بلکه به نظام آموزشی برمیگردد. ضعف در نظام آموزشی است که موضوع مدرکگرایی را همچنان پررنگ و فضای رقابتی را همچنان در جامعه پابرجا کرده است. سالانه حدود 2 میلیون نفر کنکور میدهند پس نمیتوان گفت کنکور بیاهمیت شده است و هنوز خانوادهها و دانشآموزان برگ برنده آینده شغلی خود را در کنکور میدانند و این اهمیت بیشتر معطوف به شاخههایی مانند پزشکی و حقوق و سایر رشتههای تاپ رشتههای مدارس میشود. توجه به چنین شاخههایی در دنیای کار باعث شده است تا توجه به رشتههای دیگر کم شود و همان فضای رقابتی برای به دست آوردن مشاغل اینچنینی پررنگتر باشد.»
سایر اخبار این روزنامه
گزارش «ابتکار» از شرایط نظام آموزشی و بازار کار که موجب تغییر نگرش کنکوریها شده است
پاسخ ظریف به اظهارات وزیر خارجه آمریکا
آن که در خانه شیشهای زندگی می کند نباید سنگ پرتاب کند
«ابتکار» از ضرورتها و بایستههای دستیابی به وحدت عملی در عرصه سیاسی کشور گزارش میدهد
وزیر نفت: اگر صادرات نفت کشور ۴ میلیون بشکه در روز بود دیگر آمریکا نمیتوانست نفت ایران را تحریم کند
محمدعلی وکیلی
الزامات شرایط کنونی
علیاکبر ثقفی در گفتوگو با «ابتکار» از کمبود فیلمهای ورزشی در سینمای ایران میگوید
آیا تحریم کامل صادرات نفت ایران از سوی آمریکا ممکن است؟
احتمال نرمش آمریکا پس از سنگ بزرگ ترامپ
قمقمههای خونین خرمشهر جای خود را به رقص دبههای بیآب مقابل مسجد جامع داده است
سیدحسن خمینی در آیین بزرگداشت شهیدان ناطق نوری و شهدای هفتم تیر:
پذیرش ظلم به ظالم رسمیت میدهد