امروز، هشتمین سالروز پرواز چهره ماندگار موسیقی ایران زمین است نورِ پر غرور، نورِ استوار

همدلی| مهدی فیضی صفت - وقتی با کت و شلوار اتو کشیده اش می رفت روی سن، میکروفون را در دست می گرفت، چشمان پنهان شده پشت عینک درشت و تیره اش را می بست و فارغ می شد از دنیا، صدای مخملینش را می پاشید روی نت های ماندگاری که بعد از گذشت دهه‌ها از ذهن مردم ایران زمین پاک نشده است. پدرِ موسیقی پاپ می دانندش، حتی نامدارانی که سال هاست در آن سوی آب ها زندگی می کنند نیز ادعایی نداشته اند در مقابل نبوغ و استعداد مردِ فروتن موسیقی ایران؛ محمد نوری. موسیقی را در بند مرزهای جغرافیایی محصور نمی دید، باور داشت به زبانِ جهانی نت ها. پیوندی نامرئی قائل بود میان اقوام و ملل مختلف به جادوی موسیقی. بی زمانی و بی مکانیِ باورش در ملودیها و آوازهایش هم هویدا بود، نمی توان موسیقی محمد نوری را در هیچ قالبی گنجاند، هم پارامترهای موسیقی پاپ را داراست و هم رگه هایی از موسیقی کلاسیک در آثارش دیده می شود. متعهد بود و میهن پرست، هیچ گاه سرزمینش را ترک نگفت و در کوران ناملایمات، دست از عشقش نکشید، شاگردان بسیاری را تربیت کرد که تعداد قابل توجهی از آنها به چهره هایی شناخته شده در عرصه موسیقی تبدیل شده اند؛ تلمذ نزد محمد نوری، افتخاری بود بس بزرگ، برخی از علاقه مندان به موسیقی پاپ برای اعتبار بخشیدن به کارشان، می نوشتند از حضور در کلاس‌هایش، در حالی که یک بار هم از نزدیک ندیدند خورشیدِ آسمان موسیقی را که جایزه «خورشید طلایی» را به پاس نیم قرن صدای متفاوت و ماندگار دریافت کرد. چهره ماندگار ایران در سال 1308 در رشت به دنیا آمد و 60 سال درخشید، درخشان ماند و درخشان رفت. امروز هشتمین سالروزی است که محمد نوری دیگر میان خانواده موسیقی حضور ندارد، نزدیک به سیصد قطعه به یادگار گذاشته، «جان مریم»، «ایران» و «شالیزار» را نمی توان فراموش کرد، وقتی می خواند «ما برای آن که ایران گوهری تابان شود/ خون دل ها خورده ایم» استواری صدایش، غرور را تزریق می کرد به رگ های مخاطبانش. به هنرستان عالی موسیقی رفت، از محضر «سیروس شهردار»، «مصطفی کمال پورتراب» و «فریدون فرزانه» بهره برد و خود شد قله سلفژ و آواز. کمتر کسی می داند فارغ التحصیل دو رشته از دو دانشگاه معتبر کشور است، زبان و ادبیات انگلیسی خواند در دانشگاه تهران و مدرک مبانی تئاتر را از دانشکده علوم اجتماعی گرفت. در کنار موسیقی و تدریس، کتاب هایی هم ترجمه کرد اما هیچ گاه فریاد نکشید دود چراغ خوردن هایش را. سرطان از پایش انداخت و در نهم مرداد سال 1389 از پای درآورد نورِ موسیقی ایران را.
