مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری گزارش داد با آمریکا چه کنیم؟

نشریه فارین پالیسی در گزارشی به قلم استفان والت گزارش داد: سیاست‌مداران، کارشناسان و بسیاری از مردم عادی دوست دارند در مورد سیاست خارجی ایالات متحده بحث کنند. این مباحث معمولا حول این سوال می‌گردد که ایالات متحده چه کاری باید با قدرت و نفوذ فوق‌العاده خود در جهان انجام دهد. آیا هدف آن باید «اول آمریکا» باشد؟ یا باید «ملت اجتناب‌ناپذیر» باشد؟ یا یک «کلانتر بی‌میل»؟ «موازنه‌گر برون‌مرزی» چطور؟ یا کلا یک چیز دیگر؟
پرسش از اینکه آمریکا باید با قدرت خود چه کند، مهم است اما عکس این قضیه هم حائز اهمیت است: سایر کشورها باید با قدرت ایالات متحده چه کنند؟ اگر شما در آلمان، برزیل، مکزیک، ژاپن، لهستان، افعانستان، روسیه، هند، ایران، استرالیا یا کشوری دیگری حکومت می‌کردید، چگونه با یک گوریل‌۸۰۰ پوندی مواجه می‌شدید که هنوز هم در صحنه جهانی بزرگ جلوه می‌کند؟
کنترل یک بازیگر قدرتمند همواره دشوار است، حتی زمانی که رهبران آن مستعد رفتار خشن و لفاظی‌های متناقض نیستند. مواجهه با یک دولت قدرتمند و یک رهبر غیرقابل اعتماد می‌تواند سخت‌تر باشد، حتی اگر بتوان روی اشتباهات فراوان و خودزنی‌های متعدد آنها هم حساب باز کرد.
از نظر بسیاری از واقع‌نگران، دولت‌ها نوعا در واکنش به یک کشور قدرتمند و قلدر، سعی می‌کنند بار مسئولیت را از شانه خود به دیگران انتقال داده و آنها را مجبور به مهار آن کنند. اما اگر این کار جواب ندهد، در برابر آن موازنه ایجاد خواهند کرد. کشورها به ندرت به تنهایی در برابر قدرت تهدید کننده می‌ایستند، زیرا این کار باعث باز شدن راه چپاول‌گری‌های دیگر شده و آنها را بازیچه کشور قدرتمندتر می‌سازد. در عوض، قدرت‌های عمده (و بسیاری از قدرت‌های کوچک‌تر) در واکنش به تهدیدها، به دنبال هم‌پیمانانی می‌گردند که با بسیج منابع خود برای مقاومت در برابر کشور قدرتمندتر یا خطرناک‌تر، از آنها حمایت کنند.


با توجه به اینکه ایالات متحده، با فاصله، قدرتمندترین کشور جهان است، ممکن است این انتظار وجود داشته باشد که کشورهای دیگر به طور جدی با هم هماهنگ شوند تا بتوانند واشنگتن را مهار کنند. خوشبختانه برای آمریکایی‌ها، عوامل متعددی با هم ترکیب شده‌اند تا این انگیزه را کاهش دهند. اولین عامل، جغرافیا است: چون ایالات متحده از مراکز اصلی قدرت بسیار دور است، بسیاری از موازنه‌گران بالقوه قدرت، بیشتر نگران همسایگان خود بوده و لذا در عوض، بیشتر مشتاق دریافت حمایت‌های ایالات متحده هستند. علاوه بر این، ایالات متحده طی چندین دهه روابط مستحکمی با هم‌پیمانان خود در اروپا و آسیا ایجاد کرده و این کشورها تمایلی به اخلال در این روابط امنیتی که محتاج آن نیز هستند، ندارند. سوم اینکه، هر تلاشی برای سازماندهی یک ائتلاف بزرگ ضدآمریکایی با مساله جدیِ اقدام جمعی مواجه خواهد بود، مگر اینکه یک رهبر متحدکننده قدرتمند (مانند اتحاد شوروی سابق) وجود داشته باشد که بتواند تلاش‌ها را سازماندهی کرده و نظم دهد. با این حال چنین کشوری از اوایل دهه ۱۹۹۰ وجود نداشته و چین هم هنوز راه زیادی در پیش دارد تا بتواند چنین نقشی را ایفا کند.
موازنه‌سازی
بدین سان، نشانه‌هایی هم از موازنه آشکار و هم آنچه که «موازنه نرم» خوانده می‌شود وجود دارد که زمانی اتفاق می‌افتد که کشورهای دیگر سیاست خارجی خود را به گونه‌ای هماهنگ می‌کنند که پیامد ناخواسته‌ای برای ایالات متحده داشته باشد. افزایش همکاری بین روسیه و چین و بین این دو کشور و ایران، دقیقاً آن چیزی است که با توجه به سیاست ایالات متحده در قبال این دو کشور می‌توان انتظار داشت و پشتیبانی ایران از دولت سوریه هم در این راستا است.
