فاصله تا نهادينگي ارزش‌هاي مدني

به نظر مي‌رسد ريشه رفتاري كه تحت عنوان خريد احتكارگونه اجناس و اقلام خوراكي و مورد نياز مردم مطرح شده را بايد در تاريخ اين مملكت جست. اين قبيل رفتارها مربوط به امروز نيست. در واقع مردم هرازگاهي كه احساس قحطي در جامعه پيش مي‌آيد و شرايطي پيش مي‌آيد كه مردم نمي‌توانند مثل هميشه اجناس مورد نظرشان را تهيه كنند، پيشاپيش تلاش مي‌كنند كه يك سري از اجناسي كه مورد نيازشان هست را تهيه كنند تا خيال‌شان راحت شود. اين رفتارها در واقع گوياي اين است كه جامعه ما هنوز داراي ارزش‌هاي مدني نيست، جامعه ما هنوز داراي رفتار شهروندي نيست. در واقع اينكه ما مي‌گوييم مدنيت يا شهروندي جامعه مبتني بر يك جايگاه سست و بي‌استحكام است. چرا كه اگر ارزش‌هاي مدني بر مغز مردم حاكم باشد، در چنين مواقعي تلاش مي‌كنند به عنوان يك امر اجتماعي اين مساله يا مشكلي كه وجود دارد را حل كنند. اين باز گوياي يك منيت طلبي، فرديت طلبي يا ارزش‌هاي محاسبه‌گرانه‌اي است كه از گذشته در بين ايرانيان بوده، هست و احتمالا خواهد بود مگر اينكه ارزش‌هاي فرهنگي ما دچار تغيير و تحول شود. به نظر مي‌رسد كه اين يك رفتار فرهنگي ناسالم است كه شايد نام ديگر آن فرصت‌طلبي باشد و در واقع مردم از فرصت‌هايي كه پيش روي‌شان است نه به نحو احسن كه به شكل منفي استفاده مي‌كنند. در شرايطي كه جامعه ما در آن است و مشكلات اقتصادي موجود پيامد ناكارآمدي كاركرد دولتمردان ما و سياست‌هاي حاكميت است كه نوعي خلأ را در تامين معيشت اقتصادي مردم در جامعه ايران را به وجود آورده است. طبيعتا وقتي چنين مساله‌اي وجود دارد به نظر مي‌رسد كه بايد با عقلانيت در رفتارها، سياستمداري، حكمراني خوب و با در پيش گرفتن رفتارهاي فرهنگي مطلوب بتوان اين مساله را حل كرد. يكي از جاهايي كه مي‌گوييم رفتارهاي منفعت‌طلبانه يا سودگرايانه در ميان مردم ديده مي‌شود، همين مساله خريد خودرو است. در حالي كه مي‌گويند جامعه به مشكل برخورده و قيمت خودرو مساله دارد و مشكلاتي در اين حوزه است اما از آن طرف هم وقتي نگاه مي‌كنيم آن حس سودطلبي مردم كه ريشه در رفتارهاي منفعت‌طلبانه (كه مي‌گويد هرچيزي براي من باشد و ديگران مهم نيستند) موجب مي‌شود كه حتي در اين شرايط هم براي خريد خودرو اقدام كرده و صف بكشند.
اين همان رفتار ضدمدني است؛ يعني ارزش‌هاي ضد مدني كه در جامعه وجود دارد. وقتي ما به آن درجه از آگاهي و فهم مسائل و مشكلات جامعه برسيم، طبيعتا من نوعي مايحتاجم را براي خودم جمع نمي‌كنم و اصلا كاري به ديگران نداشته باشم. اين گوياي اين است كه رفتارهاي خاص‌گرايانه در ميان مردم ما وجود دارد و ما هنوز در تعاملات‌مان بر اساس رفتارهاي توسعه‌نيافته (يعني رفتارهايي كه داراي عقلانيت نيست) عمل مي‌كنيم. جامعه ما اين مساله را دارد و عوامل مختلفي مي‌تواند بر آن تاثيرگذار باشد. رسانه مملكت مي‌تواند نقش موثري در آگاهي جامعه داشته باشد كه مردم احساس قحطي و ناامني در آينده و كمياب شدن كالا در آينده نكنند. به نظرم اين نشان‌دهنده اين است كه رفتارهاي عقلاني در مردم دروني نيست و اينها گوياي اين است كه جامعه از هر راهي براي رسيدن به اهداف خودش استفاده مي‌كند. حالا يك زمان بحث پوشك بود، يك زمان خريد خودرو. هر زمان يك كالايي باب مي‌شود و مردم اين كار را انجام مي‌دهند. بايد تلاش شود كه با يك همراهي و همبستگي اجتماعي مسائل حل شوند. همه اينها خبر از شكاف، تبعيض‌هاي موجود در جامعه، اختلاف طبقاتي است. در جامعه يك سري اصول به عنوان مقررات اجتماعي پذيرفته مي‌شود اما زماني كه مردم احساس كنند كه آن مقررات ديگر پاسخگوي نيازهاي آنها نيست، خودشان با پيش گرفتن رفتارهاي خاص‌گرايانه، آن طوري كه به نيازهاي‌شان پاسخ داده شود، تصميم مي‌گيرند. ناكارآمدي دستگاهي مثل رسانه، تلويزيون، مطبوعات كه نتوانسته‌اند اين مسائل را براي مردم توضيح دهند، تشريح كنند و همين‌طور پاسخگو نبودن دولت درباره اقلام و مايحتاج مردم مشكل را بزرگ‌تر مي‌كند. اينها نتوانسته‌اند به گونه‌اي رفتار و عمل كنند كه مردم در جامعه احساس كمبود نكنند كه در نتيجه آن رفتارهاي غيرعقلاني و غيرمدني اينچنيني را پيش بگيرند. به نظرم ما تا رسيدن به يك جامعه مدني فاصله زيادي داريم و طبيعتا تا آن زمان ممكن است رفتارهاي اينچنيني وجود داشته باشد. اين گوياي اين است كه تنش و ستيزه‌اي كه در جامعه وجود دارد ممكن است در تقابل با رفتارهاي حاكمان و حكمرانان باشد.