یادداشتی از خواننده آواز کلاسیک نوری رفت اما ماند
محمد رضا صادقی - لس آنجلس کالیفرنیا- با نام او آغاز می کنم؛ آن که مهربانی اش را در وجود انسان ها جاری کرد. سخن گفتن در باب بزرگی استاد آواز ایران، مرحوم محمد نوری آسان نیست چونان که قلم چکه می کند و احساس بر کاغذ نقش می بندد. نبوغ، استعداد، تجربه و تسلط موسیقایی استاد محمد نوری بر همگان هویدا بود اما او وجوه شخصیتی متمایزی هم داشت که سبب می شد از جایگاه متفاوتی نزد شاگردانش برخوردار باشد. برخی مهربانی او را به تمامی دریافت کردند و توانستند علاوه بر نوشیدن از چشمه موسیقایی ایشان، مهر استاد را هم با جان و دل احساس کنند. خاطرات من با محمد نوری از آن جا رقم خورد که استاد در را به رویم گشود. عصر چهارشنبه ای پاییزی در خیابان سرباز، حوالی میدان سپاه؛ کوچه ای با بافت نسبتا قدیمی از محله های اصیل تهران. منزلش رنگ و بوی خاصی داشت و ساده و کوچک بود. این اولین درس زندگی بود که از استاد محمد نوری فرا گرفتم؛ می توان هنرمند ماند و ساده زیست؛ ساده اما پررنگ. رنگ سرخ عشق و آبی زندگی در حضورش موج می زد. زمانی که کنارش می نشستید، تلالوی رنگین کمان را در وجودش می دیدید که مهربانی اش را بی منت ساطع می کند. در اولین دیدار اینگونه برایم گفت: «آقای صادقی! اکنون که پا در عرصه هنر می گذاری، گویی که بر تار مویی قدم می‌زنی. هر خطایت مسبب سقوط تو در قعر این دره عمیق خواهد شد.» بدین سان پا در عرصه خوانندگی گذاشتم اما از ابتدا تا زمانی که نفس می کشم، سخن استاد در ذهنم خواهد ماند.
محمد نوری را می توان جزو استثناهای موسیقی ایران به شمار آورد. طبیعتا گستره مخاطبان او همه مردم ایران را شامل نمی شود اما کمتر کسی را می توان یافت که از «جان مریم» لذت نبرده یا با «ایران» و «وطن» استاد احساس غرور نکرده نباشد. محمد نوری، این صدای ناب و بهاری بدین سادگی ماندگار نشد. او آزمون های بسیاری را در این راه پشت سر نهاد. استاد از گذشته های دور تا پایان عمر، ساده زیست و بی آلایش. به دور از ابتذال رایج در زمانه خویش که هر هنرمندی را اغوا می کرد، تنها و تنها به موسیقی اندیشید، با موسیقی زندگی کرد و همراه با موسیقی، چهره در نقاب خاک کشید. محمد نوری به دور از هر اتفاقی بود که بوی شهرت بدهد و بوی نان! هر چند شهرت فراگیری داشت و می توانست به راحتی حال و آینده خود را از نظر مالی تامین کند اما محمد نوری شبیه هیچ کس نبود. زندگی استاد در موسیقی و البته کتاب خلاصه می شد. او اهل مطالعه بود و شاید کمتر کسی بداند که دستی هم بر آتش ادبیات داشت. محمد نوری کتاب های بسیاری را ترجمه کرد که زیر سایه خوانندگی او پنهان ماند و البته استاد هم تلاشی نمی کرد تا مردم را متوجه این بخش درخشان از زندگی خود کند. محمد نوری عضو کانون نویسندگان بود و گهگاهی دستی به ترانه سرایی هم می‌برد، حتی ترانه ماندگارترین اثرش را خودش بر قطعه موسیقی زیبایی از کامبیز مژدهی نوشت که «جان مریم» نام گرفت.


