روزنامه خراسان
1397/05/10
آقای دکتر و سکه 2 ریالی
بسیاری از ما از کنار مسائل و اتفاقات متعددی که در گوشه و کنار شهر و دیارمان می افتد خیلی راحت می گذریم. اتفاقاتی به ظاهر ساده که کمی دقت و توجه به آن ها گاه برای برخی منشأ اثر بلکه تحولاتی در نوع نگاه به زندگی، منش و رفتار و حتی سرنوشت آنان شده است. آن چه در این نوشته به آن اشاره می شود برگرفته از گفتار کوتاهی از طلبه ای اهل دل در مجلس ختم پدربزرگ یکی از همکاران عزیزم است که به رشته تحریر در آوردن آن را بی ثمر و خالی از لطف نمی دانم. ماجرایی که در آن جلسه به اختصار بیان شد، گزیده واقعه ای بود که شرح آن را گوینده، سال ها قبل در مجله مکتب اسلام خوانده بود. اما آن قصه چه بود؟! قصه، قصه پیش فرستادن «کاشت» در مزرعه دنیا و «برداشت» در سرای آخرت بود. روزی فرزانه مردی برای معالجه به پزشک مراجعه می کند، دقت نظرش باعث می شود که متوجه «دست به خیری» و نیکوکاری آقای دکتر شود. آن پزشک نه تنها از برخی از بیماران هزینه ویزیت دریافت نمی کرد، بلکه یادداشت و علامتی برای نگرفتن پول دارو توسط داروخانه و به حساب دکتر گذاشتن آن، همراه نسخه می کرد. تا این جای قصه همان طور که می دانم و می دانید خیلی از نیکوکاران و اهل خیر پاک اندیش در حرفه های گوناگون اهل این گونه کارها هستند و با روش های متفاوت به همنوعان خود یاری می رسانند و دست خیر دارند اما نکته ظریف ماجرا، چگونگی آغاز این نیکوکاری و دقت و درس آموزی دکتر از یک اتفاق ظاهرا ساده بود.آن روزها از تلفن همراه خبری نبود، تلفن ثابت هم چندان در دسترس همه مردم قرار نداشت اما دکه های زردرنگ تلفن های همگانی سر برخی چهارراه ها و خیابان ها و بعضی کوچه ها خودنمایی و البته کارگشایی می کرد، مشکل اما تهیه 2ریالی برای استفاده از این تلفن های همگانی بود. یکی از این روزها این آقای دکتر نیاز به یک تماس فوری پیدا کرد و خلاصه دست به دامان یکی از این تلفن های همگانی شد، مانع اصلی اما نداشتن 2ریالی بود. از قضا کنار آن دکه تلفن مردی مشغول تعمیر و واکس زدن کفش بود. آقای دکتر از او پرسید شما 2ریالی دارید، مرد کفاش بی درنگ از کاسه ای که پر از سکه 2ریالی بود یک سکه به او داد. دکتر که عجله داشت تماس را گرفت و بعد سراغ مرد آمد و خواست یک سکه 10ریالی به مرد کفاش بدهد اما هرچه اصرار کرد آن مرد قبول نکرد. آقای دکتر علت را جویا شد. مرد کفاش گفت من که سرمایه آن چنانی ندارم که برای آخرتم بفرستم و با «پیش فرست» آن ذخیره ای برای آن جا داشته باشم، پس همین 2ریالی ها را در اختیار مردم می گذارم تا شاید گره ای کوچک از کارشان باز کنم و به لطف خداوند چیزی در «نامه عملم» نوشته شود.پزشک قصه ما اما پس از اصرار آن بیمار فرزانه ای که دلیل و انگیزه دست به خیری او را پرسید، گفته بود من از آن مرد کفاش درس گرفتم و آموختم که ... .
سایر اخبار این روزنامه
تخلیه بخشی از حباب سکه و ارز
آقای شجریان! بگو ما کِی ، کجا باشیم؟
جای خالی غزل های «غلامرضا شکوهی» شاعر خراسانی، یک ساله شد
به مناسبت اول آگوست، روز جهانی تغذیه با شیر مادرو فواید آن
آقای دکتر و سکه 2 ریالی
دست حاج قاسم چگونه پر شد؟
توصیه هایی مهم برای انتخاب رشته دانشگاهی به داوطلبان و خانواده هایشان
آهن را باید با آهن برید
اژه ای: برای چندمین باردرخواست لزوم علنی شدن برخی دادگاه ها را به مجلس داده ایم
رکورد جدید بی اعتباری آمریکا
زیرپوست مذاکرات
3 نخبه، 4 رتبه برتر
200 امضا برای تغییر کابینه 100 امضا برای سوال از روحانی
آقای ترامپ، مردم و مسئولان سناریوهای شما را می شناسند
77 درصد مستمری بگیران تامین اجتماعی زیر خط فقر هستند
سرخوشانه «نـود»

