ادلب و ساز ناكوك واشنگتن

طي هفته‌هاي جاري، ادلب به اصلي‌ترين محل مناقشه در مورد آينده سوريه تبديل شده است. به نظر مي‌آيد در ادلب تعداد زيادي افراد و گروه‌هايي حضور دارند كه به سازمان‌هاي امنيتي امريكا، انگليس، فرانسه، تركيه، برخي كشورهاي حاشيه خليج فارس وابسته‌اند. از اين ميان بر اساس برآوردها فقط 14 هزار نفر تابعيت مضاعف تركيه دريافت كرده‌اند و گذرنامه تركيه‌اي در اختيار دارند، بسياري ديگر از شبه‌نظاميان و افراد مسلح وابسته به گروه‌هاي تروريستي و از جمله كشورهاي عربي متحد ايالات متحده امريكا به اين منطقه آمده‌اند. ارتش سوريه تدارك گسترده‌اي براي انجام اين عمليات كليدي فراهم كرده است و روسيه نيز قرار است با پوشش كامل اطلاعاتي و هوايي از دمشق در اين عمليات حمايت كند. موفقيت اين عمليات به اين معنا خواهد بود كه بخش عمده توان نظامي گروه‌هاي وابسته به محور مخالفان دولت دمشق، از بين خواهند رفت. اين شبه‌نظاميان و تروريست‌ها عملا با آغاز عمليات ادلب، سه انتخاب در برابر خود مي‌بينند: تحويل سلاح‌هاي سنگين و تسليم، فرار به تركيه و تلاش براي پناهندگي در كشورهاي حامي يا بازگشت به كشورهاي متبوع يا تعيين سرنوشت مرگ و زندگي در ميدان نبرد. سوابق نشان مي‌دهد كه بسياري از اين شبه‌نظاميان در برابر يك آزمايش جدي نظامي، توان مقابله ندارند و نهايتا يكي از دو گزينه اول، يعني تسليم يا فرار را به نبرد ترجيح مي‌دهند. در نتيجه كشورهاي حامي مخالفان به سركردگي و نمايندگي ايالات متحده امريكا، به‌شدت نسبت به نتايج اين عمليات نگران هستند. جنگ رواني و رسانه‌اي براي لغو يا تعويق عمليات نظامي سوريه در ادلب، مدت‌ها قبل از سوي دولت امريكا آغاز شده است. آنها با سر و صداي زياد، پيشاپيش از وقوع يك حمله شيميايي در اين عمليات خبر مي‌دهند و تهديد مي‌كنند كه ...
در صورت وقوع اين حمله، اقدام نظامي عليه سوريه انجام خواهند داد. در برابر مسكو هم پاتك رسانه‌اي خود را به اين جنگ رسانه‌اي منتشر كرده است. روسيه اعلام كرده است اطلاعات موثقي دارد كه شبه‌نظاميان مخالف براي صحنه‌سازي يك حمله شيميايي با استفاده از مواد شيميايي كه از خارج به آنها رسيده است، آماده مي‌شوند. روس‌ها حتي با استفاده از شواهد اطلاعاتي خود محل‌هاي مورد نظر براي انجام عمليات و بيمارستان‌هاي آماده اجراي آن را هم مشخص كرده‌اند. تك و پاتك رسانه‌اي در آستانه عمليات ادلب، با هدف حمايت از نيروهاي وابسته به غرب و برخي كشورهاي عربي انجام مي‌شود. امريكا همزمان انگيزه جدي‌تري براي ورود به يك نبرد هر چند محدود در سوريه احساس مي‌كند. علاوه بر محافظت از گروه‌هايي كه برخي از آنها از سوي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و حتي دولت واشنگتن با عنوان گروه تروريستي شناخته مي‌شوند، امريكايي‌ها با توجه به مشكلات داخلي احساس مي‌كنند كه نياز به عملياتي براي انحراف موقت افكار عمومي از مسائل سياسي داخلي دارند. اين نياز باعث شده است تا امريكايي‌ها پيش از‌ آغاز هر عملياتي در سوريه، پيشدستانه به دنبال بهانه‌سازي براي اجراي عمليات هجومي خود بروند. گستره عمليات سوريه در ادلب، وابسته به تصميم كشورهاي حامي گروه‌هاي تروريستي و شبه‌نظاميان در اين منطقه است كه آيا حاضر به همكاري با دولت سوريه براي كمك به تخليه گروه‌هاي شبه‌نظامي از اين منطقه خواهند بود يا نهايتا دمشق را وادار به استفاده از زور مي‌كنند. در حال حاضر دولت بشار اسد، با تمام قوا، از اجراي يك علميات تمام عيار در ادلب سخن مي‌گويد، اما ممكن است چنين عملياتي با همكاري كشورهاي حامي مخالفان براي رسيدن به يك راه‌حل ميانه، با تسليم سلاح‌هاي سنگين و بازگشت نيروهاي خارجي، به يك عمليات محدودتر و كم تلفات‌تر تبديل شود. امريكا در حقيقت هنوز نتوانسته به استراتژي روشن و دقيقي در مورد آينده سوريه برسد. اگر هم استراتژي مشخصي از سوي دولت امريكا براي سوريه تدوين شده ‌باشد، اين استراتژي با نوسان‌هاي بسيار شديد و فراز و نشيب‌هاي عجيبي مواجه شده است. زماني امريكايي‌ها اعلام مي‌كردند كه خط قرمزي براي ورود نظامي به جنگ سوريه تعيين كرده‌اند و تهديد كردند كه به صورت تمام‌عيار با استفاده از نيروهاي زميني و هوايي وارد جنگ با سوريه مي‌شوند، بعدها اين هدف به حملات محدود موشكي تغيير كرد، بعدها تصميم به خروج فوري كليه نيروها از سوريه توسط رييس‌جمهور امريكا اعلام شد، اين تصميم هم مدتي بعد نقض شد. نهايتا گفته‌هاي مقام‌هاي امريكايي دست‌كم در ظاهر پراكنده، بدون هماهنگي و فاقد انسجام است و وزير دفاع، وزير خارجه، مشاور امنيت ملي و رييس‌جمهور هر يك ساز خود را در مورد سوريه مي‌زنند. اين تناقض در موضع‌گيري نشان‌دهنده فقدان استراتژي واحد در واشنگتن و ناتواني در تصميم‌گيري در مورد سوريه است. واشنگتن در شرايط كنوني به هيچ عنوان توان ريسك‌پذيري در سوريه را ندارد و نمي‌تواند اين خطر را بپذيرد كه با ورود به يك درگيري گسترده ديگر در خاورميانه، عملا باقيمانده تصور عظمت و بزرگي امريكا را بر بادرفته ببيند. در حقيقت همه سروصداهايي كه از واشنگتن شنيده مي‌شود، نشاني از آمادگي امريكا براي وارد شدن به ريسك درگيري تمام‌عيار در سوريه ندارد.