سوختن خرمن شفافیت‌فروشی



اهمیت حافظ در فرهنگ و ادبیات ایران و زبان فارسی چیست؟ همین که بزرگ‌ترین شاعر یا حداقل یکی از چهار رأس هرم ادبیات و شعر ایران یعنی حافظ، مولوی، سعدی و فردوسی است و شاید در رأس این هرم باشد، برای توضیح جایگاه آن کافی باشد. شاعران عهده‌دار کنار هم چیدن کلمات موزون و بی‌روح و صرفاً عاشقانه نیستند. آنان روح زمانه خود هستند که بازتاب این روح را در قالب شعر و ادبیات مشاهده می‌کنیم و این حافظ است که ساختار ریاکار و دوروی زمان خود را در قالب شعرهای ماندگار به نقد می‌کشد و این وجه تمایز او است. آنجا که می‌گوید:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند/ چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند


پرسشی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس/ توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند
این وضعیت امروز شامل حال سیاستمداران و نمایندگانی است که در رسانه‌ها جلوه‌فروشی می‌کنند و چون به خلوت و مجلس می‌روند آن کار دیگر می‌کنند. آنان که همه را به شفافیت فرامی‌خوانند ولی به بدترین شکلی نشان می‌دهند که ضد شفافیت هستند. آنان که با توجیهات گوناگون و حتی ساده‌انگارانه عدم شفافیت آرا و نظرات خود را توجیه می‌کنند تا در فضای عمومی یک چیز بگویند و در فضای رسمی و حرفه‌ای مجلس آن کار دیگر کنند. قضیه از این قرار است که 160 نفر از نمایندگان مجلس طرحی را با قید یک فوریت در خصوص شفافیت آرای نمایندگان تقدیم مجلس کردند ولی هنگام بررسی آن معلوم شد که پیش از صد نفر از این افراد خودشان نیز به این فوریت رأی نداده‌اند و عملاً آن را برای مدت زیادی به محاق فراموشی سپرده‌اند. نمایندگانی که در شرایط کنونی، رئیس جمهور و وزرا را به مجلس می‌کشند و حساس‌ترین موضوعات را به بحث می‌گذارند و انتظار هم دارند که افراد سؤال‌شونده با صراحت و شفافیت نظر و پاسخ دهند، چرا هنگامی که نوبت خودشان می‌رسد آن کار دیگر می‌کنند؟
عده‌ای از نمایندگان مدعی‌اند برای جلوگیری از فشارهای برخی از نهادهای رسمی بر آنان بهتر است که آرای آنان غیر شفاف بماند! این عذر بدتر از گناه است. مگر قرار است نمایندگان مجلس نیز انجام وظیفه و رسالت خود را منوط به حل این گونه مشکلات کنند؟ آیا آنان حق دارند که به این فشارها تن دهند؟ آیا شفاف نکردن آرای آنان به نوعی به رسمیت شناختن این فشارها نخواهد بود؟ اصولاً اگر چنین فشارهایی وجود داشته باشد، وظیفه نمایندگان مقابله با این امور است و نه تن دادن به آنها و رسمیت دادن آنها.
به علاوه این نوعی خوش‌خیالی است که برای اتخاذ تصمیم‌های درست و تحت فشار قرار نگرفتن از شفافیت گریزان هستند. علت واقعی آن، مسئولیت‌ناپذیری و شکاف رفتاری و گفتاری آنان در عرصه عمومی با مجلس است. احتمال اینکه مخالفت با شفافیت ریشه در منافع شخصی و گروهی داشته باشد بسیار بیشتر از آن است که ریشه در منفعت عمومی داشته باشد. نمونه روشن آن همین امضای 160 نفری نمایندگان در فضای عمومی و آشکار در زیر این طرح و رأی کمتر از 60 نفری آنان در خفا و مجلس است. چه دلیلی برای این شکاف رفتار آشکار و پنهان آنان می‌توان ارائه کرد؟ جز اینکه آنان می‌خواهند در فضای عمومی بگویند طرفدار شفافیت هستند و از منافع این رفتار بهره‌مند شوند، ولی در عمل و هنگام رأی‌گیری رأی خلاف آن می‌دهند تا مبادا مجبور به پاسخگویی باشند. گریز از پاسخگویی در برابر نهادهای خاص نه، بلکه در برابر مردم. چون آنها با نهادهایی که فشار می‌آورند به راحتی کنار می‌آیند و ملاحظات آنان را در رأی دادن خود لحاظ می‌کنند.
در رأی‌گیری شفاف، نمایندگان آرای خود را با مردم و رأی‌دهندگان معامله می‌کنند. در واقع رأی‌گیری شفاف به معنای پاسخگویی نمایندگان در برابر مردم و رأی‌دهندگان است. در حالی که در رأی‌گیری غیر شفاف، مردم و افکار عمومی به حاشیه می‌روند و نمایندگان رأی خود را با دیگران در تعامل قرار می‌دهند. این بدان معنا نیست که در همه آرای خود چنین می‌کنند. بلکه در مواقع ضروری و مهم رفتار رأی‌دهی نمایندگان، ظرفیت مناسبی برای توافقات پشت صحنه خواهد بود. وجود همین ظرفیت، منجر به تحقق آن خواهد شد، زیرا کافی است برخی از آنان به چنین معاملاتی تن دهند. در این صورت فرآیند مذکور به صورت تشدیدشونده افزایش خواهد یافت، همچنان که رخ داده است.
شاید نمایندگان مجلس تصور نمی‌کردند که به این سرعت دچار چنین سرنوشتی شوند و صداقت آنان در پرسش از رئیس جمهوری به محک آزمون در آید. این اتفاقی بود که دیر یا زود رخ می‌داد، هرچند انتظار نمی‌رفت که در کوتاه‌ترین زمان قابل تصور، خرمن شفافیت‌فروشی آنان به این سرعت سوخته شود.