چه فکر می‌کردیم و چه شد!

رضا فراهانی*- چند روزی است که صحبت‌های دکتر قاضی‌زاده‌‌‌هاشمی که دیگر علاقه‌ای وجود ندارد که همچون گذشته از ایشان به عنوان وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نام ببریم، نقل همه محافل شده است. اول اجازه دهید که عرض کنیم چرا علاقه‌مند نیستیم ایشان را به عنوان مذکور خطاب کنیم. این مساله به دلیل آن است که وقتی نام دکتر به میان می‌آید همگان فردی فرهیخته، دلسوز و محترم را در ذهن خود متصور می‌شوند اما به دلایلی در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد. ایشان دیگر لااقل از این مناظر وجاهتی ندارند اما مطلب مهم دیگری که وجود دارد این است که با وجود تبدیل شدن این اتفاق و رسانه‌ای شدن آن به ویژه در فضای مجازی هرگز نباید از اصل موضوع غافل شد. اگرچه شاید در این دوران وانفسای اقتصادی و این فشار و تورمی که به ناحق بر مردم ایران وارد شده است، این صحبت‌ها ذهن مردم را از مشکلات اقتصادی دور یا منحرف کند اما به واقع باید از همین کلیپ چند دقیقه‌ای درد مردم را فهمید و همان‌طور که رهبری به مسوولان جهت پیگیری خواسته‌های مردم تاکید داشته‌اند، اقدام عاجل کرد. وقتی یک کارگر یا حتی یک کارمند نمی‌تواند هزینه‌های درمان را که از جمله نیازهای هر فرد برای زندگی کردن است متقبل شود آن زمان است که دیگر نایی برای ادامه حیات نخواهد داشت و معلوم نیست چه افکاری پس از این فشارهای روحی، جسمی و روانی بر وی مستولی شود. بله، آقای وزیر درست است که حضرتعالی به گفته خودتان از جمله افراد میلیاردر مملکت هستید اما نه به عنوان وزیر بلکه به عنوان یک هموطن اصلا به عنوان یک انسان واقعا احساس درد نمی‌کنید که فردی این‌گونه به شما از ته دل و در عین بی‌ریایی و صداقت و صمیمیت از دردها و مشکلاتش می‌گوید آن وقت شما به تمسخر یا به هر عنوان دیگری پاسخ سربالا به او می‌دهید؟ شاید اگر جای شما با این مرد زحمتکش عوض می‌شد، برخورد بدتری با آقای وزیر انجام می‌داد.
البته متاسفانه این رفتار جنابعالی مسبوق به سابقه بوده و اگر اشتباه نکنیم در ایلام وقتی با انتقاد مواجه شدید به آن فرد توهین کردید و فرمودید: «می‌خوای بدم عوضت کنن؟» بار دیگر به فردی که به هزینه‌های بالای درمان اعتراض داشت گفتید: «شما رای دادید و نمایندگان خود را انتخاب کرده‌اید و آنها هم ما را انتخاب کرده‌اند و الان هم همینی که هست.» چند روز پیش هم که این کلیپ و شاهکار جدید حضرتعالی رونمایی شد. البته اینها حرف‌ها و عقایدی است که شما با علم اینکه در حال ضبط شدن هستند، بیان می‌کنید. خدا می‌داند که در دل‌تان چه می‌گذرد؟ در حالی که به خوبی به یاد داریم که روزهای آغازین دولت دهم از شما به عنوان فردی دلسوز و فرهیخته نام برده می‌شد و طرح‌ها و صحبت‌هایی که می‌کردید بارقه‌های امید را همان‌طور که رییس‌جمهور منتخب وعده داده بود، در دل مردم شریف ایران زمین روشن می‌کرد اما جدا از آنکه بارقه‌ها خشکید، حالا شاهد هستیم که حرمت و قداست افراد هم زیر سوال می‌رود. چه اتفاقی افتاد که آن انسان دلسوز که همگان از کارهای خیر و انسان‌‌دوستانه‌اش در کلینیک‌های چشم‌پزشکی و بیمارستان‌های مختلف ایران یاد می‌کردند، اکنون با این ادبیات و رفتارها با هموطنانش برخورد می‌کند؟! نمی‌دانیم ایراد بر میز و صندلی‌های ریاست و وزارت بگیریم یا در رفتارهای گذشته تجدید نظر کنیم! پاسخ این سوالات و قضاوت درباره آنها و پس از آن به وسیله تاریخ داده خواهد شد اما به نظر می‌رسد اکنون زمان ورود همان نمایندگانی که جناب آقای وزیر از ایشان نام می‌برد و به نوعی آنها را ناظر بر عملکردش می‌دانست، فرا رسیده است. ضمن اینکه با این توضیحات به‌طور حتم پاسخ آن سوال که در اوایل مطلب حاضر مبنی بر اینکه ایشان فرهیخته و دلسوز و محرم بودنشان را زیر سوال برده‌اند، داده شد و تنها می‌توانیم از خداوند بخواهیم که عاقبت همه دردمندان را به خیر کند چراکه تنها اوست که عزت می‌دهد و چشمداشتی ندارد و هرگز به زیردستانش با تمسخر و حقارت نمی‌نگرد. هر چه از نظر دنیوی پایین‌تر باشی، اوست که دست بر سرت می‌مالد نه آنکه بنده‌اش با دشنه بر زخم‌هایت بمالد. *روزنامه‌نگار