به راستی چنین خصائلی را یک جا در یک هنرمند هرگز نمی توان یافت. دغدغه محمد نوری، کمک به انسان ها بود. غمگین می شد وقتی کودکانی را می دید که از بیماری رنج می‌بردند. دانشجویان خارج از کشور که برای ادامه تحصیل، نیازهایی داشتند و خود در برآورده کردن این احتیاجات، ناتوان بودند، لبخند را از لب ایشان می ربود. استاد از درآمد حاصله آلبوم‌ها و کنسرت هایش در داخل و خارج از کشور، به یاری کودکان و دانشجویان می شتافت و این مهم را به سرانجام می رساند. من باور نداشتم حتی در قرن حاضر شاهد پیامبری باشم از جنس انسانیت و عشق. وجود او لبریز بود از مهر به شاگردانش. اگر به سراغ تک تک شاگردهای استاد محمد نوری بروید، یقین دارم جز خوبی و مهربانی، سخنی بر زبان نمی رانند. جوانانی که با علاقه به هنر آواز، پا در کلاس استاد محمد نوری می گذاشتند، از او به جز آواز بسیار می آموختند؛ درس زندگی، درس ایثار، درس عشق و درس یاری به همنوع. محمد نوری، نازنین بود و یگانه. او در مکتب خانم صبا و باغچه بان آواز می خواند. به غایت در حوزه موسیقی کلاسیک توانا بود ولی با توجه به جامعه شناسی قوی ترجیح داد کارهای تولیدی اش سبکی مابین پاپ و کلاسیک باشد. در حقیقت سبک خوانش او پلی بود میان این دو سبک آوازی. ویژگی های مکتب کلاسیک را با کلامی از شعرای معاصر و تلطیف شده با صدای مخملینش برای پنج نسل به یادگار گذاشت. تفکرش والا بود و ارتقای سطح شنیداری جامعه اش را چونان رسالتی به دوش می کشید. ادبیات فاخر را خوب می فهمید و در این راه چراغی برای شاگردانش بود. او رفت اما ماند. صدایش، تفکرش و راه و رسم زندگی اش تا همیشه در تار و پود فرهنگ این کشور ماناست .علی تفرشی از استاد فقید موسیقی می گوید؛
محمد نوری تاثیرش را بر موسیقی ایران گذاشت
«جان مریم» و «ایران» تنها دو نمونه از آثار ماندگار محمد نوری به شمار می روند که در ذهن مردم ایران حک شده اما یکی از وجوه متمایز این خواننده، دشواری تشخیص سبک او بود. محمد نوری را نه می توان یک خواننده صرفا کلاسیک به شمار آورد و نه می توان المان های پاپ امروزی را به صورت تام و تمام در آثار او یافت. در سالروز پر کشیدنش به سراغ یکی از خوانندگان شناخته شده موسیقی پاپ رفتیم که هر چند از نسلی دیگر است اما سابقه همنشینی و همکاری با استاد آواز ایران را دارد. علی تفرشی برای ما از ویژگی های منحصر به فرد آوازی محمد نوری‌گفت.گفت‌وگوی ما با این خواننده و نوازنده را در ادامه می خوانید:
به تایید بسیاری از کارشناسان، محمد نوری تفاوت بنیادینی با بسیاری از خواننده های دیگر داشت. او هم امضای خود را دارا بود و هم در سطوح مختلفی کار کرد. به عنوان یک موزیسین پس از شنیدن نام محمد نوری، چه چیزی در ذهن شما متبادر می شود؟
استاد نوری صاحب سبک بود و شیوه خاص خود را داشت. ریشه اصلی آوازش برگرفته از موسیقی کلاسیک بود و با فرم کلاسیک کار می کرد. آغاز کارش پیش از انقلاب بود و در آن زمان خواننده ای خاص، ویژه و متفاوت با خواننده های به اصطلاح مردمی محسوب می شد. حداقل می توان گفت متفاوت تر بود. از این رو سبک او نیاز به صبر و زمان داشت تا جا بیفتد و مردم آن را بشناسند و بپذیرند. در گذشته خواننده ها به گونه ای بودند که بیشتر مردمی به شمار می رفتند و مردم کوچه و بازار آنها را می‌پسندیدند. از این رو اندیشه های آوازی محمد نوری، ویژگی های جدید و نوینی داشت و مستلزم این بود که زحمت کشیده شود تا جا بیفتد. بعد از انقلاب و در دوره ای که ما بودیم، موسیقی او ادامه دار شد. استاد همیشه می خواند اما بعد از این که دوباره به شکل رسمی خواند، نگاه ها به سمت موسیقی اش معطوف شد. محمد نوری برای خودش جایگاه ویژه ای داشت و تنها کسی بود که می توانست در این سبک بخواند. سبک استاد نوری، سبکی خاص و مشخصاتش هم به نظر من بیان خیلی صریح، روان، صحیح و سلیس بود. رعایت اصول آوازی و همچنین مشخصه آوازی او در بیان سلیس و روان و موزیکالیته مناسب و تکنیک های آوازی که برگرفته از موسیقی کلاسیک بود، با موسیقی ایرانی و موسیقی پاپ ایرانی توام شد. این مشخصات اصلی آواز او بود که به نظرم همچنان جایگاه خودش را دارد.
