خبرنگار «دادستان»

آیا همه مسئولان، صدای مردم را می شنوند و از مشکلات و دغدغه های ملت باخبرند؟ آیا همه آنانی که دستی در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های کشور دارند، ریز و درشت گرفتاری ها و گره های زندگی مردم را فهم می کنند؟ پاسخ روشن است که برخی از بر کرسی نشستگان قانون گذاری و اجرا و دستگاه قضا آن قدر با کف و توده جامعه فاصله گرفته اند که گویی فراموش کرده اند در قبال حال و آینده کشور چه مسئولیت سنگینی دارند، از جمله دلایل این فاصله کذایی و نامبارک را می توان چنین برشمرد،  زندگی نکردن بامردم، اسیر تشریفات و تجملات و اشرافی گری شدن، حس «اربابی» و مردم را دست کم گرفتن ، تکبر و تبختر، فراموش کردن خون های پاکی که پای امنیت و عزت و استقلال وطن ریخته شده، از یاد بردن کلام آن پیر سفر کرده ای است که صادقانه و بی ریا می گفت « به من خدمت گزار بگویید بهتر است تا این که رهبر بگویید» در چنین شرایطی خبرنگاران و رسانه ها تکلیفی بس سنگین و مسئولیتی بسیار خطیر برعهده دارند تا دایم و مستمر زنگ «بیدارباش» را در جامعه به خصوص برای مسئولان به صدا درآورند. خبرنگاران عزیز با مطالعه و آموزش مستمر، به روز بودن بلکه در لحظه و «آن» وقایع و پدیده ها و ماجراها نفس کشیدن و همواره در کنار آحاد مردم بودن، می توانند و باید با قلم و بیان رسانه ای در عین دقت و صداقت و امانتداری و رعایت اخلاق حرفه ای، مشکلات کشور و جامعه را شناسایی کنند و با پیگیری مطالبات به حق مردم به خصوص در زمینه معیشت و تورم و گرانی و بیکاری «صدای مردم» باشند و با قلم ها و دوربین های خود و تهیه خبرها و گزارش های میدانی از مشکلات و معضلات زندگی مردم در عرصه های گوناگون، واقعیت های کف جامعه را صادقانه و شجاعانه و البته اخلاق مدارانه و حرفه ای به تصویر بکشند. خبرنگاران عزیز که 17 مرداد به مناسبت شهادت شهید والامقام عرصه قلم و رسانه و روشنگری محمود صارمی کار و قدر منزلتشان در جامعه گرامی داشته می شود
صدای مردم
می توانند صدای آحاد مردم از اقشار و اصناف و سلیقه های گوناگون باشند، خبرنگاران و رسانه ها این اثرگذاران در رشد و توسعه و پیشرفت کشور، این موثران در تحکیم وحدت ملی و انسجام مردم، این به صدا درآورندگان زنگ های بیدار باش به ویژه برای مسئولان با ارتقای دانش، مهارت و هنر حرفه ای خود که امروز در جهان به عنوان رکن چهارم مردم سالاری شناخته می شود باید همان گونه که حرفه ای و هنرمندانه از پیشرفت ها و دستاوردهای کشور در عرصه های گوناگون و از ظرفیت ها و جذابیت های ایران عزیز و از فرهنگ و تمدن بی نظیر این سامان می نویسند و چراغ امید را در دل مردم روشن تر می کنند ، از مشکلات قشرها و اصناف مختلف جامعه نیز  بنویسند و مطالبات به حقشان را آگاهانه در فضایی آرام و منطقی و به دور از تنش و «سیاه نمایی» پیگیری کنند به خصوص مشکلات قشرهایی که یا دیده نمی شوند یا کمتر بدان ها پرداخته می شود یا فقط در «مناسبت» ها یادی از آنان می شود!
از کارگران سخت کوش و کم درآمد و کم برخوردار جامعه، از کارگران معدن که در عمق معادن حتی هوای کافی برای نفس کشیدن ندارند و جانشان چندان در امان نیست، از کارگران ساختمانی که پناهی جز سایه درختان کنار خیابان ها و میدان ها ندارند و نه بیمه ای ، نه دفترچه درمانی و نه حتی کار دایمی.


