سید علیرضا کریمی ‌ سردبیر

ابراهیم رئیسی بیاید یک معنی بیشتر ندارد و آن یعنی اصولگرایان با زور آخرشان وارد رقابت با روحانی خواهند شد.ریسک بزرگی است.قسمت شیرین ماجرا آنجاست که آنان می توانند از رییس جمهور فعلی یک بازنده بزرگ بسازند که نتوانسته دوره 4 ساله را تداوم بخشد.اما روی دیگر این سکه خوفناک و دلهره آور است.کاندیدای احتمالی اگر لقب بازنده به خود بگیرد در بهترین حالت ممکن می شود کسی مثل محسن رضایی یا محمد باقر قالیباف.یعنی مهره ای که در عالم سیاست به آن سوخته می گویند.مهره سوخته سیاسی هرچقدر هم توانمند باشد خیلی بعید به نظر می رسد بتواند باز هم قد راست کند.همین روی سکه است که بر تردید عاقلان اصولگرا افزوده و خواب را از چشمان آنان ربوده است.طیف مترقی محافظه کاران از آنجایی که بی پروا تصمیم می گیرد و به جای درب از دیوار بالا می رود ابایی از سوختن ابراهیم رئیسی ندارد چرا که برای نبودن روحانی حاضر هستند هر کوپنی را خرج کنند.اما طیف معتدل نگاه اش به سال 1400 است و حتی بیشتر از آن!برای همین هم هست که آمدن و یا نیامدن ابراهیم رئیسی به معمایی پیچیده تبدیل شده است.از یکسو عده ای دعوت های اخیر از کاندیدای احتمالی را به لبیک مردم کوفه تشبیه کرده اند و از سوی دیگر برخی با راه انداختن کمپین هایی با عنوان «رئیسی بیا» و با کمک جوانان با تیپ های خاص تلاش دارند نشان دهند جامعه تشنه چنین کاندیدایی است.
البته این سوی میدان را هم باید در نظر بگیرید.اصلاح طلبان و حامیان دولت گویا بدشان نمی آید رییس تولیت آستان قدس رضوی
وارد میدان شود.پالس هایی که ارسال می گردد گواه این مدعاست.رسانه های چپ نه تنها از زمزمه های آمدن ابراهیم رئیسی بیمناک نشده اند بلکه نشان داده اند خشنود هم هستند.دو دلیل روشن برای این مهم می توان متصور بود.اول اینکه برای اصلاح طلبان چه چیزی بهتر از آنکه از همین امروز بدانند رقیب اصلی کاندیدای متبوع ومحبوبشان کیست.این شرایط خیلی بهتر از آن است که ده ها کاندیدای اصولگرا در میانه میدان باشند اما مشخص نباشد بالاخره کدامشان قرار است
پا پیش بگذارند.اما اکنون سیبل نهایی پیش روی اصلاح طلبان قرار دارد.دلیل دوم، «هم عرض» دلیل نخست است.هیچ رجلی در جمهوری اسلامی بی کارنامه و بی عقبه نیست. ابراهیم رئیسی مثل محمود احمدی نژاد سال 84 نیست که موافقان و رقیبانش ندانند کجا را باید هدف قرار دهند.عملکرد کاندیدای احتمالی جریان اصولگرا با یک سرچ ساده در گوگل در پیشگاه همگان قرار دارد و می توان حدس زد او وقتی رییس جمهور گردد چه مدلی را پیاده خواهد کرد.لذا ابراهیم رئیسی هندوانه در بسته ای تلقی نمی گردد که کشف آن سخت باشد و طبعا با تکیه بر همین پشتوانه می خواهد مقابل روحانی بایستد.


حال در چنین شرایطی چه بهتر از این.کاندیدای مشخص با کارنامه ای مبرهن.استراتژیست ها و تئوری پرداز های حسن روحانی می توانند از هم اکنون مشخص کنند شیخ دیپلمات باید در مقابل ابراهیم رئیسی چه بگوید و چه نگوید تا طرف مقابل خود را آچمز نماید.
نکته جالب ماجرا اکنون همین جاست.اصلاح طلبان خشنود هستندو اصولگرایان در خوف و رجا.به ویترین و زبان محافظه کاران وطنی توجه نکنید .در دل غوغایی دارند.رفتارشان نشان می دهد مستاصل هستند.شاید در حرف بگویند «بیا» ولی در دل می گویند «نیا»!نمی دانند به ریسک بزرگ تن بدهند و کارت پایانی را رو کنند و یا دست نگه دارند تا حسن روحانی به صورت طبیعی فرود بیاید چون به چنگ آوردن او سخت است.