تعداد معدودی از افراد را داریم که هم اکنون در موسیقی کلاسیک فعالیت می کنند. زمانی که با این افراد صحبت می کنیم، می گویند «نمی توانیم محمد نوری را در دسته کلاسیک قرار دهیم.» از طرف دیگر او یک خواننده پاپ صرف هم به حساب نمی آمد...
به گواه بسیاری از موسیقی دانان، محمد نوری سبکی منحصر به فرد داشت. دوستانی که گفته اند نمی توانیم محمد نوری را به عنوان یک خواننده موسیقی کلاسیک قلمداد کنیم، باید خودشان در این باره توضیح دهند. البته خواننده کلاسیک به خواننده ای گفته می شود که بیشتر قطعات موسیقی کلاسیک و قطعات غیر ایرانی را در قالب ارکسترال و ارکستر سمفونیک اجرا کند. او فعالیتی در این زمینه نداشت ولی موسیقی کلاسیک را درک و در این زمینه کار کرده بود. او این نوع از موسیقی را به خوبی می شناخت. در مورد این که بخواهیم بگوییم محمد نوری، خواننده موسیقی پاپ محسوب می شود یا خیر هم باید اول ببینیم موسیقی پاپ چه تعریفی دارد و اصلا او را با چه خواننده هایی در زمینه پاپ مقایسه می کنیم. پاپ در معنای عام برگرفته از کلمه Popular به معنای مردمی است. محمد نوری را می توان در این گروه قرار داد چون کلاسیک نمی خواند و قطعات کلاسیک از او نمی شنیدیم. استاد بیشتر قطعاتی را با اشعار فارسی و موسیقی ارکسترال پاپی که در ایران نوپا بوده، اجرا کرده است، یعنی ارکستری که به تازگی درامز، سازهای بادی برنجی و گیتار وارد آن شده بود و رنگ آمیزی جدیدی داشت. باید گفت محمد نوری در حقیقت پاپ می خواند اما موسیقی اش بیشتر برگرفته از موسیقی کلاسیک بود. او در بیان، تکنیک های آوازی و نفس‌گیری بیشتر از اصول آوازی موسیقی کلاسیک استفاده می کرد. این گونه نبود که بیاید از تکنیک های موسیقی آوازی ایرانی یا سنتی استفاده کند تا ما بگوییم خواننده سنتی بوده است.
بنا بر صحبت های شما باید محمد نوری را در دسته پاپ به معنای واقعی کلمه قرار دهیم؟
بله، اگر در این دسته قرار ندهیم، نمی شود سبک او را در دسته دیگری جای داد.
ولی پاپ با تعبیری که امروزه مقداری وسیع تر شده، بعضی از انواع موسیقی سخیف را هم درون خود جای می‌دهد...
در این صورت نمی توانیم بگوییم موسیقی محمد نوری جزو موسیقی پاپ است اما بر مبنای لغت پاپ که برگرفته از کلمه پاپیولار به معنای مردمی بودن است، موسیقی محمد نوری مردمی بوده و مردم، موسیقی او را گوش می داده اند. استاد نوری را شخصا در ژانر موسیقی پاپ قرار می دهم. البته این تنها نظر من نیست. فکر می کنم او بیشتر در زمینه پاپ ارکسترال فعالیت داشت، یعنی موسیقی پاپ که ارکسترهای بزرگ و تنظیمات ارکسترال داشته، تا این که پاپ به معنای امروزه و موسیقی الکترونیک باشد. استاد نوری، موسیقی کلاسیک کار کرد. او با دیافراگم می خواند؛ چیزی که اصولش در موسیقی کلاسیک است و باید نفس گیری از دیافراگم انجام شود. موسیقی او شبیه به موسیقی کلاسیک بود، نه موسیقی کافه ای و نه موسیقی پاپ ایرانی. بنابراین برای خودش یک سبک خاص درست کرد ولی کسی بود که موسیقی کلاسیک کار کرده و موسیقی کلاسیک را می شناخت و بعد به سمت پاپ رفت.