کشورهایی که به طور آشکارا موازنه نمی‌کنند، می‌توانند به سادگی در حفره‌های خود خزیده و از همراهی با خواسته‌های ایالات متحده امتناع بورزند. حتی ایالات متحده نیرومند هم آنقدر قدرت ندارد که نظارت کند که هر کشوری چه کاری انجام می‌دهد و خواسته خود را بر همه آنها تحمیل کند و این به کشورها اجازه می‌دهد زمانی که تقاضاهای ایالات متحده به نفع آنها نیست فقط نه بگویند. مکزیک از ساخت دیوار در مرز یا پرداخت هزینه آن امتناع کرد (که عجیب بود!) و ترکیه هم از بازگرداندن یک کشیش آمریکایی که ادعا می‌شود در فعالیت‌های ضددولتی دخالت داشته خودداری می‌کند. کانادا، مکزیک، چین و آلمان هم به طور کلی در برابر خواسته‌های تجاری ترامپ تسلیم نشده‌اند، گرچه مصالحه توسط دو طرف ممکن است نهایتاً منجر به ایجاد ترتیبات جدید با برخی از آنها شود.
امتناع‌ورزی گاهی اوقات اشکال ظریف‌تری به خود می‌گیرد، به خصوص زمانی که کشورها نمی‌خواهند برخورد آشکاری با واشنگتن داشته باشند. اگر ایالات متحده کشورهای اتحادیه اروپا را با تحریم‌های ثانویه در مورد تعامل با ایران تهدید کند، این کشورها کمترین حد ممکن نظارت را بر شرکت‌های خود اعمال کرده و بیشترین فرار و نقض تحریم ممکن را به شرکت‌های خود اجازه می‌دهند. شاید آنها ادعا کنند که (از روی بی‌میلی) مطابق با خواسته‌های ایالات متحده عمل می‌کنند، اما نباید از آنها انتظار داشت که تلاش زیادی در این راستا بکنند.
پیوند
از سوی دیگر، به جای تلاش برای مقابله با قدرت ایالات متحده، برخی از کشورها ترجیح می‌دهند که از این قدرت برای اهداف خود استفاده کنند. آنها ممکن است به دنبال پشتیبانی ایالات متحده در برابر برخی از رقبای منطقه‌ای یا تلاش برای نفوذ بیشتر بر مشورت‌های سیاسی و اقدامات سیاست خارجی ایالات متحده باشند. پیوند با مقامات ارشد و به خصوص رئیس ایالات متحده، راهبردی است که برای اعمال نفوذ بر چگونگی نگرش این مقامات به مسائل جهانی طراحی شده و به دنبال شکل‌دهی مسیر حل این مسائل است.
با توجه به باور ترامپ مبنی بر این که هر زمان بحث سیاست خارجی می‌شود «تنها من هستم که تصمیم می‌گیرم»، عجیب نیست که بسیاری از رهبران جهان سعی در ایجاد پیوندهای شخصی با ترامپ یا با خودی‌های او مانند دامادش جارد کوشنر داشته‌اند. به نظر می‌رسد که هم بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و هم ولیعهد عربستان محمد بن سلمان این کار را با موفقیت انجام داده‌اند و به خصوص بن سلمان آزادی عمل کامل را برای جنگ در یمن به دست آورده، کشمکش با قطر و کانادا را آغاز کرده و بدون ترس از سرزنش واشنگتن، برنامه اصلاحات اقتصادی خود را به خطر انداخته است.
با این حال، «پیوند» یک راهبرد خطاناپذیر نیست، همان طور که تجربه‌های شینزو آبه از ژاپن، امانوئل مکرون از فرانسه و جاستین ترودو از کانادا نشان می‌دهند. این رهبران از هیچ اقدامی برای جلب توجه و ارضای میل غرور ترامپ فروگذار نکردند، اما تلاش‌های هیچ یک از آنها نتیجه‌ای در بر نداشت. بداقبالی آنها، مخالفت با ترامپ در موضوعاتی بود که او واقعاً در مورد آنها حساس بود و هیچ میزانی از دوستی و شیفتگی شخصی نمی‌توانست بر آنها غلبه کند.
