سهم روزنامه نگاران آزادی و استقلال رسانه ها

کل سهم ما یک روزازسال است. یک روز که انگار تیک و تاک ساعت به شماره می افتد و عقربه ها که از روی 12 نیمه شب می گذرند ، سیل پیام تبریک وشادباش سرازیر می شود. صبح هم با پیام های تبریک و گاه کارت پستال های نهادهای مختلف می گذرد که فکر می کنی واقعا چرا؟ چرا باید اصلا این همه هزینه شود و این کارت ها و پیام های فله ای و دسته‌جمعی ارسال شود که هیچ فایده ای ندارد و بعد عقربه های ساعت که از 12 شب 17 مرداد می گذرد انگار همه چیز تمام می شود. همه آن لبخندها و پیام های تبریک و شادباش ها می روند داخل صندوقچه ای و پنهان می شوند و روزنامه نگاران و خبرنگاران و اصحاب رسانه می مانند و مشکلات مالی و کاری و حقوق صنفی نادیده گرفته و برباد شده و تهدیدها و تحدیدهایی که باید با آن روزگار بگذرانند. حالا که اصلا روزگار بدتر هم شده است؛روزگاری که حقیقت را به مسلخ می برند و هر کسی به خود حق می دهد اگر از حرفی که روزنامه نگار می زند خوشش نیامد او را آزار دهد و این آزار گاه کلامی در فضای مجازی و رسانه های اجتماعی تا آن حد پیش می رود که روزنامه نگار و شهروند در مقابل هم قرار می گیرند. کافی است روزنامه نگار یا خبرنگاری بخواهد اشاره کند یا بگوید خبری نادرست است و تحلیلی بر اساس خبری نادرست فراگیر شده است، ناگهان ممکن است با لشکری مواجه شود که او را مواخذه و آزار می کنند چون حقیقت را بیان کرده و این گونه است که می بیند حالافقط اصحاب قدرت نیستند که امیدوارند بتواننداصحاب رسانه را در ید قدرت خود ببینند که گاه مجموعه ای از شهروندان ناآگاه نیز صدای آنان را بر نمی‌تابندو این خود قصه پرغصه ای است پر از آب چشم. اما در این سال ها و حداقل دو دهه اخیر 17مرداد هرسال که می رسد،انگار زمین و زمان یاد روزنامه نگارها و خبرنگاران و اصحاب رسانه می افتند. این روال از 17 مرداد سال 77 آغاز شده است.درآن زمان،محمود صارمی، خبرنگارخبرگزاری جمهوری اسلامی،به همراه هشت نفرازاعضای کنسولگری ایران درمزارشریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسیدندو حالا 20 سال از آن حمله می‌گذرد و روز خبرنگار در میان اصحاب رسانه در ایران 20 ساله شده است. ازمسائل ومشکلات صنفی ودرگیرهای روزمره اصحاب رسانه بسیارنوشته‌اندوکمترشنیده‌ شده است امااین روزها گویا ناچاریم برای اثبات اولین اصول کار حرفه ای خود نیز مبارزه کنیم تاشایدگوش شنوایی باشدوصدای مارابشنودوباورکندکه کاروحرفه خبرنگار و روزنامه‌نگار انتقال سریع و درست اخبار است. اینکه روزنامه‌نگار باید و قرار است چشم بیدار جامعه باشد و نباید از آنچه انتشار اخبار می خواند، هراسی به خود راه دهد. حال این اخبار، گاه خبرهای رسمی کشور است و گاه آمار فساد و تبانی مسئولان. اما آنچه حقیقت دارد و نباید از ياد برد،این است که مطبوعات آزاد ،رکن چهارم دموکراسی و پاسداران گردش آزاد اطلاعات در جامعه هستند. حال در ماه های اخیر فارغ از همه مشکلات عدیده صنفی و سنگ اندازی‌ها بر مسیر گردش آزاد اطلاعات کشور ، دولت یازدهم که بسیاری به نوع نگاه و نگرش متفاوت ارکان این دولت چشم امید بسته بودند با «لایحه سازمان نظام رسانه ای کشور» کمر به نابودی کامل رسانه های مستقل بسته است. ده ها حقوقدان و مدرس روزنامه نگاری در ماه های گذشته بارها و بارها به این لایحه اعتراض و نظرات‌شان را بیان کرده اند. هر چند در آخرین اخبار رسمی گفته شد که دولت قصد دارد در لایحه تغییراتی ایجاد کند اما همواره در این سرزمین باید از اخبار غیررسمی هراس داشت و به نظر نمی رسد آنچه در ادامه لایحه قبلی در دست تدوین باشد چنان عاقبت خوشی را برای روزنامه نگاری مستقل ایران در چنته داشته باشد. لایحه از دستور کار خارج نشده بلکه تنها گفته شده است که بخش‌هایی از آن برای تغییر و بهره وری افزون تر در دست بررسی است و این در حالی است که تاکنون کمتر مشاوره ای از روزنامه نگاران فعال در عرصه رسانه در این باره گرفته نشده و این قوانین قصد دارد برای همین اصحاب رسانه تصمیم گیری کند.
