افزایش تولید نفت روسیه؛ چرا؟

این روزها که بحث تحریم ایران داغ شده، گمانه زنی‌ها درباره افزایش تولید نفت عربستان و روسیه هم افزایش یافته و اندک اندک رنگ واقعیت به خود می‌گیرد. این دو کشور بیش از هر کشور دیگری می‌توانند جای خالی نفت ایران را در بازار پر کنند و به همین دلیل، این روزها بیش از هر زمان دیگری در رسانه‌ها می‌خوانیم و می‌شنویم که مثلا روس‌ها باز هم از پشت به ما خنجر زدند و آنها هم مثل سعودی‌ها به فکر منافع خودشان هستند. گویی انتظار داریم در جامعه بین الملل، همه کشورها به خاطر سلام و علیکی که با ما دارند یا حتی قراردادها و تفاهمنامه‌های همکاری که در حوزه‌های دیگر با ما بسته‌اند، حافظ منافع ما در همه حوزه‌ها باشند!
طبیعی است که روسها و عربستان و حتی عراق و کویت، اگر بتوانند نفت بیشتری تولید کنند، این کار را می‌کنند چون منافع خودشان را در اولویت قرار می‌دهند. خود ما هم در ایران اگر توان تولید بیش از ۴ میلیون بشکه نفت را در روز داشتیم منتظر تایید آنها نمی‌ماندیم. کمااینکه در دوران پساتحریم، برای افزایش تولید نفت خود به میزان قبل از تحریم، فریز نفتی را نپذیرفتیم تا از نظر تولید نفت به جایی رسیدیم که در آن زمان – و البته امروز هم – بیش از آن میزان توان تولید نداریم.
اما بحث من فراتر از این موضوع است. سوالم این است که نقش ما در حفظ منافع ملی خودمان چیست؟ بیژن زنگنه از جمله مسئولانی است که همواره اعتقاد داشته تولید بیشتر نفت، قدرت بیشتری هم از لحاظ اقتصادی و هم سیاسی برایمان به ارمغان می‌آورد و به همین دلیل چه در دوره وزارت خود در دولت سید محمد خاتمی و چه در دوره کنونی، همواره در صدد افزایش توان تولید نفت ایران بوده است. اما طبیعی است که در دوران تحریم و تهدید و بدون سرمایه گذاری و فناوری خارجی، نیل به این هدف دشوار است. اما باز هم مشکل ما فراتر از اینهاست.
هنوز در داخل کشورمان استراتژی دقیقی برای انرژی نداریم. سند چشم انداز و برنامه‌های توسعه بوده‌اند و هستند، اما مروری بر مجموعه اظهارنظرها درباره نفت و گاز و فراورده‌های نفتی طی یکی دو دهه اخیر نشان می‌دهد که هنوز تکلیفمان با خودمان روشن نیست که مثلا فروش نفت خام برایمان در اولویت است یا فروش فرآورده؟ اولویت ما در حوزه گاز، صرفا مصرف داخلی است و گاز را به عنوان منبع اصلی انرژی در کشور می‌شناسیم یا هدفمان تبدیل شدن به صادرکننده گاز است؟ صادرات گاز را برای کشورهای همسایه دنبال می‌کنیم یا کشورهای دوردست از جمله در اروپا هم جزو برنامه‌هایمان هستند؟ استراتژی ما در تامین فراورده‌های نفتی، تولید است یا واردات؟


اگر کمی به اظهارنظرهای وزرای مختلف نفت و حتی روسای جمهوری و سایر مقامات مسئول طی سالهای اخیر بنگریم خواهیم دید که هر نوع اظهارنظری وجود داشته است. از ترغیب به بستن چاههای نفت داشته ایم تا برنامه ریزی برای افزایش تولید و صادرات نفت خام. از محدودساختن صادرات گاز به کشورهای همسایه داشته ایم تا مذاکره با کشورهای اروپایی برای تامین گاز آنها. هر مسئولی بر مبنای نظر شخصی خود سخن گفته و همین موجب شده استراتژی‌های وزیر نفت هم – هر کسی که باشد – مورد پذیرش همگان نباشد. چون اصولا استراتژی مشخصی در این حوزه وجود نداشته است.
برگردیم به حرف اول. اگر استراتژی ما برای صادرات نفت، همانگونه که در وزارت نفت مشخص است در سایر نهادهای تاثیرگذار هم موردپذیرش بود، می‌توانستیم فی المثل، حضور خود را در بازار جهانی نفت تقویت کنیم و سهم بیشتری از بازار بگیریم. اگر روی این موضوع، اجماع نظر بین همه مسئولان در همه دوره‌ها وجود داشت، استراتژی خود را افزایش تولید و صادرات نفت قرار می‌دادیم و برای نیل به این هدف، هر کاری لازم بود انجام می‌دادیم. اگر به آن اجماع نظر می‌رسیدیم و تعداد بشکه‌های نفت خود را در بازار افزایش می‌دادیم، قدرت نفتمان، در حد صادرات دو و نیم میلیون بشکه یا اندکی بیشتر از این میزان نبود. بلکه به حدی بود که رقبا، خلاء نفت ایران را در بازار به راحتی نتوانند پر کنند و ما هم به جای متهم کردن روسها که چرا از پشت به ما خنجر زدند، برای تقویت قدرت خود در بازار  جهانی انرژی استراتژی‌های واقع گرایانه تدوین می‌کردیم.