نکته ای که وجود دارد بحث محتوایی در زمینه آهنگسازی کارهای محمد نوری است. فارغ از خوانش، بحث آهنگسازی هم به میان می آید...
یک سری کارها، اگر موسیقی بی کلام شان هم پخش شود، انگار مهر نوری را بر خود دارد و به نظر می رسد بوی آهنگسازی‌هایی را می دهد که حول و حوش آثار استاد نوری است. اگر الان ما «جان مریم» را بشنویم، حتی اگر بی کلامش را هم از اول شنیده باشیم، می دانیم این موسیقی برای همان کسی است که قطعه «عروسی» یا «ایران» هم از آن اوست.
گفتاری درباره زنده یاد محمد نوری
گَرد ایرانی بر آوازش پاشید
رضا یزدانی، خواننده و آهنگساز
بعضی آدم ها هستند که شما با وجود آنکه سلیقه موسیقی تان به آنها نزدیک نیست برایشان احترام زیادی قائل هستید. آنها تاثیرگذار هستند و در زمینه ای که مشغول به فعالیتند به جایگاه استادی رسیده اند. این آدم ها اگر خواننده باشند، به لحاظ داشتن صدایی پر حجم و بیانی رسا برای همیشه در ذهن می‌مانند. زنده یاد محمد نوری برای من تصویر کامل این موقعیت است. زنده یاد نوری خواننده ای کلاسیک خوان بود اما شناخت عمیقی از حوزه کاری اش داشت. در انتخاب ترانه هایش، به قدری وسواس و توجه به خرج داد که بسیاری از کارهایش امروزه ورد زبان مردم است. «جان مریم»، «ایران»، «عروسی» و البته مجموعه ای از قطعات محلی که با صدای این خواننده توانا منتشر شده همچنان از سوی مردم زمزمه می شود و برخی از آنها هم با ورژن های مختلفی با صدای خوانندگان دیگر بعد از اجرای این خواننده توانا شنیده شده است. همه این ها نشانه هایی هستند برای تاثیری که محمد نوری بر موسیقی ایران گذاشته است. در مورد اهمیت کار زنده یاد نوری همین بس که با وجود عمومی نبودن موسیقی ارائه شده و البته عدم انتظار درباره اقبال عامه، کار ایشان به نسبت خیلی از کسانی که در این زمینه فعال هستند و همچنان هم به فعالیت ادامه می دهند، مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفت و طرفداران خاص خودش را هم دارد. با شیوه خوانشی که آقای نوری داشت باید بر این نکته انگشت تاکید بگذاریم که مردم به خوبی با آن کارها ارتباط برقرار کرده اند. مخصوصا که به یاد داریم خیلی های دیگر هم در این راه کوشیده اند اما کارشان تا این حد مورد توجه قرار نگرفته است. بارها گفته ام محبوبیت هنرمند چیزی نیست که بتوان آن را به زور ایجاد کرد. هنرمند با کارش، جای خود را در قلب مردم باز می کند. وقتی خواننده ای بتواند پس از گذشت سال ها همچنان همان تصویری که از خود در ذهن مردم ساخته را حفظ کند و با ارائه آثاری زیبا، مخاطبان خود را نگه دارد، یعنی کار بزرگی انجام داده است. بخشی از موفقیت های آثار آقای نوری هم البته به جنس صدا و شیوه ارائه کلام از سوی ایشان باز می گشت. حجم صدای زنده یاد نوری کم نظیر و جالب توجه بود و مخاطبان آن سبک خاص، دوستش می داشتند.