خبرنگاران این دارندگان ذهن های هوشیار و کنجکاوی که گرچه بسیاری شان نه درآمد آن چنانی و حتی دایمی و نه امنیت شغلی قابل اطمینانی دارند و تحت فشارهای «درون سازمانی» و «برون سازمانی» نیز هستند ولی در عین حال وظیفه حرفه ای و اخلاقی و مسئولیت اجتماعی شان حکم می کند که پا به پای مردم به دنبال طرح مسائل و مشکلات جامعه و پیگیری خواسته ها و مطالبات به حق آنان باشند می بایست با استفاده و بهره جستن از «شم خبرنگاری» و حس کنجکاوی قدرت تحلیل و واکاوی مسائل و عشق به حل مشکلات و پیشرفت کشور در عین صداقت و امانتداری و رعایت «عفت و حرمت قلم» که در قرآن مستحکم به آن قسم یاد شده مسئولانه و هنرمندانه بنویسند و بگویند از آن چه باید بگویند و بنویسند، از رنجی که رانندگان به خصوص آنان که در گرما و سرما در جاده های نه چندان ایمن و خطرناک برای تامین معاش اهل و عیال تلاش می کنند و گاه حتی چند هفته از خانه و خانواده خود دور هستند، از سختی و ارزش حیاتی کار مرزبانان گران قدر کشورمان و از کمبودهای عدیده تجهیزاتی و امکانات اولیه و در عین حال جان هایی که کف دست گذاشته اند برای دفاع از حریم و امنیت دین و مردم و میهن، از سربازان گمنام امام زمان از آتش نشان ها که فقط وقتی در آتش پلاسکوها به خاطر نجات جان مردم، جان می دهند و به شهادت می رسند یاد می شود، از کارگران رودررو با آتش و گرمای شدید کوره پزخانه های آجرپزی ها و نانوایی ها و کوره های ذوب فلزات ، از کشاورزانی که به دلایل گوناگون بیشتر حاصل و ثمره دسترنج سالیانه شان به جیب دلال ها و واسطه ها می رود، از آن دسته از پرستاران عزیز و فداکاری که رنج پرستاری مدام از بیماران را «زینب گونه» به جان می خرند، از زندگی سخت زنان سرپرست خانوار، از آسیب های اجتماعی، از مادران و پدرانی که برخی غفلت زدگان و نابخرد و نامهربان فرزندان، سال ها در خانه سالمندان رهایشان کردند و چشم انتظارشان گذاشتند، از پیش کسوتان عرصه شهادت که برخی آقازاده ها فراموش کردند که این مملکت را چه کسانی از چنگال دشمن درآوردند، از رزمندگان و جانبازان که حال برخی به جای تجلیل و قدردانی و بزرگداشت ایشان زخم زبانشان می زنند، آری خبرنگار شجاع، روشنگر عاشق دین و میهن با هوشیاری نه تنها به دام باندهای قدرت و ثروت و فساد نمی افتد بلکه با نیت قرب خداوندی و خدمت به مردم و کشور به دنبال «کشف» و «نشر» حقایق و پیگیری مجازات مفسدان، اختلاس کنندگان، محتکران و قاچاقچیان حرفه ای ، رشوه خواران و همه آنانی است که در نظم و امنیت و اقتصاد کشور اخلال می کنند و به اعتماد و اطمینان مردم ضربه می زنند، خبرنگاران را مردم دوست دارند چون می توانند صدای مردم را بشنوند و به گوش مسئولان برسانند خبرنگاران و نویسندگان را مردم دوست دارند چون می توانند پل مستحکم و مطمئن و مورد اطمینان بین مردم و مسئولان باشند، خبرنگاران را باید مسئولان نیز دوست داشته باشند و قدرشان را بدانند که حرف ها و عملکردشان را صادقانه و امانتدارانه و هنرمندانه برای مردم بازگو می کنند و به تصویرمی کشند تا چراغ امید در دل جامعه فروزان تر شود.
مردم و تاریخ حتما خبرنگاران تراز انقلاب اسلامی را که آگاه، صادق، امانتدار، شجاع، روشنگر، مقید به ارزش های دینی و ملی، مروج سبک زندگی ایران اسلامی، کاشف حقایق ، یقه گیر مسئولان «یقه سفید» غفلت زده ، صدای مردم و در یک کلام خبرنگار «دادستان» هستند دوست می دارند و ارج می نهند.
خداقوت عزیزان