امروز توپ در زمین آمریکاست

باید بر موضع رهبر انقلاب مبنی‌بر منتفی‌کردن مذاکره با آمریکا صحه گذاشت، از این رو که آمریکایی‌ها در شرایط کنونی بنا را بر این گذاشته‌اند که می‌توان در مذاکرات  از ایران امتیازهای بیشتری گرفت. در چنین وضعیتی وقتی دولت آمریکا ایران را مابین فشار برای تغییر رژیم یا تسلیم‌کردن تمامی اموری که اسم آن را مذاکره می‌نامند ولی درواقع تسلیم است قرار می‌دهد، ایران راهی جز منتفی‌کردن مذاکره با آمریکا ندارد مگر اینکه شرایط و مقدمات لازم برای گفت‌وگو مهیا شود. ایران باید زمانی پای میز مذاکره برود که نقاط قوتش با نقاط قوت آمریکا در یک سطح و حتی بیشتر از آن باشد. وقتی وارد گفت‌وگو می‌شوید و در موضع ضعف قرار دارید طبیعی است که با درخواست‌های حداکثری طرف مقابل روبه‌رو می‌شوید و ناگزیر هستید پیاپی امتیاز دهید؛ اما اگر خلاف این باشد و موازنه‌ای بین نقاط ضعف و قوت طرفین وجود داشته باشد یا حداقل اینکه نقاط قوت ما در میز مذاکره بیش از نقاط ضعف ما باشد در آن صورت خواهیم توانست مذاکره‌ای مبتنی‌بر موازنه را پیش ببریم و در آن مذاکره موفق شویم.  با احتساب وضعیت موجود که بحران اقتصادی و نارضایتی‌های اجتماعی بخشی از آن است، تا زمانی که اینها برطرف نشود قاعدتا نباید به سمت مذاکره برویم. در شرایطی که این تلقی وجود دارد که یکی از کشورهای میز مذاکره در موضع ضعف قرار دارد، در اولین قدم کشور مقابل حداکثر انتظارات را در پای میز مذاکره مطالبه خواهد کرد و حداکثر امتیازات را خواهد خواست و مذاکره برای مذاکره‌کننده دشوار خواهد شد. طرف آمریکایی امروز به‌صراحت بر وادار کردن ایران به سپردن امتیازات بیشتر تا جایی که نام آن را می‌توان تسلیم کامل نهاد، اصرار دارد و حتی از لزوم تغییر رژیم در ایران سخن می‌گوید. آمریکا برای مذاکره صادق نیست و نیت واقعی ترامپ با آنچه اعلام می‌کند، تناقض دارد. در رابطه با پیشنهاد گفت‌وگوی بدون پیش‌شرط از سوی ترامپ نیز باید گفت این پیشنهاد بدون پیش‌شرط نیست. آمریکایی‌ها تحریم‌هایی را وضع کرده‌اند و قرار است در آبان‌ماه دور تازه‌ای از آنها را برقرار کنند که طبق قطعنامه 2231 باید برداشته می‌شد. این چارچوب به‌معنای مذاکره بدون پیش‌شرط نیست، درواقع آنها شرط تحریم‌ها را از پیش قرار داده‌اند و با این پیش‌فرض می‌خواهند گفت‌وگو کنند. وقتی امروز این تحریم‌ها اعمال‌شده، صحبت از اینکه ما آماده مذاکره بدون پیش‌شرط هستیم کاملا بی‌معناست.  همچنین رد مذاکره در شرایط امروز به‌معنای رد مطلق مذاکره نیست. آمریکا می‌تواند با تغییر وضعیت، برآوردهای ایران را تغییر دهد و منجر به آن شود که ایران تصمیم به گفت‌وگو در شرایط خاص بگیرد. به‌عبارت دیگر امروز توپ در زمین آمریکایی‌هاست نه در زمین ایران. مفهوم اشاره رهبر انقلاب مبنی‌بر عدم وقوع یک جنگ نظامی جدید نیز روشن است؛ معنای تلویحی این موضوع آن است که ایران آغازکننده جنگ نخواهد بود. ما هیچ‌گاه حمله‌کننده نبودیم و هیچ ‌انگیزه‌ای نیز دراین‌باره نداریم و از این به بعد هم نخواهیم بود. طرف مقابل اگر بخواهد جنگ را آغاز کند به بهانه‌ای نیاز خواهد داشت که ایران آن بهانه را به آمریکا نخواهد داد. ضمن آنکه برآوردها حاکی از آن است که آمریکایی‌ها هزینه بالایی را برای جنگ احتمالی با ایران خواهند داد. از این رو امروز جنگ با ایران برای آنها مقرون‌به‌صرفه نیست. مضاف بر آنکه موضوع حادی وجود ندارد که بخواهد به‌خاطر آن جنگی اتفاق بیفتد. در عین حال ایران متوجه ضرورت‌های خویشتن‌داری در سیاست خارجه خود نیز هست.  آمریکا شاید به‌دلیل قدرت نظامی خود توان آغاز یک جنگ نظامی را داشته باشد ولی چنین اقدامی فایده‌ای برای آمریکا نخواهد داشت زیرا اهداف مشخصی برای این جنگ نمی‌تواند وجود داشته باشد. به‌علاوه دستاویزی هم برای این جنگ وجود ندارد. برخی از آمریکایی‌ها معتقدند می‌توانند با ایران وارد جنگ شوند و به تصور خود در جنگ کوتاه‌مدت کار ایران را تمام کنند ولی این آرزوی آنهاست و با واقعیت‌های جاری فاصله بسیاری دارد. بنابراین جمع‌بندی این است که آمریکایی‌ها اراده جنگ با ایران را ندارند چراکه در یک محاسبه ساده هزینه فایده، زیان‌های آنها بیشتر از سودی است که می‌توانند به دست بیاورند.