دولت و همه قدرت ها اگر باور دارند که رسانه ها و مطبوعات آزاد در جهان مدرن امروز چهارمین چرخ ارابه دموکراسی هستند پس باید به آزادی گردش اطلاعات و حتی تضمین این آزادی نیز باور وجود داشته باشد. از زمانی که مطبوعات، رکن چهارم دموکراسی قلمداد شد،تاثیرات شگرفی بر آن به وجود آمدومطبوعات از یک نهاد کاملا مخبروناقل اطلاعات، به یک نهاد موثروکاراکه می‌توانست تاثیرات عمیقی را بر مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم و حکومت بگذارد، تبدیل شد.مطبوعات چنان چرخ چهارم، رکن چهارم دموکراسی است که تهدید و تحدیدش می‌تواند به عدم امکان گردش آزاد اطلاعات منجر شود.عادت کرده‌ایم بنویسیم كه روزنامه‌ها فانوس‌های کوچکی هستند برای باقی ماندن نوربه سوی دخمه‌های تاریک فساد!وحقوق ملت‌ها دربرابر دولت‌ها تنها درسایه مطبوعات آزاد استیفا می‌شود.بایدآزادی مطبوعات را پاس داشت ودراین پاسداشت، چه بسیاردولت‌ها که هراسان می‌شوندومانع می‌تراشندبرسر این روزنه‌های کوچک نور.عادت کرده‌ایم بنویسیم که دغدغه آزادی مطبوعات، حق یک ملت است وبنویسیم که آزادی مطبوعات برابر است باحق یک ملت برای آزادی بیان! حتی اگر سهم ما از 365 روز سال تنها و تنها یک روز باشد،باز هم در آن روز باید ندا سردهیم که با لوایح اشتباه ، خبرنگاران و روزنامه نگاران را به روابط عمومی سازمان ها و نهادها تبدیل نکنید. سهم ما اگر برای فریاد زدن بر سر حق‌مان همین یک روز هم باشد ، این روز را به جای پیام های تبریک مشابه و بی اساس، صرف شنیدن صدای رسانه های منتقد مستقل کنید تا صدای خرد شدن استخوان های‌شان را بشنوید که چگونه فشارهای صنفی و کاری را تحمل می کنند اما حالا و اینجا نه برای حقوق صنفی خود که برای دست یابی شهروندان به گردش آزاد اطلاعات چانه می زنند.از رسانه های آزاد و مستقل نترسید چرا که استقلال آنان در نهایت استقلال نهادهای مدنی و کشور را رقم می زند و آزادی مطبوعات ، کشور را به سوی سعادت و دموکراسی پیش خواهد بود. اما در این روز که قرار است به نام خبرنگاران و روزنامه نگاران باشد شاید حق داشته باشیم از شهروندان نیز مطالبه ای داشته باشیم.نهال نورس«مطبوعات مستقل»علاوه‌براحتیاج به آزادی از سوی دولت‌ها به‌شدت نیازمند مهربانی ازسوی شهروندان نیزهست.روزنامه‌ها و رسانه‌ها برای آنکه بتوانند به حقیقت، صدای جامعه باشند، برای حفظ استقلال خود نیازمند این هستند که ازمنابع مالی، سیاسی و اقتصادی بی‌نیاز باشند و برای این حفظ استقلال و بی‌نیازی،گاه باید دوربین‌ها از دولت‌ها و حاکمیت‌ها کنده شود و به سوی جامعه و مردم بازگردد؛ به‌سوی مردمی که می‌توانند بخشی بزرگ از ضمانت استقلال رسانه‌ها باشند،اگر اراده جمعی بر این قرار گیرد که از حمایت دست نکشند.گاهی شاید باید از آن حرف‌های تکراری رها شد و سوال را با صدای رسا و بلند از جامعه پرسیدکه حالا شماچقدرحاضرهستيد بهای آزادی و استقلال مطبوعات را بپردازيد؟سوالی که پاسخی ساده دارد؛مطبوعات، تنها سعه‌صدر دولت‌ها را نمی‌خواهد که مهر و همراهی جامعه را نیز طلب می‌کند.تنها درجامعه‌ای مسئول و آگاه است که می‌‌توان امید داشت مطبوعات و رسانه‌ها راه را به‌درستی طی کنندو همان چرخ که باید باشند؛چرخ چهارم دموکراسی.