مشروعیت‌زدایی
ایالات متحده به عنوان ابرقدرت دنیا، می‌خواهد دیگران را متقاعد کند که موقعیت مناسب این کشور به طور گسترده‌ای به نفع آنها هم هست و اینکه اقدامات آمریکا به نظم جهانی حقیقی و مشروع کمک می‌کند. در مقابل، آنهایی که با ایالات متحده مخالف هستند، سعی خواهند کرد که نقش آمریکا را بسیار شرورانه‌تر نشان دهند. راهبرد مشروعیت‌زدایی نمی‌خواهد مستقیماً قدرت ایالات متحده را از بین ببرد، بلکه در عوض، به دنبال ترغیب کشورهای دیگر جهان به ابراز انزجار از سلطه ایالات متحده، فاقد استحقاق تقلید دانستن ارزش‌های آمریکا‌ و به طور کلی دشوارتر کردن جلب پشتیبانی دیگران توسط دولت ایالات متحده است.
استیلای دونالد ترامپ بر کاخ سفید و رفتار او به عنوان رئیس‌ جمهور، یک موهبت الهی برای تمام کسانی بوده که سعی در تخریب وجهه ایالات متحده در اکثر جهان و ایجاد تردید در مورد شایستگی اخلاقی آن دارند.
علاوه بر این، زمانی که یک رئیس‌ جمهوری، بسیار بی‌اندیشه، خوداندیش، زن‌ستیز، کینه‌توز‌ و بی‌تدبیر است و زمانی که بسیاری از همراهان و گماشته‌های او آشکارا فاسد هستند، بد جلوه دادن ایالات متحده برای دیگران بسیار آسان است. در واقع، تمسخر ترامپ و ایالات متحده به یک سرگرمی برای مقامات خارجی تبدیل شده است. اما شاید کسی تعجب کند که رهبران مهم جهان در مورد مقامات ایالات متحده و خودِ ترامپ در جلسات خصوصی و بدون حضور گزارشگران و با میکروفن‌های خاموش، چگونه صحبت می‌کنند. شرط می‌بندم که این صحبت‌ها از آن چیزی که ما می‌دانیم، کوبنده‌تر و منتقدانه‌تر است.
به طور قطع، برخی از کشورها از نابسامانی که ترامپ در سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرده خشنود هستند. تعجبی ندارد که کارشناسان چینی، ریاست جمهوری او را به عنوان یک فرصت طلایی برای پکن می‌دانند، زیرا از لحاظ قدرت نرم، ترامپ واقعاً آن را خراب کرده است. آنها شاید از تعرفه‌های او ناراضی باشند، اما از آسیبی که ترامپ به جایگاه ایالات متحده در آسیا و نقاط دیگر جهان وارد کرده قطعاً خوشحالند. به طور مشابه، پوتین هم شاید انتظار بیشتر از ریاست جهوری ترامپ داشت اما او هم از این ناراحت نیست که ترامپ هم‌پیمانان قدیمی ایالات متحده را به باد انتقاد گرفته و به آنها توهین می‌کند. همان طور که گفته می‌شود ناپلئون به سربازان خود می‌گفت که «زمانی که دشمن یک حرکت اشتباه انجام می‌دهد، ما باید کاملاً مراقب باشیم که مزاحمش نشویم.
نکته کلیدی در اینجا این است که هم دوستان و هم دشمنان، راه‌های زیادی برای مواجهه با قدرت آمریکا دارند، چه در مخاطراتی که ممکن است تحمیل کند یا همراستا کردن آنها با اهداف خودشان. بنابراین یک کار اصلی دیپلماسی ایالات متحده، تشخیص این واکنش‌ها و انجام اقدامات ممکن برای خنثی کردن آنها است.
سایر اخبار این روزنامه
رهبر انقلاب در مراسم دانش‌آموختگی دانشگاه‌های ارتش در دانشگاه علوم دریایی نوشهر: محمدصادق جنان صفت بسته‌های خوشبختی نوبختی و چند ابهام و پرسش پرداخت ارز مسافران از طریق بانک‌ها، آژانس‌های گردشگری را از ورشکستگی نجات می‌دهد؟ «ابتکار» از چالش‌های افزایش حقوق کارکنان دولت برای دومین بار در سال جاری گزارش می‌دهد همزمان با روند پرشتاب سقوط اقتصادی در ونزوئلا، خبر دیدار مقامات آمریکایی برای حمایت از یک کودتا بر علیه مادورو تائید شد دست نگه‌دار! وقتی هنرهای شش گانه، حیاط خلوت سینماگران می شوند گرانفروشی سلبریتی ها با «کاپی»‌های بی‌کیفیت محمدرضا عارف: رقیب جریان اصلاحات نمی‌تواند پاسخگوی مطالبات مردم باشد رزیتا غفاری در گفت‌وگو با «ابتکار»: جای تفکر در سینما و تلویزیون ایران خالی است رئیس هیات کنسولی وزارت امور خارجه در حج: پرونده شهدای منا در مسیر حل و فصل نهایی است مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری گزارش داد با آمریکا چه کنیم؟