در مورد زنده یاد نوری خاطره جالبی دارم که البته در روزی که برایم اتفاق افتاد به صورت تجربه ای تلخ در ذهنم جا گرفت اما بعدا جایش را به حس خوبی داد. وقتی کارم را در حوزه موسیقی رسمی شروع کردم عزیزانی که در شورای موسیقی بودند خیلی با این نحوه خواندن موافق نبودند. البته حالا که نگاه می کنم، می بینم آنها حق داشتند چنین عکس العملی نشان دهند چرا که در آن سال ها خوانش هایی به آن شکل مرسوم نبود. یکی از اعضای شورای موسیقی آن موقع که مخالف آن کار بودند، زنده یاد محمد نوری بودند که البته بعدا در فستیوال بزرگی که به یادشان برگزار شد، خودم برخی از کارهایشان را بازخوانی کردم.
راستش در موقعیت عجیبی قرار داشتم و همراه با احترام و تعجبی عمیق به دوستانم می گفتم «ببینید کار این دنیا چقدر عجیب است! من در روز بزرگداشت مردی که مخالف شیوه خواندنم بود، کارهای او را بازخوانی می‌کنم!». از جمله ویژگی های صدای آقای نوری این بود که موسیقی را زبانی فراقومی و متعلق به تمام آدمیان می دانست. او با شناخت و دانشی که از جغرافیا و فرهنگ ایران داشت و بر اساس مطالعاتی که در حوزه هنرهای نمایشی انجام داده بود، سعی داشت تا حد امکان گَرد ایرانی بودن را بر شیوه آوازی اش بپاشد. به همین دلیل هم بسیاری از کارهای این هنرمند با سلیقه و سابقه شنیداری مخاطب ایرانی ارتباط برقرار می کند. از همین رهگذر بسیاری از مخاطبان بیان موسیقایی او را پذیرفتند و با آوازش خاطره ساختند.
سایر اخبار این روزنامه
مخالفان سیاسی روحانی با طرح عدم کفایت می خواهند او را از سر باز کنند یا رئیس جمهوری را در مشت بگیرند؟ مخالفان سیاسی روحانی با طرح عدم کفایت می خواهند او را از سر باز کنند یا رئیس جمهوری را در مشت بگیرند؟ به بهانه شصت‌وسومین زادروز میلاد فرید زلاند که ماندگارهای پاپِ ایران، وام‌دار اویند به بهانه شصت‌وسومین زادروز میلاد فرید زلاند که ماندگارهای پاپِ ایران، وام‌دار اویند «همدلی» از آخرین آمار ابتلا به ایدز در کشور گزارش می‌دهد یکـه‌تازی بیماری قـرن «همدلی» از آخرین آمار ابتلا به ایدز در کشور گزارش می‌دهد یکـه‌تازی بیماری قـرن شجریان در آرزوی کنسرت خیابانی شجریان در آرزوی کنسرت خیابانی آیا آمریکا برای فروش ذخایر نفت خود نیاز به افزایش قیمت آن در بازارهای جهانی دارد؟ آیا آمریکا برای فروش ذخایر نفت خود نیاز به افزایش قیمت آن در بازارهای جهانی دارد؟ همدلی از سناریوی کمبود آب و ویبره وزارت نیرو در ارسال گوش به‌زنگ های کاهش مصرف به جای مدیریت مصرف گزارش می دهد همدلی از سناریوی کمبود آب و ویبره وزارت نیرو در ارسال گوش به‌زنگ های کاهش مصرف به جای مدیریت مصرف گزارش می دهد گزارش «همدلی» از واکنش مردم به آشفتگی‌های اخیر در بازار آزاد ارز دلالان، چهارراه‌استانبول را ناآرام کردند تسلیت چهره‌های سیاسی به خانواده دوزدوزانی امروز، هشتمین سالروز پرواز چهره ماندگار موسیقی ایران زمین است نورِ پر غرور، نورِ استوار برنامه محوری و قانون مداری وجه مثبت شهردار تهران هدایت آقایی: احزاب درحوزه امنیت‌غذایی کار نکرده‌اند انتقاد معلمان زن مجرد به حذف حق عایله‌مندی و دلایل آموزش و پرورش پتروفرهنگ در قطب پتروشیمی کشور پتروفرهنگ در قطب پتروشیمی کشور